بی سلیقگی ها و نارضایتی ها!

بالاخره حضور شبانه رئیس مجلس در صف های شب خواب واکسن کرونای تهران و شنیدن گلایه سالمندان در صف مانده، رپرتاژ خبری تلویزیون درباره حل شدن مشکل دوز دوم واکسن کرونا را متوقف کرد. در این باره، دو نکته قابل تامل به نظر  می رسد. 1. رسالت مطالبه گری رسانه ملی در حالی که گزارش مردمی از کمبود واکسن کرونا طی یکی، دو ماه اخیر حکایت داشت و طی دو سه هفته اخیر این  گزارش ها  حاکی از بی نظمی، شلوغی و پاسخگویی نامناسب در فرایند تزریق واکسن کرونا برای گروه های سالمند بود که  حتی  منجر به پدیده های صف خوابی در تهران و برخی کلان شهرها شده بود اما در برخی گزارش ها و برنامه های  تلویزیون تقریبا شرایط برعکس بود؛مسئله کمبود واکسن رفع شده بود و تقریبا همه مراجعان سالمند راضی بودند! موضوعی که به خصوص در یک هفته اخیر در گزارش های تلویزیون بدچشمی می کرد و چه بسا  باعث رفتن  برخی به این مراکز برای تزریق می‌شد. در واقع با وجود مشکل در کف جامعه اما تلویزیون گزارشی متفاوت از این وضعیت  را حداقل طی هفته جاری بازنمایی می کرد، موضوعی که با بازدید شبانه رئیس مجلس پرده از  آن برداشته شد. فارغ از این مصادیق، این ماجرا را می توان به عنوان یک نمونه در خصوص سبک و سیاق رسانه ملی در مواجهه با برخی مطالبات مردمی بررسی کرد. در واقع یکی از انتقادها  به تلویزیون نحوه مواجهه با دغدغه و مطالبات مردمی و پیگیری آن در رسانه ملی ا ست. دغدغه هاو مطالبه ای که عموما نه وجه امنیتی دارند نه ملاحظات خاص اما به دلایل مختلف براساس مصلحت اندیشی ها، خودسانسوری ها، تشخیص های غلط  و ممیزی های غیر ضروری به پخش در آنتن نمی رسند.  رویکردی که به تدریج و با توسعه رسانه های غیر رسمی و امکان دسترسی به شبکه های اجتماعی منجر به تضعیف مرجعیت رسانه ای رسانه ملی می شود.  در واقع وقتی صداوسیما به موضوعاتی که مردم را در زندگی روزمره درگیر کرده ورود موثر نمی کند و در مقابل ،رسانه های فارسی زبان بیگانه به تدریج تبدیل به بلندگوی مطالبه این گونه دغدغه های اجتماعی و اقتصادی می شوند، در بیشتر اوقات بزرگ نمایی کاریکاتورگونه این اتفاقات تلخی که روی می دهد، تضعیف مرجعیت رسانه ملی است، اتفاقی  که به تدریج طی 10 سال اخیر رخ داده اما گویی چندان مورد توجه مدیران رسانه ملی نیست، موضوعی که به نظر می رسد صداوسیمای ملی هرچه سریع تر باید برای آن فکری بیندیشد. 2.یک مشکل کوچک اما با تبعات اجتماعی و روانی بزرگ مسئله تقریبا شفاف است؛ کمبود واکسن و متقاضی زیاد در جامعه هدفی که غالبا دوز اول واکسن اش را دریافت کرده است. تازه این گروه هدف کوچک ترین گروه هدف است اما یک اشکال کوچک در اطلاع رسانی، این گروه آسیب پذیر را درگیر تبعات بهداشتی، اجتماعی و روانی کرده است. موضوعی که می توانست با فرایند اطلاع رسانی مستمر و ساده پیامکی و دسته بندی مراجعان ایجاد نشود، حالا تبدیل به معضلی همراه با موجی از گلایه مندی های به حقی شده که نه تنها خستگی را به تن کادر سلامت می گذارد بلکه موجی از نارضایتی و نگرانی را نیز در قشر سالمند و خانواده هایشان ایجاد می کند.اگرچه  مسئولان وزارت بهداشت اعلام کرده اند سالمندان  به مراکز مراجعه نکنند تا پیامک برای آن ها ارسال شود  اما نمی‌توان به سالمندی که از روز ثبت نام  در سامانه همچنان منتظر دریافت پیامک نشسته و هرروز سایه شوم این ویروس منحوس را با گونه‌های جدید روی سر خود بیشتر احساس  می کند و تجربه های خوشایندی هم از این گونه وعده ها در خاطر خود ندارد، خرده گرفت که چرا برای پیگیری وضعیت تزریق دوز دوم یا دریافت دوز اول واکسن  به مراکز مراجعه می کند زیرا او نیازمند اطمینان خاطر از پیگیری وضعیت تزریق واکسن خود است، موضوعی که به نظر می رسد همان طور که گفتیم با یک اطلاع رسانی ساده و مستقیم به آن سالمند از طریق پیامک یا شیوه های دیگر که خوشبختانه در برخی شهر ها اجرا شده است، چنین سرگردانی و ازدحام هایی را موجب نمی شد. فراموش نکنیم اگر قرار باشد برنامه تزریق به یکی از کمترین جامعه های هدف یعنی سالمندان عزیز  چنین صحنه های ناخوشایندی را رقم بزند،رسیدن نوبت تزریق به بخش های عمده جامعه چه حکایت تلخ و حتی رسوایی در پی  خواهد داشت لذا  باید هرچه زودتر وزیر بهداشت به این موضوع  ورود و برای اصلاح فرایند فعلی اقدام کند و به مردم گزارش دهد. اطلاع رسانی دقیق، انضباط، رعایت عدالت و برخورد با خارج نوبت ها و گزارش شفاف از میزان واکسن توزیع و مصرف شده، مطالبات به حقی است که با اصلاح و طراحی فرایندها به سرعت می توان آثار آن را دید.