اصلاح طلبان؛ از امروز به بعد

انتخابات 1400 و نتیجه آن پیام روشنی برای جریان اصلاحات داشت و باید دید که سیاسیون در این جبهه پیام مربوط را چطور دریافت و درک می‌کنند.وقت انتخاب رئیس جمهور سیزدهم ،اختلاف‌ نظرها در میان سیاسیون اصلاح ‌طلب به اوج خود رسید و راه شان از هم جدا شد. برخی اگر چه به مشارکت مشروط رضایت داده بودند اما سر حرف خود ماندند و راضی به حضور با نامزد حداقلی و حمایت از دو گزینه باقی مانده یعنی همتی و مهرعلیزاده نشدند. برخی دیگر اما از ترس واگذاری قدرت، اصرار کردند که با همین نامزد حداقلی مانده یعنی همتی کار را پیش ببرند. بعضی چهره ‌های شاخص این جریان نیز با آنان همراه شدند و حمایت‌ های رسمی، صریح یا تلویحی کردند اما نتیجه نشان داد که مردم اقبالی به اصلاح ‌طلبان یا حداقل این طیف خواهان ماندگاری در قدرت  ندارند. تعداد آرای همتی که حتی کمتر از آرای باطله بود و تعداد واجدان شرایطی که به رغم آن همه اصرار حاضر نشدند به پای صندوق بیایند نشانگر این مدعاست. بر این اساس باید به این سوال مهم پاسخ داد که اصلاح ‌طلبان از امروز به بعد چه خواهند کرد و چه باید بکنند. جلال جلالی‌زاده، عضو حزب اتحاد ملت به «جهان صنعت» می‌گوید: « پیروزی رئیسی بهترین فرصت برای اصلاح ‌طلبان است که یک بار دیگر به خود بیایند و بدون فکر و اندیشه تصمیم نگیرند. اصلاح ‌طلبان باید واقعیت‌ ها را ببینند و باور کنند که دوره پدرسالاری گذشته است.» روزنامه اصلاح‌طلب «شرق» نیز دیروز در گزارشی به همین موضوع یعنی وضعیت اصلاح‌ طلبان و  راه باقی مانده آنان پرداخته و نوشته است: « جبهه اصلاحات در تمام این ‌سال‌ها از سرمایه اجتماعی خود غافل ماند و نسبتش با مخاطبانش پادگانی شده بود؛ به این معنی که طیف ‌هایی از اصلاح‌ طلبان تصور می‌کردند سرمایه اجتماعی‌شان سربازهایی گوش به فرمان‌ هستند که هر زمان پدرخوانده‌ها اراده کنند بی‌هیچ چون و چرایی رأی خود را به نفع اصلاحات به صندوق می‌اندازند و فراموش شده بود که این ها مردم‌اند؛ همان مردمی که روزگاری به دلیل گفتمان اجتماعی اصلاحات، به خاتمی رأی داده بودند، نه به درخواست، بیانیه یا سفارش بزرگان اصلاحات و اگر روزگاری تکرارهای خاتمی مؤثر واقع می‌شد، پیوندی قلبی میان او و بدنه اجتماعی اصلاح ‌طلبان برقرار بود...حالا می‌توان گفت که جریان اصلاحات در بدترین شرایط خودش از سال 76 تاکنون قرار دارد؛ حتی شرایطی بدتر از اوضاع بعد از انتخابات 88، زیرا اگر در آن زمان اصلاح ‌طلبان ازسوی سیستم سیاسی طرد شده بودند، اکنون از جانب حامیان شان مورد اقبال قرار نمی‌گیرند و شاید حالا که دیگر انتخابات ریاست‌ جمهوری هم به پایان رسیده است و بحث حضور اصلاحات در قدرت سالبه به انتفاع موضوع است، می‌توان به همان ایده بازگشت اصلاحات به جامعه رجوع کرد؛ ایده‌ای که البته سال ‌هاست از سوی دلسوزان جریان اصلاحات مطرح می‌شود...امروز وقت اصلاح است؛ اصلاحِ اصلاحات و شاید در این اصلاح لزوما نیروهای مرسوم و تکراری اصلاح‌ طلب نتوانند نمایندگی مردم و خاصه طبقه متوسط را بر عهده بگیرند اما حتما باز هم «اصلاحات» می‌تواند جای خود را در اندیشه مردم باز کند.» صاق زیبا کلام نیز تصریح می کند:« 2.5 میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاح‌طلبان بعد از ۲۴ سال حیات سیاسی ‌شان بود».