دولت آینده و مشکل برجام

علی بیگدلی تحلیلگر مسائل بین‌الملل رئیس‌جمهورمنتخب در نشست خبری اخیر به همین بسنده کرده‌اند که آمریکا عهدشکنی کرده، باید به برجام برگردد، همه تحریم‌ها را بردارد و ما راستی‌آزمایی کنیم. درست همان جملات رهبری را در مورد سیاست خارجی مطرح کرده‌اند. از طرف دیگر از تیمی که برای سیاست خارجی تعیین کرده‌اند، بی‌خبر هستیم، هرچند تیم جدیدی که آقای رئیسی به مذاکرات می‌فرستد دو مشکل دارد. نخست اینکه از آگاهی‌های بین‌المللی نسبت به تیم فعلی تا حدودی فاصله دارد و از طرف دیگر فاقد‌تجربه بالا در مسائل بین‌المللی و مذاکرات در این سطح است. از طرف دیگر باز به نظر نمی‌رسد بر اساس خوش‌بینی‌هایی که آقایان ظریف، عراقچی و سخنگوی وزارت خارجه داشته‌اند، به این راحتی این مسائل حل شود. چون سطح انتظارات ما از برجام بالاست و خواستار لغو همه تحریم‌ها و راستی‌آزمایی هستیم درحالی که آمریکایی‌ها از سر همه تحریم‌ها نخواهند گذشت. چون مقدار زیادی از تحریم‌ها اصلا ارتباطی با برجام ندارد. هدف امروزی آمریکا و اتحادیه اروپا این است که تحریم‌های مربوط و ناشی از شکست برجام را بردارند و ایران بتواند نفت، گاز و پتروشیمی خود را بفروشد و شبکه بانکی روی ایران باز و ایران جزو سوئیفت شود. لازمه این کار هم این است که ایران عضویت در FATF را بپذیرد. اما در مناظره‌ها انتخاباتی خیلی با مساله برجام کنار نیامده و چندان هم علاقه‌مند نبوده‌اند که راجع به این موضوع صحبتی شود. از طرف دیگر اصرار ایران در برداشتن همه تحریم‌ها به این خاطر است که این فرصت را به آمریکایی‌ها ندهند تا به مسائل دیگری ازجمله عدم‌رعایت حقوق بشر و مساله موشکی و دخالت ایران در کشورهای منطقه بپردازد. اما حواس آمریکایی‌ها هم جمع است که یک‌باره تمام تحریم‌ها را برندارند. اختلاف عمده الان بر سر سه تحریمی است که باید برداشته شود و آقای عراقچی به طور غیرمستقیم بدان اشاره کرده است. تحریم از روی آقای رئیسی، از نهاد رهبری و سپاه پاسداران که به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها با این سه پیشنهاد آقای عراقچی سخت موافقت کنند. درواقع همه انتظارات این بوده که در دور ششم به توافقی دست یابند که این موضوع به دوره هفتم موکول شده و احتمالا این آخرین دوره خواهد بود. از طرف دیگر در صحبت‌هایی که آقای رئیسی در نشست خبری بیان کرده‌اند هیچ خط‌مشی روشنی در سیاست خارجی مطرح نکرده‌اند که هدف چیست و چه چیزی را دنبال می‌کنند؛ امری که در همه زمینه‌ها هم همین‌طور بوده است. مثلا ایجاد یک میلیون شغل ظرف یک‌سال آینده درحالی مطرح شده که منابع مالی آن نامشخص است. ایشان متوسل به ایرانی‌های خارج از کشور برای ورود سرمایه‌هایشان به ایران شده‌اند که در شرایط کنونی امری دشوار به نظر می‌رسد. بنابراین آقای رئیسی تلاش می‌کنند تا شش ماه آینده وضعیت اقتصادی ایران را اگر بتوانند با منابع داخلی سروسامان دهند که این هم مشکلات خاص خود را دارد، برای اینکه وضعیت اقتصادی به قدری آسیب‌دیده که در کوتاه‌مدت با مدیریت جدید هم سامان نخواهد گرفت. تنها راه نجات این است که برجام به نحوی دومرحله‌ای تصویب شود که در مرحله اول خروج از غنی‌سازی بالای 60 درصد و رسیدن به غنی‌سازی 67/3 درصد است و مرحله دوم تغییر نوع نگاه و رفتار ایران نسبت به منطقه است که البته به گفته آقای رئیسی جای صحبتی ندارد. باید منتطر بمانیم و ببینیم طی ماه‌های آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. ولی آنچه مسلم است احیای شرایط اقتصادی ایران به هیچ‌وجه با امکانات داخلی میسر نیست. ما باید درهای جهان را به سمت اقتصادمان باز کنیم و این نیازمند یک امنیت مطلوب در داخل است؛ امری که مستلزم تغییر سیاست ایران است و تا حدودی مشکل به نظر می‌رسد. درحقیقت باید به این نتیجه برسیم که ادامه سختی معیشت مردم با دخالت در کشورهای منطقه مغایرت دارد و اگر بخواهیم در کشورهای منطقه حضور فعال داشته باشیم، هیچ‌گاه اقتصادمان سامان مطلوبی نخواهد یافت. آمریکایی‌ها به اینکه چه دولتی در ایران سر کار می‌آید، کاری ندارند و به این نتیجه رسیده‌اند که دولت‌ها در ایران در این زمینه‌ها کاره‌ای نیستند و حالا که همه قوا یکدست شده و در دست اصولگرایان قرار گرفته، بهتر است گشایشی به سمت مسائل اقتصادی رخ دهد در غیر این‌صورت این دولت هم مثل دولت آقای روحانی در بن‌بست اقتصادی گرفتار خواهد شد.