خراسان 73 ساله شد

جواد نوائیان رودسری – امروز اول تیرماه است؛ روزی که سرانجام روزنامه خراسان توانست دوباره متولد شود و آغاز انتشار دایمی خودش را جشن بگیرد. قدیمی‌ترین روزنامه در حال انتشار شرق کشور و یکی از کهن‌سال‌ترین مطبوعات ایران، در این 864 ماه که از سر گذرانده، روزهای خوب و بد فراوانی داشته‌است. سال‌ها و دهه‌ها طول کشید تا خراسان به اعتباری که امروز در میان مردم دارد، دست یابد و باز، سال‌ها و دهه‌ها تکاپو و تلاش لازم بود تا این رفاقت و صمیمیت با خوانندگان را پایدار نگه دارد. خراسان در دوره جدیدش، برخلاف دوره مشروطه، رویکردی کاملاً اجتماعی داشت؛ نه این‌که اصلا به حوزه سیاست ورود نکند؛ نه، در مناسبت‌های مختلف، سیاست چاشنی اصلی روزنامه می‌شد؛ اما این گزارش‎ها و مطالب اجتماعی بود که حرف اول را می‌زد؛ حرف، حرف مردم و مشکلات آن‌ها بود.
از سالنامه تا روزنامه
پیش از آن‌که روزنامه خراسان در دوره جدیدش متولد شود و پا بگیرد، مردم مشهد خراسان را با سالنامه‌هایش می‌شناختند؛ سالنامه‌هایی در قطع‌های مختلف که آن زمان معلومات عمومی بود و امروز، اسنادی است قابل اعتنا. گروهی که این سالنامه‌ها را تهیه می‌کردند، بعدها در زمره گردانندگان اصلی روزنامه خراسان درآمدند؛ مثلاً مرحوم عمید، نویسنده فرهنگ فارسی «عمید»، یکی از مسئولان تهیه این سالنامه‌ها بود که بعدها، سردبیر روزنامه خراسان شد. بنیان‌گذار چاپخانه خراسان، مرحوم شیخ احمد بهار بود؛ پسرعمه ملک‌الشعرا که در سال 1314ش، بعد از واقعه مسجد گوهرشاد، او را به جرم دخالت در جریان اعتراض، به تهران فرستادند و شیخ احمد، به‌ناچار چاپخانه را به اقوامش واگذار کرد. این‌طور که مرحوم ابراهیم توسلی، از قدیمی‌ترین کارکنان چاپخانه خراسان می‌گفت، چاپخانه را در سال 1291ش تأسیس کرده بودند؛ یعنی چیزی حدود سه‎سال بعد از پایان انتشار روزنامه خراسان دوره مشروطه و آغاز تکاپوهای روزنامه‌نگاری ملک‌الشعرا و شیخ احمد بهار در آن. چاپخانه، بعد از شهریور 1320، رشدی کمّی را تجربه کرد. مرحوم توسلی در خاطراتش به یاد می‌آورد که «پس از شروع جنگ بین‎المللی دوم، یعنی سال 1320، شرکت چاپخانه خراسان شعبه‌ای به نام چاپخانه شرق در خیابان خسروی (دیالمه امروزی) مقابل مسجد بناها (شهدای امروزی) به سرپرستی و مدیریت من تاسیس کرد. آن موقع حدود 20 سال داشتم. اما خب بازار چاپ ناگهان خراب شد و صاحبان شرکت خراسان، چاپخانه شرق را به مرحوم دکتر ضیائی فروختند و من شدم مسئول و مدیر چاپخانه خراسان که در فلکه جنوبی، جنب بازار بزرگ، در سرای سلطانی قرار داشت.» خاطرات او را که مرور می‌کنم، از رابطه دکتر ضیائی با چاپخانه و بعدها روزنامه خراسان مطلع می‌شوم؛ همان پزشکی که مطبش، در تقاطع خیابان خسروی و ارگ، بالای ساختمان کفش ملی، همچنان خودنمایی می‌کند و حتی می‌شود رد پای مطب او را در تصاویر دهه 1310ش مشهد هم پیدا کرد.
توپ‌هایی که روزنامه را هدف گرفتند!


آغاز دوباره انتشار روزنامه خراسان، با فراز و فرودهای جریان ملی‎شدن صنعت نفت همزمان شد و البته، روزنامه با وجود رویکرد اجتماعی‌اش، در حمایت از ملی‌شدن صنعت نفت، مقالات متعددی را منتشر می‌کرد؛ این اقدامات از چشم حکومت دور نماند و بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332، برای روزنامه و کارکنانش، دردسرهایی به‎وجود آورد. مرحوم سادات شکوهی که باید او را نخستین حسابدار روزنامه خراسان بدانیم، برای نگارنده نقل می‌کرد که بعد از کودتا، ارتش وارد خیابان‌ها شد و روبه‌روی دفتر روزنامه تانک مستقر کردند: «تانک‌های ارتش جلوی روزنامه آمدند و لوله‌های تانک‌ها را به طرف روزنامه گرفتند تا ما را بترسانند. ما هم در طبقه بالای ساختمان، وحشتمان گرفته بود؛ چون آن روزها حساب و کتاب خاصی نبود و نمی‌شد مطمئن باشیم که از مهلکه جان به در می‌بریم. آخرش از پشت ساختمان و از روی پشت‌بام‌ها فرار کردیم و رفتیم!»
نقلی تاریخی از نخستین موزعان روزنامه
خوب است در این مجال، یادی هم از موزعان روزنامه داشته باشیم؛ نوجوانان و جوانانی که از همان آغاز انتشار دوباره، در روزنامه جمع شدند و هر صبح، با دوچرخه، از کوچه‎پس‎کوچه‌های شهر عبور می‌کردند و روزنامه را به دست مشترکان می‌رساندند. مرحوم توسلی می‌گفت: «ما آن موقع 30 موزع داشتیم که از همان اول، با دوچرخه کار توزیع را انجام می‌دادند. در ضمن کار تا زدنِ روزنامه هم با موزعان بود؛ یعنی خودشان روزنامه را تا می‌زدند و سهم خودشان را برمی‌داشتند و می‌بردند برای توزیع. یادم می‌آید زمانی که مسئول روزنامه نبود و به‌نوعی، کارها را من اداره می‌کردم، یک روز صبح زود به کوچه اشکان (کوچه آیت‌ا... خامنه‌ای فعلی و مکان دوم دفتر روزنامه خراسان پیش از انتقال به کوچه رادیو‌سیتی در خیابان ارگ) آمدم تا ببینم روزنامه توزیع شده یا نه؟ دیدم همه روی زمین نشسته‌اند و روزنامه تا می‌کنند. وضع خوبی نبود؛ یعنی وجهه خوبی نداشت. به همسایه نجارمان گفتم چند میز بیاورد و بگذارد برای کارِ موزعان. بعد از آن دیگر میز گذاشتن برای این کار باب شد و هنوز هم استفاده می‌کنند. موزعان خیلی خوشحال شدند؛ دیگر کَمَرشان درد نمی‌گرفت.» ابراهیم توسلی از نحوه تشویق موزعان روزنامه هم می‌گفت و به بسته‌های تشویقی روزنامه برای آن‌ها اشاره می‌کرد: «آن زمان حقوق هیچ کس را اضافه نکردم؛ ولی به موزع‌ها گفتم هر کدامتان که کسی از او شکایت نداشته باشد، جایزه دارد؛ چون گاهی مردم به روزنامه می‌آمدند و از کار موزعان شکایت می‌کردند. آخر ماه که شد، دیدم هیچ‎کس از این‌ها شکایتی نداشته‌است و برای هر کدام یک ساعت رومیزی خریدم که آن موقع ارزش زیادی داشت.» بی‌تردید، مهم‌ترین سرمایه خراسان تا امروز، نیروهای توانمندی بوده‌است که چرخ‌‌های این روزنامه مردمی را به چرخش درآورده و می‌آورند؛ از نویسندگان توانمندی مانند سیدحسین اردبیلی، ملک‌الشعرا بهار، شریعتی، شفیعی‎کدکنی، حسن عمید و ... بگیرید تا موزعان و کارگران چاپخانه و عکاسان هنرمندی که امروز، نام بسیاری از آن‎ها را نمی‌دانیم.
112 سال کجا و 73 سال کجا؟!
طی ماه‌های اخیر، احیاناً در همین صفحه، مطالبی را درباره 112ساله بودن روزنامه خراسان خوانده‌اید و شاید از تفاوت این رقم، با عدد 73 سال که امروز در صفحه از آن یاد کردیم، تعجب کرده‌باشید. واقعیت آن است که از منظر تاریخی، روزنامه خراسان در 27 اسفند سال 1287 خورشیدی متولد شد؛ با همت سیدحسین اردبیلی، ملک‌الشعرا بهار و ... ؛ اما انتشار آن در دور اول، در تابستان سال 1288ش متوقف شد و بعدها، انتشار آن تنها در قالب سالنامه‌ها تداوم یافت. از روز نخست تیرماه سال 1328، روزنامه این اقبال را به دست آورد که به صورت روزانه و بدون وقفه، منتشر شود و در دسترس علاقه‌مندان و همشهریان قرار گیرد.