«قتل‌های زنجیره‌ای» افغانستان؛ عامل کلیدی قدرت‌گیری طالبان پشت پرده سقوط شهرهای افغانستان به دست طالبان

از میان ده‌ها روستا و حتی شهرستانی که طی روز‌های اخیر به تصرف طالبان درآمده اند، خبر سقوط روستای خواجه بهاء الدین در ولایت/استان تخار حکایت تلخی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت! چرا که این منطقه حتی در سراسر دهه ١٣٧٠ که طالبان تا ٩٠ درصد خاک افغانستان را در کنترل گرفته بود پایگاه جبهه مقاومت ضدطالبانی به رهبری احمد شاه مسعود و برهان الدین ربانی بود.
به گزارش فرارو اکنون پرسش اینجاست که چرا با ظهور مجدد طالبان بویژه در مناطقی که این گروه دهشت افکن فاقد پایگاه اجتماعی است، هیچ جنبش نیرومند مردمی علیه این گروه تروریستی همانند اواخر دهه ١٣٧٠ شکل نمی‌گیرد؟! هرچند متغیر‌های بسیاری در این ناتوانی حکومت و مردم در مبارزه علیه طالبان دخیل هستند، اما یکی از مهمترینِ این دلایل، ترور‌های هدفمند رهبران شاخص ضدطالبانی طی دو دهه اخیر و خالی شدن میادین نبرد از فرماندهان کلیدی ضدطالبان بوده است. ترور‌هایی مشکوک که هیچگاه عاملان آن شناسایی، بازداشت یا محاکمه نشدند و به «قتل‌های زنجیره ای» افغانستان شهرت دارند.
بر کسی پوشیده نیست که بافت اجتماعی افغانستان تا هنوز هم بر محور تعلقات قومی و قبیله‌ای استوار است (نباید فراموش کرد بیش از ٧٠ درصد جمعیت این کشور هنوز هم در روستا‌ها سکونت دارند) و در چنین جامعه‌ای وجود رهبران مردمی برای حفظ نظم و انسجام محلی به ویژه در هنگامه بحران و جنگ بسیار ضروری است، اما طی دو دهه گذشته یک توطئه شوم در پشت پرده سیاست این کشور در جریان بوده تا تمام رهبران ارشد ضدطالبانی را تصفیه نماید و با تاسف امروز که طالبان جبهه جنگ خود را از جنوب به مناطق مرکزی و شمالی کشانیده، خلاء این پرچمداران ضدطالبانی به شکل دردناکی احساس می‌شود؛ رهبرانی که روزی کانون و محور مقاومت مردمی علیه انحصارطلبی‌های قومی و مذهبی بنیادگرایان تحت حمایت پاکستان و عربستان بودند و اکنون لشکریان بیگانه بر مردم و سرزمین شان بیرحمانه می‌تازند. در ادامه تلاش می‌کنیم به معرفی مختصر تعداد معدودی از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای افغانستان بپردازیم:
برهان الدین ربانی


ربانی دهمین رئیس جمهوری کشور افغانستان، از رهبران باتجربه جهاد علیه شوروی و مقاومت علیه طالبان در دهه‌های ١٣۶٠ و ١٣٧٠، نماینده سابق پارلمان و رئیس شورای عالی صلح در زمان شهادتش در تاریخ ٢٩ شهریور ١٣٩٠ بود. ربانی که آن زمان برای شرکت در یک نشست سیاسی به ایران دعوت شده بود پس از تماس یکی از اعضای شورای عالی صلح (به نام استانکزی) به بهانه مذاکره با چند تن از نمایندگان ارشد طالبان به کابل فراخوانده می‌شود و سرانجام در منزل خود وقتی میزبان نمایندگان طالبان بود توسط همان‌ها طی یک انفجار انتحاری به قتل رسید.
نکته مشکوک این ترور آنجا است که نماینده انتحاری طالبان، از طریق معصوم استانکزی رئیس دبیرخانهٔ شورای عالی صلح به منزل شهید ربانی آورده شده بود. استانکزی پس از این حادثه نه تنها مورد بازخواست و تحقیق قرارنگرفت بلکه در دولت اشرف غنی به مقام سرپرستی وزارت دفاع و سپس مقام ریاست امنیت ملی افغانستان رسید، در دوره ریاست وی بر سازمان امنیت ملی ناامنی‌های داخلی شدت گرفت و نیرو‌های طالبان عملاً به عنوان پلیس ضدشورش سیاستمداران پشتون تبار برای حذف نیرو‌های سیاسی غیرپشتون مورد استفاده قرار می‌گرفتند و نهایتاً جبهه نبرد طالبان با هدایت مقامات حکومتی افغان (همانند کرزی، غنی، استانکزی، اتمر و…) از جنوب کشور به شمال منتقل شد.
ژنرال داوود داوود و ژنرال شاه جهان نوری
این دو نفر از فرماندهان برجسته احمدشاه مسعود در دوران جهاد علیه شوروی و دوره مقاومت علیه طالبان بودند که هر دو ژنرال در ساختار نظامی دولت پساطالبانی جایگاه مهمی داشتند (داوود فرمانده زون ٣٠٣ پامیر و نوری فرمانده امنیه استان تخار بود) و به دلیل تجربه زیاد در نبرد‌های پارتیزانی علیه طالبان، از سنگر‌های مستحکم علیه نفوذ طالبان در صفحات شمال افغانستان محسوب می‌شدند، اما این دو ژنرال کارکشته در هفتم خردادماه سال ١٣٩٠ نه در میدان نبرد علیه دشمن بلکه دقیقاً در ساختمان استانداری (ولایت) تخار و طی یک انفجار مشکوک تروریستی به شهادت رسیدند. ردپای منصوبان حکومت حامد کرزی (رئیس جمهور وقت) در این ترور‌ها کاملاً مشهود بود، اما هیچگاه زلمی ویسا؛ فرمانده لشکر ٢٠٩ شاهین و عبدالجبار تقوا؛ والی وقت تخار که خود نیز در این جلسه شرکت داشتند و از حمله جان سالم بدر برده بودند محاکمه یا بازجویی نشدند! نکته قابل تامل اینکه زلمی ویسا بعد‌ها در قتل ژنرال عبدالرازق در قندهار و عبدالجبار تقوا در قتل عبدالمطلب بیگ در طالقان تخار نیز دست داشتند.
سیدمصطفی کاظمی
کاظمی از رهبران برجسته شیعیان افغانستان، تحصیل کرده ایران، از متحدین احمدشاه مسعود در نبرد با طالبان، عضو شورای موسوم به شورای عالی رهبری دولت در دولت ائتلافی برهان الدین ربانی و از بنیانگذاران حزب وحدت اسلامی بود که سابقه مبارزاتی زیادی علیه اشغالگران خارجی و تروریسم طالبانی داشت. وی پس از سقوط طالبان برای مدتی وزیر تجارت دولت موقت حامد کرزی بود و در زمان شهادتش در ۱۵ آبان سال ١٣٨۶ نماینده پارلمان و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس افغانستان بود. شهادت کاظمی نیز در میدان نبرد رخ نداد بلکه زمانی به وقوع پیوست که وی همراه شش تن از نمایندگان پارلمان برای افتتاح یک کارخانه صنعتی به شهر پلخمری، مرکز ولایت بغلان سفر کرده بودند.
در این حادثه دردناک که بیش از یکصد تن به شهادت رسیدند ابتدا یک عامل انتحاری خود را در نزدیکی کاظمی منفجر کرد و سپس جمعیت زیر رگبار گلوله افراد مسلح قرار گرفتند، هیچگاه مشخص نشد چرا در آن روز هیچ یک از مقامات امنیتی و انتظامی بغلان برای استقبال و تامین امنیت هیئت هفت نفره پارلمان حضور نداشتند؟! و اینکه چه کسانی عامل این حادثه بودند؟! دولت وقت نیز برای شناسایی و محاکمه دست‌های پشت این قتل عام جمعی کاری صورت نداد و صرفاً به اعلام سه روز عزای عمومی اکتفا نمود.
ژنرال عبدالرازق
در تاریخ ٢۶ مهرماه ١٣٩٧ خبر ترور فرمانده پلیس قندهار افکار عمومی افغانستان را در بهت و حیرت فرو برد. این ژنرال کارکشته جوان که خود سال‌ها در اسارت طالبان به سر برده بود و پدر و عمویش نیز توسط این گروه به قتل رسیده بودند در سال ١٣٨٢ زمانی که ٢۴ سال داشت با هدف گرفتن انتقام خون خانواده خود وارد نیرو‌های پلیس در نظام نوپای جمهوری اسلامی افغانستان شد و موفق شد به سرعت پله‌های ترقی را طی کند.
رازق در زمان شهادتش قدرتمندترین چهره ضدطالبانی در جنوب افغانستان محسوب می‌شد، او طی هفت سال فرماندهی نیرو‌های پلیس در جنوب کشور (از سال‌های ١٣٩٠ تا ١٣٩٧) موفق شده بود ضربات سنگینی به جبهه طالبان در قندهار، زابل، اُروزگان و هلمند بزند و بدین ترتیب محبوبیت زیادی نیز در میان مردم کسب کرده بود. رویداد مرگ رازق نیز مانند سایر قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای نه در میدان نبرد با دشمن بلکه در توطئه‌ای اطلاعاتی و استخباراتی در جریان دیدار با مایک میلر (رئیس عمومی نیرو‌های ناتو در افغانستان) در شهر قندهار رخ داد. نکته تامل برانگیز، اما حضور والی وقت قندهار (زلمی ویسا) در این جلسه است که طبق گزارشات، ژنرال رزاق با شلیک گلوله محافظ وی به قتل می‌رسد (زلمی ویسا در زمان شهادت ژنرال داوود و شاه جهان نوری به دستور حامد کرزی فرماندهی لشکر ٢٠٩ شاهین را در شمال به دست داشت، در سال ٩٧ نیز والی منتخب اشرف غنی در قندهار بود و مستقیماً در صحنه قتل هر سه ژنرال ضدطالبانی حضور داشته است!)
درباره این فاجعه هیچگاه تحقیقات مستقلی صورت نگرفت و کسی محاکمه نشد، هیچ کس نپرسید چرا زلمی ویسا علیرغم نقش مشکوکی که در ترور دو ژنرال بلندرتبه در سال ١٣٩٠ در تخار داشته است نه تنها محاکمه نشده بلکه ارتقاء درجه یافته و والی ولایت کلیدی قندهار شده است؟ عامل نفوذی طالبان چگونه محافظ مورد اعتماد والی ولایت قندهار شده است؟ در شرایطی که فرماندهان ناتو در تمام جلسات شان با مقامات افغان، همه حضار را خلع سلاح می‌کرده اند چگونه اجازه دادند شخص والی محافظ مسلح خود را به این جلسه بیاورد؟ و در نهایت با فرض پذیرش نفوذ طالبان چرا فرد مهاجم، مقام ارشد خارجی در حد فرمانده عمومی نیرو‌های ناتو در افغانستان را بی نصیب گذاشته و به یک هموطن خود (ژنرال رازق) شلیک می‌کند؟
همچنین در تاریخ ٢٠ اسفند ١٣٨٩ ژنرال مولانا سیدخیلی که فرماندهی پلیس کُندُز (کهندژ) را برعهده داشت و عملیات تصفیه مناطق اطراف شهر از وجود طالبان را به پیش می‌برد توسط مردان مسلح در سطح شهر ترور می‌شود آن هم درست ساعاتی پس از بازگشت از کابل! طبق اظهارات نزدیکان سیدخیلی، وی ابتدا توسط رئیس جمهور وقت (حامد کرزی) به مرکز فراخوانده می‌شود و با اتهامات قوم گرایانه از جانب رئیس جمهور روبرو و توبیخ می‌شود، و سرانجام ساعاتی پس از بازگشت از کابل به شکل مرموزی در کندز ترور می‌شود.
عبدالمطلب بیگ، از چهره‌های شناخته شده ضدطالبانی در شمال، نماینده ولایت تخار در مجلس نمایندگان افغانستان و از فرماندهان سابق جهادی در یک انفجار انتحاری در جریان مراسم خاکسپاری یکی از مقامات محلی در شهر طالقان تخار همراه با ٢٠ تن دیگر از حاضرین در پنجم دی ماه سال ١٣٩٠ کشته شدند. عبدالجبار تقوا که از طراحان قتل ژنرال داوود و شاه جهان نوری است، در همین زمان والی تخار است که البته به شکل مشکوکی از حضور در این مراسم خاکسپاری خونین استنکاف می‌ورزد.
ژنرال احمدخان سمنگانی، نماینده پارلمان افغانستان در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۱ به همراه رئیس امنیت ملی ولایت سمنگان و فرمانده پلیس زون غرب و ۲۰ تن دیگر در حمله تروریستی که در جریان مراسم عروسی دختر آقای سمنگانی صورت گرفت کشته شدند. وی طی سال‌های ١٣٧٧ تا ١٣٨٠ از فرماندهان ارشد حزب جنبش اسلامی افغانستان در نبرد علیه طالبان بود.
پیرم‌قل ضیایی، از همرزمان احمدشاه مسعود، نماینده پیشین پارلمان افغانستان و فرمانده محلی خیزش مردمی در ولایت تخار در شمال شرق در تاریخ ١٢ اردیبهشت ١۴٠٠ براثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور کشته شد.
قربانیانی که نام برده شدند از جمله بزرگترین رهبران جبهه مقاومت ضدطالبانی بودند، اما قتل‌های زنجیره‌ای افغانستان صرفاً به همین افراد محدود نبوده است بلکه صد‌ها فرمانده و رهبر در سطوح بالایی و میانی جبهه مقاومت ضدطالبانی تاکنون به صورت مشکوکی به قتل رسیده اند و هیچ احدی نیز تاکنون به علت قتل این رهبران محاکمه نشده است! تمام قتل‌های زنجیره‌ای دارای وجوه مشترکی هستند؛ مِن جمله اینکه در تمام قتل‌ها ردپای مقامات بلندپایه دولتی و وابسته به ارگ ریاست جمهوری قابل مشاهده است، هیچ یک از قربانیان در میدان نبرد کشته نشده اند و محل جنایات عموماً اماکن اداری، مسکونی و غیرنظامی بوده است، همه قربانیان یک وجه مشترک برجسته داشته اند و آن هم تفکر و کارنامه درخشان در میدان نبرد علیه طالبان بوده است! در چنین شرایطی بدیهی است که با خروج نیرو‌های خارجی تحت رهبری آمریکا از افغانستان و با وجود سیاستمداران متعصبِ فاسد و ارتش و پلیس ناتوان، کشور بلافاصله به چنگ نیرو‌های طالبان سقوط کند.
ای بی سی: طالبان کنترل ۸۰ درصد افغانستان را بدست گرفت‌
شبکه‌ ای‌بی‌سی باتوجه به سخنان سخنگوی طالبان گزارش داد که این گروه هم اکنون ۸۰ درصد از افغانستان را تحت کنترل خود دارد.
به گزارش ایرنا، سهیل شاهین سخنگوی دفتر سیاسی طالبان امارت اسلامی افغانستان در گفتگو با شبکه‌ای بی سی گفت که آن‌ها هم اکنون کنترل ۱۶۳ منطقه از افغانستان را در دست دارند.
شاهین که همچنین عضوی از تیم مذاکرات طالبان در دوحه است، گفت: تنها مرکز افغانستان توسط دولت کابل کنترل می‌شود، اما مناطق اطراف آن در کنترل ما است.
سخنگوی طالبان در ادامه مدعی شد که با احتساب مناطق تحت کنترل باید گفت که بیش از ۸۰ درصد سرزمین افغانستان در اختیار نیرو‌های ما است.
سخنان سخنگوی طالبان در حالی عنوان می‌شود که روند خروج نیرو‌های نظامی آمریکا از افغانستان در حال تکمیل است و تنها بخش جزئی از نیرو‌ها در افغانستان مانده اند.
در همین رابطه خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از مقامات امریکایی گزارش داد که بعد از آنکه نیرو‌های اصلی آمریکا در ماه جولای (تیرماه) افغانستان را ترک خواهند کرد تنها شمار ۶۵۰ نیرو برای تامین امنیت دیپلمات‌ها در این کشور خواهند ماند.
براساس این گزارش، نیرو‌های اصلی آمریکایی در افغانستان طی دو هفته آینده خروج خود را به پایان می‌رسانند، اما چند صد نیرو به عنوان بخشی از تامین امنیت و پشتیبانی به ویژه در سفارت ایالات متحده و در فرودگاه کابل که در حال حاضر توسط نیرو‌های ترک محافظت می‌شود باقی خواهند ماند.
سایر اخبار این روزنامه
مسئولانی که تقصیر واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران را به عهده نمی گیرند این واژه‌های آغشته به خون محمدعلی وکیلی اصلاح‌طلبان کجای سپهر سیاست قرار دارند؟ «قتل‌های زنجیره‌ای» افغانستان؛ عامل کلیدی قدرت‌گیری طالبان پشت پرده سقوط شهرهای افغانستان به دست طالبان دولت نباید اجازه کاهش شدید قیمت ارز را بدهد هماهنگی اقتصاد با دلار 20 هزار تومانی درست سخن گفتن هزینه‌ و توانایی ویژه‌ای نیاز ندارد نمک تازه بر زخم مردم از ادعای اختلاف نظرهای جدی تا خبر خوش از وین تداوم ضد و نقیض های احیای برجام ترودو: ایران در قبال حادثه هواپیمای اوکراینی پاسخگو باشد تهدید کانادا درباره هواپیمای اوکراینی و پاسخ ایران رهبر انقلاب: منتظر واکسن ایرانی کرونا ماندم برای پاسداشت افتخار ملی حسن روحانی: سریعا نسبت به بررسی علل وقوع سانحه اقدام و مقصر یا مقصران احتمالی معرفی شوند واکنش جهانگیری به توئیت توهین‌آمیز کیانوش جهانپور شایسته نیست با انتقادها، اهانت آمیز برخورد کرد صفار هرندی: «خیر» رئیسی درمورد دیدار با بایدن، خیر مطلق نبود دبیرکل سازمان ملل: آمریکا تحریم‌ها علیه ایران را لغو کند محیط زیست کشور در کما