دولت جدید دچار ‌خطای دولت احمدی‌نژاد نشود

گفت‌وگو با مهدی ذاکریان کارشناس مسائل بین‌الملل دولت جدید دچار ‌خطای دولت احمدی‌نژاد نشود روح‌اله نخعی: چند هفته دیگر، بالطبع، تیم فعلی دیپلماسی ایران در دولت حسن روحانی جای خود را به تیم دولت سیدابراهیم رئیسی خواهند داد و اولویت‌ها و برنامه‌ها نیز با رویکرد دولت جدید پیگیری خواهند شد. دنیایی که دولت رئیسی در آن حضور دارد نیز شرایط خاص خود را خواهد داشت. برای بررسی چشم‌انداز این دولت در عرصه دیپلماسی، گفت‌وگویی با مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل داشتیم. او معتقد است دستگاه دیپلماسی باید رفاه، مسائل حقوق‌بشری و برقراری روابط حسنه به‌‌ویژه با کشورهای منطقه را از اولویت‌های اصلی کار خود بداند و تلاش کند که مثل دوران دولت محمود احمدی‌نژاد، پرونده‌های جدیدی در سیاست خارجی به ایران تحمیل نشود. ذاکریان ساختار وزارت خارجه را نیز نیازمند اصلاح می‌داند.
‌ تصور می‌کنید دولتی که در راه است با چه چالش‌هایی در صحنه سیاست خارجی مواجه خواهد بود؟
چالش‌هایی که پیش‌روی هر کشوری وجود دارد، چالش‌های مشترکی است که برای سایرین هم هست. نمی‌توانیم در نظام بین‌الملل، بگوییم که چالش‌های‌ موجود ویژه یک کشور‌ است؛ برای نمونه تروریسم یک مسئله جهانی است و برای همه کشورها چالش محسوب می‌شود. همچنین مسائلی مانند امنیت، یک چالش مشترک برای همه کشورهاست و همه کشورها خواهان امنیت ملی هستند و در سیاست خارجی خودشان موضوع را دنبال می‌کنند. در مسائلی مانند جنگ و موضوع حقوق بشر، همه کشورها درباره‌شان واکنش نشان می‌دهند؛ بنابراین ایران مانند همه کشورهای عضو جامعه بین‌المللی با چالش‌های مشترکی مواجه است و چالش‌هایی مشترک با سایر واحدهای سیاسی دارد. نگرانی‌هایی است که همه کشورها در دنیا دارند و این نگرانی‌ها را معمولا در سازمان ملل منعکس می‌کنند و نتیجه‌اش می‌شود برنامه‌های جهانی برای مبارزه با فقر، برای مبارزه با تروریسم، برای پیشرفت صلح، برای حمایت از حقوق بشر، برای توجه به زنان، برای توجه به حقوق کودک، درباره جرائم بزرگ مانند جنوساید [نسل‌کشی] مانند تجاوز؛ بنابراین ایران هم در مسئله سیاست خارجی خودش ‌مانند سایر کشورها، با چالش‌هایی مواجه است؛ از جمله چالش‌های مشترکی که بقیه هم دارند. اما هر کشوری به سهم خودش، یکسری مشکلات و چالش‌ها دارد که ممکن است کشورهای دیگر با آن مواجه نباشند، برای مثال مشکلی که افغانستان با آن مواجه است، مشکلی است که سوئیس با آن مواجه نیست. سوئیس در منطقه‌ای نیست که افراط‌گرایی یا طالبانیسم بخواهد در آن رشد کند. در‌حالی‌که در افغانستان، به خاطر عدم آموزش، به خاطر عدم رشد جامعه مدنی وضعیتی است که طالبان و طالبانیسم و افراط‌گرایی در چنین منطقه‌ای رشد می‌کند.
ایران هم در ‌منطقه‌ای ‌حیات دارد که طبعا چالش‌های ویژه خودش را هم به وجود می‌آورد. نمونه‌اش جنگ تحمیلی بود که طی هشت سال به آن تحمیل شد. نمونه‌اش تحریم‌های اقتصادی بود که در دوره ترامپ به‌صورت شدید بر ایران وارد شد و همین‌طور در گذشته هم آمریکایی‌ها برخی فشارها را بر ایران وارد کردند؛ بنابراین مجموعه این مسائل یعنی چالش‌های بین‌المللی و چالش‌های خاص مسائلی هستند که پیش‌روی دولت جدید وجود دارند.
‌ پس اجازه بدهید سؤالم را صحیح‌تر بپرسم. فکر می‌کنید مهم‌ترین پرونده‌هایی که روی میز دستگاه دیپلماسی دولت آینده قرار می‌گیرد، چه پرونده‌هایی خواهد بود و به چه مسائلی نیاز خواهد بود که در اولویت رسیدگی شود؟


ببینید زمانی شما می‌پرسید که مهم‌ترین پرونده‌هایی که در دنیا درباره مسائل ایران دارند چیست و زمانی هست که‌ همین سؤالی را که مطرح کردید، طرح می‌کنید؛ مهم‌ترین پرونده‌هایی که روی میز این دولت قرار دارد چه هست که من اطلاع ندارم و باید از خود این دولت پرسید چه پرونده‌هایی را روی میز قرار داده است. چرا این حرف را می‌زنم؟ چون در مناظرات انتخاباتی هم که صحبت می‌شد، من به سهم خودم به‌عنوان یک استاد متوجه نشدم چه برنامه‌ای هست و چه پرونده‌هایی را اینها روی میز گذاشته‌اند؛ اما اگر به‌عنوان یک استاد حقوق و روابط بین‌المللی بپرسید که چه پرونده‌هایی را باید دولت روی میز قرار بدهد، در مسائل سیاست خارجی، من معتقد هستم که یکی بحث رفاه است؛ یعنی در موضوع سیاست خارجی باید دقت شود که چه نوع روابط خارجی می‌تواند منجر به رفاه ملی و معیشت بهتر مردم شود که این مستلزم تعامل اقتصادی با کشورهای پیشرفته صنعتی و اقتصادی در دنیاست. کارکردن با کشورهایی که در حوزه اقتصاد موفق هستند؛ مانند کارکردن با ایالات متحده آمریکا، ژاپن، کره جنوبی، چین، بریتانیا، آلمان، کشورهایی صنعتی عمده دنیا که تولیدات صنعتی موفقی دارند. شما برای اینکه صنعتتان و اقتصادتان رشد کند، نمی‌توانید با یک کشور ورشکسته مسابقه بگذارید و بگویید من می‌خواهم در مسائل اقتصادی و صنعتی با شما رقابت کنم‌. باید با سرآمدان اقتصاد و صنعت دنیا مسابقه بدهید؛ بنابراین شما می‌بینید که ژاپن سعی کرد با سرآمدان اقتصادی دنیا رقابت کند یا آلمان هم به همین صورت. به همین صورت اگر مبادلات تجاری و تراز تجاری اقتصادی‌اش چین را هم مطالعه کنید، می‌بینید که بیشترین صادرات و وارداتش از کشورهای صنعتی است، یعنی آمریکا، آلمان، فرانسه، ژاپن و اینها در صدرش قرار دارند و به این دلیل است که چین توانسته خودش را به بقیه برساند؛ بنابراین ایران در روابط خارجی خودش اگر روابط اقتصادی و صنعتی می‌خواهد، باید برای دستیابی به رفاه مردم پیش‌بینی کند و روابط با این کشورها یک پرونده است که باید بیاید روی میز.
پرونده دومی که باید روی میز بیاید که به همان اندازه رفاه مهم است، حقوق بشر است. مردم باید از ویژگی‌هایی بهره‌مند باشند که ایران در جامعه بین‌المللی بتواند بگوید من برای مردم خودم کارهایی را کردم که سایر کشورها نکرده‌اند. بماند که فعلا ایران متهم است به اینکه در استانداردهای جهانی که در سازمان ملل تصویب شده و ایران هم آنها را تصویب کرده است، نتوانسته به حداقل‌هایشان دسترسی پیدا کند. این البته ادعایی است که سازمان ملل متحد و شماری از کشورها با قطع‌نامه‌هایی که در شورای حقوق بشر و مجمع عمومی به تصویب می‌رسانند، درباره ایران این‌گونه اظهارنظر می‌کنند؛ بنابراین پرونده دوم این است که مواردی که به ایران اتهام زده می‌شود باید بسته شود. گزارشگر ویژه‌ای که در موضوع ایران است، باید به کارش خاتمه دهد. وقتی این گزارشگر حاضر و فعال است، یعنی شما مسئله و مشکلی در این موضوع دارید. این پرونده لازم است بسته شود؛  آن چیزی که باید در پرونده حقوق بشر ایران، دولت جدید روی میز قرار دهد، این است که کارهایی کند که دیگران نکرده‌اند؛ یعنی بگوید من در مسائل حقوق بشر برای ملت و مردم خودم می‌خواهم این کارها را انجام دهم که هیچ کشور دیگری انجام نداده است. این دومین نکته‌ای است که من معتقدم باید به‌عنوان پرونده سیاست خارجی روی میز این دولت قرار بگیرد، به‌عنوان کسی که در حوزه حقوق بشر و روابط بین‌الملل کار کرده است.
سومین پرونده‌ای که می‌تواند روی میز ایران قرار گیرد، جدای از رفاه که گره زده شد به اقتصاد و حقوق بشر که گره زده شد به سازمان ملل متحد، مسئله روابط سیاسی است؛ یعنی ایجاد روابط حسنه سیاسی با همه کشورهای دنیا بر پایه مفاد قانون اساسی و بر اساس اصل عزت ایران و منفعت ملی ملت ایران. این هم نکته خوبی است که ما روابط سیاسی خوب و صمیمانه‌ای با همه کشورها داشته باشیم. اولویت‌بندی که در قانون اساسی آمده، این است که اول با کشورهای همسایه و مسلمان شروع می‌شود. متأسفانه روابط خوبی میان ایران و کشورهای همسایه که مسلمان هم هستند، وجود ندارد؛ نگاه کنید به روابط ما با عربستان سعودی، به روابط ما با دولت بحرین و دولت امارات. یعنی در این منطقه‌ای که این کشورها مسلمان هستند و همسایه‌اند، باید روابط صمیمانه داشته باشیم و چیزی که در قانون اساسی آمده، اولویت اینجاست. البته عرض کردم روابط سیاسی حسنه با همه کشورها با اولویت منطقه. بنابراین این دولت جدید باید تأملی جدی داشته باشد که چه پیشنهادها و راهکارهایی برای روابط مسالمت‌آمیز با همه کشورها و به‌ویژه کشورهای منطقه داشته باشد. بنابراین من این سه موضوع و سه پرونده را مهم می‌دانم که باید روی میز قرار بگیرند. یک‌سری پرونده‌ها هم بوده‌اند که از گذشته میراث مانده برای این دولت جدید که از نظر جامعه بین‌المللی آن پرونده خیلی مهم که بالفعل است، پرونده هسته‌ای ایران است که طبعا منتقل می‌شود روی میز. یعنی این‌طور نیست که این دولت بگذارد روی میز خودش؛ از قبل برایش روی میز گذاشته‌اند. یعنی دولت‌های قبلی روی میزش گذاشته‌اند و جامعه جهانی هم اصرار داشته روی این میز باقی بماند. آن پرونده هسته‌ای است که خب خیلی اهمیت داشت و دارد. تصمیم‌گیری در مسئله هسته‌ای، یک تصمیم‌گیری کلان است ولی دولت می‌تواند این تصمیم‌گیری را تسهیل کند و با جامعه جهانی این مسئله را جلو ببرد. من پیش‌بینی‌ام این است که یک‌سری پرونده‌های دیگر هم ممکن است تحمیل شود به دولت جدید و دولت جدید باید دقت کند که پرونده‌های دیگری از سوی جامعه جهانی به آن تحمیل نشود. همین پرونده هسته‌ای که الان داریم می‌گوییم، وقتی آقای خاتمی دوره‌اش تمام شد و دوره آقای احمدی‌نژاد شروع شد، پرونده هسته‌ای به آن دولت جدید تحمیل شد، در حالی که دولت جدید آن زمان داشت اجتناب می‌کرد؛ آن‌هم این بود که پرونده به شورای امنیت رفت و قطع‌نامه آمد و میراث شد برای همه و تا الان هم باقی مانده است. بنابراین این دولت باید دقت کند مبتلا به خطای دولت مهرورزی نشود؛ یعنی تحمیل پرونده‌های جدید. به این معنا که در عین اینکه پرونده‌ای از قبل برایش به میراث مانده است، مبادا پرونده‌های جدیدی برایش بتراشند، از ‌جمله پرونده‌هایی که بالقوه می‌تواند خطرش وجود داشته باشد، پرونده‌های موشکی است یا پرونده‌های حقوق‌بشری که بخواهد برود در مراجع بالاتر از شورای حقوق بشر و مجمع عمومی؛ مثلا زمانی پرونده‌ها را بیاورند در سطح شورای امنیت. خب اینها خطرناک است. اینجاست که دولت جدید باید اجتناب کند از پرونده‌های تحمیلی به خودش. این دولت جدید باید احتیاط کند و مبتلا به خطای دولت آقای احمدی‌نژاد نشود که پرونده‌هایی هم به آن تحمیل شود.
این هم درایت می‌خواهد. در دوره آقای روحانی، هیچ پرونده جدیدی به ایران تحمیل نشد، در حالی که در دولت آقای احمدی‌نژاد، دو پرونده به ایران تحمیل شد؛ یکی پرونده هسته‌ای بود که در شورای امنیت بود و یکی پرونده حقوق بشر بود با تعیین گزارشگر. البته فراموش نکنید که تعیین گزارشگر قبلا هم به دولت ایران تحمیل شده بود، ولی در دوره آقای خاتمی خارج شد؛ یعنی دیگر پرونده‌ای روی میز ایران باقی نمانده بود. مدتی خارج شد، اما بعد باز به خاطر برخی اتفاق‌های داخلی از سوی مجمع عمومی پرونده زنده شد، ولی در آن دوره به تعیین گزارشگر نرسیده بود. یعنی آقای خاتمی وقتی تحویل داد، دولت را بدون گزارشگر ویژه حقوق‌بشری در مسئله ایران تحویل داد، در حالی که وقتی آقای روحانی تحویل گرفت، پرونده‌ای به نام گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل نیز به ایشان انتقال داده شد و ارث برایش گذاشته شد که متأسفانه تا پایان دولت آقای روحانی هم خارج نشدیم و ما همچنان تحت سیستم گزارشگری در موضوع حقوق بشر سازمان ملل هستیم.
‌ نکته بعدی همین نکته‌ای بود که به آن اشاره کردید. به هر حال دولتی دارد می‌آید که در مسائل مختلف، چهره‌های اصلی‌اش و شخص رئیس‌جمهور منتخب، مواضع منتقدانه‌ای نسبت به دوره آقای روحانی و مشخصا در بحث سیاست خارجی‌اش داشته‌اند. الان با تغییری که قرار است اتفاق بیفتد، فکر می‌کنید رویکرد ایران در سیاست خارجی در چه حوزه‌هایی و به چه شکل تغییر خواهد کرد؟ مثلا چه بخش‌هایی به رویکرد وزارت خارجه اضافه خواهد شد که شاید دولت قبلی در آن حوزه‌ها فعالیت نداشته است و در چه بخش‌هایی ایران تغییر رفتار خواهد داد با این تغییر دولت؟
اصول سیاست خارجی ایران که ثابت است و تغییر نمی‌کند. از آغاز انقلاب اسلامی تا امروز، اصول سیاست خارجی ایران برگرفته از قانون اساسی و برگرفته از هنجارهای ایرانی و اسلامی است؛ بنابراین قابل تغییر نیست که دولتی بیاید و دولت دیگر برود و این سیاست‌ها عوض شود. اگر بخواهم به صورت مصداقی درباره‌اش صحبت کنم، مثل سیاست ما درباره مسئله فلسطین، سیاست ما درباره مسئله غنی‌سازی، سیاست ما در مسائل حمایت از روابط اقتصادی با کشورهای صنعتی، این چیزهایی است که در قانون اساسی تصریح شده؛ بنابراین این اصول سیاست خارجی به‌هیچ‌عنوان تأخیربردار و تغییرپذیر نیستند و ثابت هستند. با آمدن دولت جدید، تغییری در اصول سیاست خارجی ما رخ نخواهد داد. اما موقعی است که درباره دیپلماسی صحبت می‌کنیم. دیپلماسی فن اجرای سیاست خارجی است. دیپلماسی می‌تواند متفاوت باشد. شما از فنون متعددی برای اجرای سیاست خارجی و برای دستیابی به اهداف و اصول سیاست خارجی می‌توانید استفاده کنید. به عبارت دیگر سلیقه‌ها می‌تواند متفاوت باشد و روش می‌تواند متفاوت باشد؛ ولی اصول شما ثابت است.
خب این دولت جدید هم روشی را که می‌خواهد ارائه کند، ممکن است با روشی که در دوره آقای روحانی بوده است و روشی که جناب آقای دکتر ظریف داشتند، احتمالا متفاوت خواهد بود؛ چون در گذشته انتقادات جدی و شدیدی نسبت به دیپلماسی داشتند. منتسبش می‌کردند به دیپلماسی انفعال یا وادادگی یا غرب‌پرستی و صحبت‌های این‌گونه یا نزدیکی با غرب و این مسائل را مطرح می‌کردند. یا برخی عنوان می‌کردند سیاست سازمان‌مللی، سیاستی که با مزایای روابط بین‌الملل نزدیک نیست یا با واقع‌گرایی، چنین چیزهایی را عنوان می‌کردند. اما علم سیاست و دانش سیاست این را می‌گوید که دیپلماسی و فنی موفق است که منجر به نتیجه برای ملت ایران شود؛ یعنی بر پایه آن دیپلماسی شما بتوانید به نتایجی برسید. سخت‌ترین شرایط، شرایط ترامپیسم بوده که کل دنیا ضرر دیده است. کشورهای بزرگی مانند چین، با زیان‌های بزرگ و مشکلات فراوانی مواجه شدند؛ حتی فرانسه و کانادا ضرر و زیان فراوانی را متحمل شدند. خب این خیلی مهم بود که در چنین شرایطی، با وجود همه ضررهایی که به سایر کشورها وارد شد، با اینکه فشار منطقه‌ای هم بر ایران بود؛ یعنی نقاطي مانند عربستان و امارات و بحرین و اسرائیل، همه با ایالات متحده آمریکا همراهی می‌کردند، اما ایران توانست این مسیر را پشت سر بگذارد. الان شرایط بین‌المللی فرق کرده و به خاطر تغییر ترامپ شرایط منطقه‌ای هم فرق کرده است؛ بنابراین باید ببینیم دولت جدید چه دیپلماسی‌ای انتخاب می‌کند. اگر مبتنی بر یک انتخاب درست باشد و مبتنی بر تمایل ملت ایران برای زندگی بهتر باشد، دولت جدید می‌تواند گشایش‌های فراوانی را متوجه ملت ایران کند؛ بنابراین من فکر می‌کنم دستگاه سیاست خارجی که روی کار خواهد آمد، به جای اینکه با تهدیدهای فراوانی روبه‌رو باشد، با فرصت‌های فراوانی روبه‌روست. مهم این است که از چه دیپلماسی‌ای استفاده می‌کند تا این چک‌های فرصت را تبدیل به بهره‌های نقد برای ملت ایران کند.
‌ پیش‌بینی شما از میزان توفیق و میزان کارایی و کارآمدی دستگاه دیپلماسی در دوران دولت جدید چیست؟ آیا موفق خواهند شد که از این فرصت‌ها استفاده کنند یا از این تهدیدها پیشگیری کنند؟ در مقایسه با دولت‌های پیشین یا به طور کلی چقدر فکر می‌کنید موفق خواهند بود و چقدر کارآمدی در بحث سیاست خارجی نشان خواهند داد؟
خب این را باید پس از فعالیت ارزیابی کرد و درباره‌اش اظهارنظر کرد و من آرزو می‌کنم که موفقیت‌های فراوانی حاصل این تیم جدید شود. 
البته از شخص آقای رئیسی به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب و رئیس‌جمهور فعال از یک‌و‌نیم ماه آینده، فکر می‌کنم آن چیزی که در قوه قضائیه دیدم این بود که روحیه آرامی دارند و این آرامش و صبوری در سیاست خارجی می‌تواند خیلی مؤثر باشد، در مقابل بحران‌ها و تهدیدها و مشکلات اگر بخواهد ایران واکنش‌های فوری غیرمحاسبه‌گرانه نشان دهد، هزینه زیادی می‌تواند برای ملت ایران داشته باشد؛ بنابراین انتقال همین سیاست صبر و متانت در سیاست خارجی می‌تواند خیلی مؤثر باشد برای پیشبرد اهداف و کارهایش، سیاستی که آقای رئیسی در مناظرات و قبل از آن در قوه قضائیه نشان می‌داد، به جای فریادزدن و به جای واکنش‌های تند و امثال آن.
البته من این را عنوان کنم. نه‌تنها از نظر من بلکه به باور بسیاری از ناظران بین‌المللی، از نظر حرفه‌ای، توانایی و مهارتی که آقای دکتر ظریف در حوزه دیپلماسی داشته، کم‌نظیر و شاید بشود گفت بی‌نظیر است. وزیر خارجه‌ای که این‌همه توانمندی، آگاهی و تسلط بر دانش روابط بین‌الملل، تسلط بر حقوق بین‌الملل، فهم خوب معادلات بین‌المللی و سازمان‌های بین‌المللی داشته باشد، این یک امتیاز ویژه برای دولت آقای روحانی بوده که از چنین وزیری بهره‌مند بوده است. گفتید پیش‌بینی. به جای پیش‌بینی به‌عنوان یک استاد این رشته که از سال ۷۴ نزدیک ۲۶ سال است دارم این را در دانشگاه درس می‌دهم، توصیه من این است که کادری حرفه‌ای، هم دانشمند و بامهارت را بر سر کار بیاورند. تنها با دانش روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل شما نمی‌توانید وزیر خارجه خوبی باشید. مهارت هم باید باشد. بعضی می‌گویند تجربه، در‌حالی‌که تجربه اثر خیلی محدودی دارد. آن چیزی که خیلی مؤثر است، دانش است و مهارت. با کمال احترامی که برای وزیر خارجه آینده قائل هستم، تا امروز در جامعه بین‌المللی به اذعان بسیاری از استادان خوب حقوق و روابط بین‌الملل در دنیا، کسی که بتواند هماوردی با آقای ظریف کند، محدود است؛ بنابراین باید دقت شود که فردی باشد که دست‌کم نزدیک به این مهارت‌ها و به این دانش باشد.
‌ به‌عنوان سؤال آخر، حدسی دارید از اینکه چه فرد یا افرادی سکان‌دار دستگاه دیپلماسی در دولت آینده خواهند شد؟
دو نفر هستند که درباره‌شان اظهار‌نظر می‌شود و معمولا درباره این دو فرد هم اظهارنظرهایی که می‌شود، اظهارنظرهای منصفانه‌ای نیست. من واقعا متأسفم، اخلاق که در جامعه ایرانی همیشه در متن بوده است، گاهی از سوی برخی از افراد به حاشیه می‌رود. آن دو نفر یکی‌ آقای جلیلی است که درباره‌شان صحبت می‌کنند و یکی هم جناب آقای باقری است. آقای جلیلی به لحاظ حرفه‌ای و به لحاظ دانش، از‌ جمله افرادی است که در این حوزه دارای دانش روابط بین‌الملل هست. خودش تحصیل‌کرده این رشته است. اینها را نباید فراموش کنیم. سابقه کار در شورای عالی امنیت ملی را دارد. سابقه کار در وزارت خارجه را دارد؛ بنابراین هر دو گزینه‌ای که دارد مطرح می‌شود، گزینه‌هایی هستند که هم دارای دانش هستند و هم دارای تجربه در این موضوع؛ اما نکته‌ای که هست این است که در کنار همه اینها، باید ببینیم تا چه اندازه مهارت تبدیل این دانش و تبدیل این تجربه را به نتیجه برای ملت ایران دارند. خب این خیلی مهم است؛ بنابراین من ضمن اینکه دارم ارزیابی مثبت از این دو نفر می‌کنم، توصیه درباره مهارت دارم. این مهارت هم چیزی نیست که لزوما یک فرد باید همه را یکجا داشته باشد. چه بسا با مشاوران، با معاونان و با همکاران متخصص این مسئله را بشود در نظر گرفت.
مشکلی در دوره آقای ظریف وجود داشت و من در همان آغاز دوره اول ایشان هشدار دادم. بعضی‌ها هم شاید همان موقع تا اندازه‌ای دلگیر شدند. تیم آقای ظریف، تیمی قوی است. آدم‌های بسیار خوب و متخصص و بامهارت فراوان هستند؛ ولی ساختاری که ما در وزارت خارجه داریم، پاسخ‌گوی نیازهایی که برای ایران در جامعه بین‌المللی وجود دارد، نیست. تا وقتی که ساختار اجازه می‌دهد، کارگزارانش با تفکر مادی به مسائل مأموریت نگاه کنند و وزارت خارجه را به‌عنوان دستگاهی ببینند، می‌توانند به ما با دلار یا یورو حقوق بدهد و ما‌بازایش این باشد که من در پایان مأموریتم یا پایان حیاتم در یک دستگاه اجرائی به یک زندگی بالاتر از متوسط یا مرفه در جامعه ایرانی دسترسی پیدا کنم، چنین چیزی نمی‌تواند منافع ملی را تأمین کند. ساختار باید از کارگزار این را مطالبه کند که از شما می‌خواهیم در پایان مأموریت یا پایان خدمت در وزارت امور خارجه، پنج گام اساسی را به‌عنوان کارگزار من در تأمین منافع ملی ملت ایران برداشته باشید و قانع کند کارگزار را که حقوق شما و معیشت شما مانند قشر متوسط همه کارکنان دستگاه‌های اجرائی خواهد بود، نه چیزی بالاتر از آن؛ بنابراین توقع را باید مانند توقع یک استاد دانشگاه، کارمند وزارت اقتصاد، کارمند وزارت آموزش و پرورش، مانند یک معلم، باید در آن اندازه برایشان به وجود بیاورد. ما برای یک معلم می‌گوییم وظیفه‌اش آموزش و تعلیم و تربیت دانش‌آموزان و فرزندان این سرزمین است و مابازایش یک زندگی متناسب با فردی که در ایران زحمت کشیده است و کار کرده است، با حقوقی که زندگی خوب و مناسبی داشته باشد؛ بنابراین هیچ وقت این معلم مابازای کاری که شغل انبیاست، توقع این را ندارد که حتما به او قصر بدهند یا حتما باید برایش خودروهای لوکس تهیه شود و امثال این. این موضوع باید در بدنه و ساختار دیپلماسی و ساختار وزارت خارجه هم باشد که وظیفه‌شان تأمین منافع ملی است. خب ما داریم می‌بینیم که به خاطر پرداخت‌های یورویی و این مسائل، آن چیزی که باید اصل باشد، به فرع تبدیل شده و آن چیزی که باید فرع باشد به اصل تبدیل شده است و همین بیماری دستگاه وزارت خارجه را آزار می‌داد و در دولت آقای روحانی هم این وضعیت وجود داشت و ادامه دارد. ضمن اینکه گاهی اوقات برخی جملات را هم عنوان می‌کنند که جملات نادرستی است. به‌عنوان مثال می‌گویند که هم در ایران تحت فشاریم و هم در خارج. آن طرفی‌ها به ما می‌گویند شما برای دولت ایران کار می‌کنید و مزدورید و این طرفی‌ها می‌گویند شما تحت تأثیر خارجی‌ها هستید و اینها. برای معلم هم همین است. برای هر کسی در هر شغلی این مسائل هست. برای خبرنگار آیا این مسائل و مشکلات نیست؟ برای همه هست؛ بنابراین آن ساختار را باید جراحی کنند. من همان موقعی که آقای دکتر ظریف کار را شروع کرده بودند، این نکته را گفته بودم. به جای اینکه ما آسیب را رفع کنیم، عده‌ای همچنان که گفتم، خوش‌شان نیامد و دلگیر شدند. الان هم آقای رئیسی باید این ساختار را ساختار منافع‌ملی‌‌‌محور کند. شما اگر بهترین و باتقواترین آدم را هم وزیر امور خارجه کنید که دانش داشته باشد، تجربه داشته باشد، مهارت هم داشته باشد؛ اما ساختاری که می‌خواهد با آن کار کند، ساختار فشلی باشد، نمی‌تواند دیپلماسی ایران را در دنیا جلو ببرد. لازمه‌اش این است که اول جراحی در آن ساختار صورت بگیرد و آن ساختار منافع‌ملی‌محور شود.
نکته دیگری هم که باید عنوان کنم این است که برخی افراد هیچ پاشنه ‌آشیلی هم به‌لحاظ اخلاقی ندارند، مثل آقای جلیلی. اینها آدم‌های خیلی پاک و درستکاری هستند و زدن برخی نسبت‌ها و اتهام‌ها به این افراد درست نیست. موقعی ممکن است کارنامه این افراد را در مسائل هسته‌ای عده‌ای زیر سؤال ببرند که خب باید در آن شرایط ارزیابی شود و آن اتفاقات اگر رخ نداده، در آن زمان دلایلش چه بوده است. آن دلایل نباید دوباره تکرار شود. نرسیدن به نتیجه که عده‌ای از منتقدان این افراد مطرح می‌کنند، نباید تکرار شود. من فکر می‌کنم که همه باید تلاش کنیم که آن خطاها تکرار نشود. کسانی که انتخاب می‌شوند، لازمه انتخابشان چنان‌که گفتم، دانش است به‌علاوه مهارت. تقوا خیلی مهم است، تجربه خیلی مهم است؛ ولی مهم‌تر همان دو موضوع است که توضیح دادم.