ذغال روسیاه

ادبیات فارسی مملو از امثال و عباراتی است که گاه برای توجیه کامل غرض و گاهی برای بیان بهتر موضوع از آنها استفاده می‌شود. یکی از جاافتاده‌ترین ومتداولترین مثل‌ها عبارت
« زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند» است. ذغال به عنوان تاریخی‌ترین روسیاه موجود نزد بشر(هرچند امروز نورچشم قلیان کش‌ها
و کباب پزها شده است ) رایج‌ترین ابزار برای گرم کردن زمستان‌های سرد وطولانی کرسی داران و اقشار ضعیف وحتی متوسط بود. اجاق یا چاله کرسی بعنوان جایگاه ذغال و مایکرویو ذغالی مورد استفاده قرار می‌گرفت و هر از گاهی
بر اساس برنامه ریزی مادر و مادربزرگ به عنوان فر وتنور پخت نان بکارگرفته میشد و اینهمه خدمت و وظیفه بدون همدلی وهمراهی «ذغال» نه مقدور و نه ممکن میشد. به هر حال زمستان باهمه سوز وسرما و یخ ویخبندان به پایان می‌رسید و آب شدن قندیل‌های یخ بر ناودان‌های حیاط، مژده رسیدن بهار را میداد. پر واضح است که با اتمام زمستان کرسی و ملحقات به انبار سپرده میشد تا سال بعد. در این میان باز این ذغال بیچاره بود که
رو سیاه به گوشه‌ای می‌خزید و غصه روسیاهی ماندگار را می‌خورد. این همه مقدمه مطول از این جهت قلمی شد که به یاران همدل عرض کنم که انتخابات باهمه التهابات و گفتگوها وکشمکش‌ها وعلیرغم سرمایه گذاری‌های هنگفت دلسوزان امریکایی وصهیونیستی با صدها ترفند مجازی و واقعی وبا هزاران هشتگ رای بی‌رای و حتی با هجوم وحشیانه به مراکز رای‌گیری در برخی از کشورهای به اصطلاح طرفدار دموکراسی به زیبایی برگزار شد. در داخل نیز برخی از هشتگ بازان و سیاسی کاران ابتدا صحبت از تحریم انتخابات وقهر کردند و وقتی بی‌توجهی مردم واستقبال آنها را خشمگین ساخت؛ در تصمیم خود تجدید نظر کرده وبه مردم پیوستند و پای صندوقها آمدند. به عنوان یک معلم، از این عزیزان صمیمانه سپاسگزارم که متوجه اهداف وتوطئه‌های معاندان ودشمنان شده و بسوی صندوقها حرکت کردند. از تمام این افراد و معتمدین اصلاحات صمیمانه سپاسگزاریم و به آن عده معدود که با لجاجت‌های کودکانه باعث تهیه خوراک برای دشمنان شدند عرض می‌کنیم عزیزان دیدید زمستان انتخابات به پایان رسید ومردم علیرغم همه کاستی ‌هاوکمبودها وسختی‌ها در تعیین سرنوشت خود شرکت کردند و روسیاهی برای ذغال بجا ماند.