نقش معلم در مشکلات روانی دانش‌آموزان

آفتاب یزد _یگانه شوق الشعرا: در پی ارائه گزارشی از مشکلات روانی دانش‌آموزان ایرانی، بعضی از والدین به مشکلات حاد روانی عده‌ای از معلمین اشاره کردند که این مشکلات خود می‌تواند مسبب برخی از مشکلات روانی در دانش‌آموزان باشد. معلم شان و جایگاه بسیار والایی در فرهنگ ایرانی دارد. معلم است که با روش خود می‌تواند شوق تحصیل را در دانش‌آموزان به وجود بیاورد. در سوی دیگر هر نوع رفتار ناصحیح از سمت معلم در دانش‌آموز چنان تاثیرات ژرف و عمیقی به جای می‌گذارد که ممکن است پیامدهای آن تا آخر عمر دانش‌آموز با او همراه باشد و اشتیاق درس خواندن و حتی زندگی کردن را در او کور کند. دانش‌آموزان زیادی پررنگ‌ترین خاطرات خوب را از معلمان دلسوز خود دارند که گاهی تنها یک برخورد از سمت معلم باعث شده است که در راه موفقیت قرار بگیرند. اما کم نیستند دانش‌آموزانی که بعد از تحقیر توسط معلم‌های خود درس و مدرسه را رها کرده‌اند و در مسیر گاها نادرستی قرار گرفته‌اند و هنوز زمانی که آن خاطره را به یاد می‌آورند غم بزرگی تمام وجودشان را فرا می‌گیرد. آموزگار یا معلم کسی است که پیشه‌اش آموزش به دیگران باشد و تدریس در «آموزش و پرورش» یا «تعلیم و تربیت» شغل ‌وکار او به ‌شمار آید. ضمن احترام به تمامی معلمینی که در راه تربیت و آموزش فرزندان این کشور زحمت کشیده و می‌کشند در ابتدا ما به چند تجربه ناراحت‌کننده دانش‌آموزان از معلم هایشان اشاره می‌کنیم و سپس از روانشناسان تربیتی و آموزشی پرسیده‌ایم که یک معلم خوب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد.
>تحقیر و فریاد!
یکی از دانشجویانی که در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در حال تحصیل است در این باره به آفتاب یزد گفت:
« من دانش‌آموز بسیار خوبی بودم و در تمام مقاطع تحصیلی‌ام در طول 12 سال نمرات بسیار خوبی را کسب کردم. من المپیادی بودم و اوایل سال پیش دانشگاهی نتوانستم در کلاس‌های تابستانه مدرسه شرکت کنم زیرا در دوره آموزشی به سر می‌بردم. زمانی که دوره آموزشی المپیاد من تمام شد و اول مهر سر کلاس‌ها حاضر شدم معلم طلبکارانه به من گفت چون تابستان در کلاسش حاضر نشدم این ترم نمره خوبی را در درس ریاضی به من نخواهد داد و هیچ کمکی هم در مباحث عقب افتاده به من نکرد با وجود اینکه من بارها به او توضیح دادم که کار من قانونی بوده و طبق هماهنگی آموزش و پرورش من نتوانستم در کلاس‌ها حاضر شوم. من عاشق ریاضی بودم و انصافا نمرات خوبی را هم در این درس در سال‌های پیش داشتم اما تمام سال پیش دانشگاهی با تنفر خاصی آن درس را خواندم و در نهایت آن معلم پایین‌ترین نمره کارنامه را برایم بدون هیچ دلیلی ثبت کرد. تنها گناه من آن بود که من تنها دانش‌آموز المپیادی آن مدرسه بودم و آن معلم نه می‌دانست المپیاد چیست و نه اخلاق معلمی بلد بود. خانم رحیمی دبیر ریاضی من هیچ گاه شما را نتواستم ببخشم حتی الان که سال‌ها از آن تجربه می‌گذرد. شما باعث شدید من از ریاضی بترسم و حتی بعد از آن اتفاق اعداد برای من یادآور تحقیر و فریاد‌های شما سر کلاس باشند. شما نه تنها من را از ریاضی فراری دادید حتی باعث شدید هیچ گاه دلم نخواهد معلم باشم و آن نمره تا ابد در ذهن من برای معلمین ثبت شد.‌ای کاش قبل از معلم شدن معلمین را از لحاظ سلامت روان آفتاب یزد بررسی


کرد
نقش معلم در مشکلات روانی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار دهند تا چنین تجربیاتی برای دیگران تکرار نشود.»
>زخم‌هایی که زده شد!
یکی از دانشجویان در مقطع کارشناسی در خارج از کشور درباره تجربه خود به آفتاب یزد چنین گفت: «‏خانم سیفان، دبیر ریاضی مرسی از ترومایی که ۱۳ سالگی بهم دادی؛ که وقتی یه مسئله ریاضی رو نتونستم پای تخته حل کنم جلوی همه گفتی: « تو فقط آواز خوندن و ادا درآوردن بلدی، ولی اینو بدون من توی گوش همه خوندم که فیلمته!» و منظورت حمله آسمی‌هام بود. ‏بچه‌ها ازت می‌ترسیدن. طفلکی‌ها برای جاذبه مصنوعیت سر و دست می‌شکوندن، برای یه نگاه خودشون رو به آب و‌ آتش می‌زدن، تا تو دفترشون رو پاره نکنی، تحقیرشون نکنی. من تلاشی نکردم‌ توجهت رو بخرم، و خب تو در ازاش بهم زخمی زدی که تا امروز خوب نشده. بخاطر تمام دفعاتی که روی علائم پیش از حمله چشم‌پوشی کردم و بعدش حمله شدیدتری داشتم، تمام بارهایی که تنهایی بار حملات رو به دوش کشیدم تا کسی حرف تورو تکرار نکنه، بخاطر تک‌تک زخم‌هایی که به دانش‌آموزان نوجوان زدی،
نمی‌بخشمت!»
>تو خنگی!
یکی دیگر از دانشجویان در این باره به خبرنگار آفتاب یزد گفت: « معلم زبان من چنان زخمی را به من زد که باعث شد دیگر هیچوقت زبان انگلیسی را یاد نگیرم. هر موقع از من پرسش می‌پرسید چنان با لحن بدی سوالات را مطرح می‌کرد که من هر درسی را خوانده بودم در لحظه فراموش می‌کردم. یا هر زمانی سر کلاس سوالی را مطرح می‌کردم من و سوالاتم را نادیده می‌گرفت و به من می‌گفت تو هیچگاه نمی‌توانی زبان انگلیسی را بیاموزی. بله من هیچوقت زبان را یاد نگرفتم و زخم خنگ بودن را تا ابد با خودم حمل می‌کنم. تنها شنیدن کلمه انگلیسی کافی است که کوهی از نمک بر زخم من
پاشیده شود.»
>معلم باید مواظب روح و روان شکننده دانش‌آموز باشد
مهناز مجاهد روانشناس آموزشی در این باره به آفتاب یزد گفت:« تبعات آسیب‌های روحی و روانی که معلم و مدرسه بر جای می‌گذارد تا سال‌ها طول خواهد کشید.در این شرایط کرونایی نیز اختلالات روانی زیادی بر دانش‌آموزان وارد شده است.همچنین دانش‌آموزان ما در دوران کرونا آسیب‌های زیادی دیدند و در بطن مشکلات قرار گرفتند و خشونت و پرخاشگری در آن‌ها به حد اعلا رسیده است. من به این مشکلات اشاره کردم تا بگویم در این شرایط واقعا از معلمان انتظار می‌رود درک بیشتری از بچه‌ها داشته باشند. معلم باید مواظب روح و روان شکننده دانش‌آموز باشد.کوچکترین حرف کنایه داری از سمت معلم می‌تواند تبعات بسیار پررنگی را بر روان دانش‌آموزان به جای بگذارد. معلم باید مراقب حرف و کلام خود باشد زیرا این حرف‌ها در آینده دانش‌آموزان تاثیر بسزایی دارد. معلمان باید بتوانند قدری از احساس غم و اضطراب دانش‌آموزان را درک کنند و خدای نکرده با کلام و حرکت خود یک درد مضاعف برای دانش‌آموزان به جا نگذارد. در ایام کرونا بسیاری از دانش‌آموزان ترک تحصیل کردند و بهترین کاری که معلمان می‌توانند انجام دهند لااقل بازگرداندن دانش‌آموزان به تحصیل است.دانش‌آموزی که ترک تحصیل می‌کند در معرض آسیب‌های بسیار زیادی در آینده است. بچه‌ها مهارت‌های اجتماعی را در مدرسه می‌آموزند.معلم باید بتواند رابطه عاطفی و معنوی با دانش‌آموزان برقرار کند و با آن‌ها همدردی داشته باشد. معلمان باید وضعیت دانش‌آموزان را درک کنند و اگر دانش‌آموزی در کلاس حضور پیدا نمی‌کند مشکل آن را جست و جو کنند و درصدد حل آن برآیند.نه اینکه فکر کنند دانش‌آموز به دلیل بی‌حوصلگی در کلاس‌ها حاضر نمی‌شوند. معلم نباید دانش‌آموز را قضاوت کند و باید در نقش مشاور حاضر شوند. معلمین ما می‌توانند نقش مشورتی، تشخیص و عرضه راه حل‌ها برای دانش‌آموزان داشته باشند.حیف است که در کلاس‌های درس خلاقیت دانش‌آموزان از بین برود و فرصتی برای رشد پیدا نکنند.معلمان باید مراقب باشند که هیچ گاه دانش‌آموزان را سرزنش نکنند.شاید مشکلات باعث شده است که دانش‌آموز نتواند توانایی‌های خود را نشان دهد. »
>معلم باید از شخصیت باثباتی برخوردار باشد
در آخر فهیمه اکبری روانشناس علوم تربیتی در این باره به آفتاب یزد گفت: « امروزه در حوزه روانشناسی بر چیزی که بسیار تاکید می‌شود انتخاب یک مدرسه مناسب برای فرزندان است. یکی از شاخصه‌های مدرسه خوب آن است که معلمان از ویژگی‌های شخصیتی با ثباتی برخوردار باشند. به این دلیل که مدرسه اولین محیط اجتماعی‌ای است که فرد به طور رسمی وارد آن می‌شود و تعامل معلم و دانش‌آموز بسیار در رشد شخصیتی فرد تاثیر‌گذار است. اولین ویژگی معلم خوب آن است که هوش هیجانی بالا داشته باشد یعنی اینکه به تفاوت‌های فردی احترام بگذارد، بداند دانش‌آموزان یک کلاس از فرهنگ‌ها و خانواده‌ها مختلف با توانایی‌های مختلف در کلاس‌ها حضور دارد. بنابراین همه دانش‌آموزان با تمام ویژگی‌های خوب و بدشان باید مورد پذیرش معلم قرار بگیرند. معلمی که به تفاوت‌های فردی احترام نگذارد باعث می‌شود به دانش‌آموزان برچسب‌های متفاوتی بزند. این برچسب‌ها بر ویژگی‌های شخصیتی دانش‌آموزان تاثیر می‌گذارد و همیشه عمر همراه دانش‌آموز خواهد بود. بچه‌ها در تعامل خود با معلمین دچار آرمانگرایی می‌شود و هر رفتاری از سمت معلم می‌تواند تاثیر پررنگی بر دانش‌آموز داشته باشد.بنابراین پذیرش بی‌قید و شرط، توجه به ویژگی‌های فردی بارزترین ویژگی معلم خوب می‌تواند باشد. متاسفانه بسیاری از معلمان و مدیران مدارس دچار کمال گرایی هستند به این صورت که همه باید نمره‌های بالایی کسب کنند و دانش‌آموزان حق اشتباه ندارند. این کمال گرایی باعث می‌شود دانش‌آموز از اشتباه کردن هراس داشته باشد و فضای امن برای دانش‌آموز از بین می‌رود. معلم نباید به دلیل اشتباه کردن به دانش‌آموز اضطراب دهد و دانش‌آموز باید بداند اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است.»
>اولین معیار برای ارزیابی یک معلم باید ویژگی‌های تربیتی
یک معلم باشد
این روانشناس ادامه داد: «یکی دیگر از ویژگی‌هایی که دارای سلامت روان است آن است که این معلم به نقاط قوت و ضعف دانش‌آموزان به یک اندازه احترام بگذارد. اینکه معلم انتظار داشته باشد همه دانش‌آموزان نمرات خوبی را کسب کنند چنین چیزی در دنیای واقعی علم اصلا امکان پذیر نیست. زیرا هر دانش‌آموز استعداد‌ها و توانایی‌های مختلفی دارد. یک معلم خوب فضای رشد برای همه دانش‌آموزان فراهم می‌کند. معلم باید بر روس نقاط قوت دانش‌آموزان بر اساس توانایی‌های آنان تمرکز کند نه بر اساس انتظاری که خودش از دانش‌آموزان دارد. این‌ها موارد مهمی است که معلمان باید داشته باشند. توصیه من در پایان این است که همیشه معلمان را بر اساس اینکه تا چه اندازه باسواد هستند مورد سنجش قرار ندهید. با توجه به تاثیر پررنگ معلمان بر دانش‌آموزان خوب است که تمرکز ما از دانش معلمین برداشته شود و اولین معیار برای ارزیابی یک معلم ویژگی‌های تربیتی یک معلم باشد. آموزش و پرورش قبل از انتخاب معلم حتما باید سلامت روان معلمان را در نظر بگیرند.»