در سایه‌سارِ حضرت شمس‌الشموس

مینوی رخساره‌اش آیه نور است و لبان مطهرش آیات کوثر و قامت دلربایش سوره قیامت. والشمس آینه‌دار فروغ دیدگانش است و واللیل وامدار تاب طُرّه‌اش. سحابِ سخاوتِ سر انگشتانش تفسیر «هُوَ الّذى يُنَزّلُ الْغَيث»(١)، رخصت دستان پر مهرش رمز «وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ‌الله» و جوار حریمِ امنش، سِرّ «لا تَقنَطوا مِن رَحمَهًْ‌الله»(٢) است.
مجد و کرامت و شرافت از آبشار بیکران وجودش فرا می‌جوشد و سپهر بلند دستانِ گشاده‌اش سایه بر عالمیان می‌افکند. حلقه واو وَلایش، سلسله عشق است بر جان ماسوی‌الله و تبسم فاطمی‌اش نسیم رحمت است و شمیم رأفت. از پرتو مهرش جهان، مشرق‌الانوار است... كه او را حضرت شمس‌الشموس نامیده‌اند.
   حریمِ عرش آستان او مأمن بی‌پناهان و غریبان و رواق حضرتش، سایه‌سارِ آفتاب مهربانی است. او که حریر نگاه منتظرش راه ابریشم ‌اشتیاق را می‌گشاید و اقیانوسِ دستان پرمهرش، سفینه تمنا را ناخدایی می‌کند. 
هر صبح عرشیان در چشمه آفتابِ ولای امام رئوف، غوطه می‌خورند و از زلال نور او می‌نوشند. آنگاه بار عام می‌دهند و گناه و تباهی خلق را در آستان جلالتش شسته و دل‌های شکسته را در بارگاه آسمانی‌اش پیوند می‌زنند. آنجا چشم‌ها بارانی و دل‌ها طوفانی‌ست. نگاه‌ها سرشار، دست‌ها گشاده سخن و جان‌ها سرمست از می ‌حضورند. آنجا آسمان نزدیک و آرزوها دست یافتنی‌ست.


دیری‌ست که پنجره‌ها رو به مشرق.. به سوی خراسان گشوده می‌شوند. آنجا که قبله دل‌ها و کعبه حاجات است. آسمان در افقِ خاوران گفتی زمین ادب می‌بوسد و بر آن آستانِ مَلَک پاسبان سر فرود
می‌آورد.
سيد ابوالحسن موسوى طباطبايى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
١. قسمتی از آیه ۲۸ سوره شورا: اوست که باران را پس از آنکه مردم از آمدنش نومید شدند فرو می‌فرستد و رحمتش را می‌گستراند.
٢. بخشی از آیه ۵۳ سوره زمر: بگو ‌ای بندگان من! که با ارتکاب گناه بر خود ظلم روا داشته‌اید از رحمت خدا نومید مباشید که خدا همه گناهان را
می‌بخشد.