گذرگاه‌هاي بي‌بازگشت

بنفشه   سام‌گيس
منابع محلي منطقه كردستان به «اعتماد» خبر دادند كه طي هفته‌هاي اخير، مقابله هنگ مرزي ايران و تركيه با كولبران در معابر غيررسمي شمال غرب كشور شدت گرفته است. حرف‌ها و اخبار اين چهره‌هاي گمنام مرزنشين، حاكي از آن است كه در ماه‌هايي كه از سال جاري گذشته، به دنبال انسداد كامل مرز شمال غرب كشور با اقليم كردستان و مناطق مرزي تركيه،  باز هم تعدادي از كولبران حامل كالاهاي غيرمجاز، بر اثر برخورد هنگ مرزي يا وقوع حادثه حين كولبري، زخمي يا فوت شده‌اند. يكي از كولبراني كه روزهاي پاياني ارديبهشت امسال، در ارتفاعات مرزي شمال غرب، مشغول حمل سيگار بوده و به محض شليك مرزباني، با رها كردن «كول»، موفق به فرار شده، به «اعتماد» گفت كه امسال، برخورد با كولبران، شدت بيشتري داشته و برخلاف سال‌هاي قبل، ديگر از اخطار مرزباني براي توقف و ايست هم خبري نيست، بلكه هنگ مرزي، گاهي اوقات، صرفا به چند شليك هوايي بسنده كرده و در صورتي كه كولبران، متوقف نشوند، آنان را هدف قرار مي‌دهد. شنيده‌هاي «اعتماد» اين فرض را قوت مي‌دهد كه علت تشديد برخوردها با كولبران طي 4 ماه امسال و در مقايسه با مدت مشابه سال گذشته، متوجه نگراني‌هاي جدي دولت از تحركات نيروهاي مخالف خارج از كشور و از جمله، شواهدي از حمل سلاح گرم و مهمات در پوشش كولبري توسط گروه‌هاي ناشناس از معابر غير رسمي غرب ايران بوده كه نيروهاي مرزباني را هم به مراقبت بيشتر و البته برخوردهاي شديدتر واداشته  است. 
بنا به اطلاعاتي كه «اعتماد» از منابع محلي كسب كرده، از دهه سوم فروردين تا نيمه تير ماه امسال (20 فروردين تا 15 تير ماه) 16 كولبر كه در معابر غير رسمي شمال غرب و مرزهاي دالاهو، نوسود، هنگ ژال، ته ته، ارتفاعات مرزي ايران و تركيه (ماكو / چالدران / خوي) اشنويه، سردشت، سروآباد، سرتزين، ماشكان، بياره، بانه، سلماس، تنور و قلقله، مشغول حمل كالاي غيرمجاز بوده‌اند، بر اثر شليك مرزباني ايران يا تركيه، يا وقوع حوادثي همچون سقوط از ارتفاع يا سرمازدگي، جان باخته و 43 كولبر هم زخمي شده‌اند. نكته قابل توجه اين است كه تعداد كولبران مجروح و جانباخته در اين بازه زماني در مقايسه با مدت مشابه سال 99، كمتر است چنانكه بنا به اطلاعاتي كه منابع محلي در اختيار «اعتماد» گذاشته‌اند، در فاصله 20 فروردين تا 15 تير 1399، 54 كولبر در معابر غير رسمي شمال غرب كشور (بانه، نوسود، سردشت، ماكو، پيرانشهر، كاني ديناران، قطور، ته ته، چالدران و خوي) بر اثر شليك هنگ مرزي يا وقوع حادثه، مجروح شده و 23 كولبر هم پس از زخمي شدن در همين گذرگاه‌هاي غير رسمي، بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داده‌اند. به نظر مي‌رسد يكي از دلايل كاهش تعداد كولبران مجروح و جان باخته در 88 روز از سال جاري - 20 فروردين تا 15 تير - علاوه بر تداوم انسداد مرز شمال غرب با اقليم كردستان و تركيه، كاهش تردد كولبران در معابر كور به دليل ترس از تبعات سخت‌گيري‌هاي مرزي باشد. برخي كولبران بانه و سقز، به «اعتماد» مي‌گويند كه از دست دادن دوستان‌شان در مسير كوله‌بري، بدترين اخباري است كه به روستا و خانه‌هاي مرز مي‌رسد و مي‌گويند وقتي خبر مرگ يك كولبر در روستا و شهر مي‌پيچد، چراغ همه خانه‌ها خاموش مي‌شود، انگار بر سر همه خانه‌ها، غم مي‌بارد .  و مي‌گويند، خبر مرگ يك كولبر كه به روستا و شهر مي‌رسد، بقيه كولبرها، مردد مي‌شوند كه طناب و عصاي كولبري را بسوزانند و به شهرهاي مجاور پناه ببرند و با نان حقير كارگري، شكم خانواده‌شان را سير كنند اما حداقل، زنده بمانند. 
كولبران سقز و بانه، به «اعتماد» مي‌گويند، ترس از مرگ، طوري از ديوار خانه‌ها رخنه كرده كه در اين هفته‌هاي آخر، بسياري از كاسبكاران (صاحبان بار) جواب تلفن كولبران را نمي‌دهند و از دسترس خارج شده‌اند و امروز حتي اگر كولبري هم حاضر باشد براي تامين معاش خانواده‌اش، خطر قدم برداشتن در گذرگاه‌هاي مرگ را به جان بخرد، كاسبكاري در دسترس نيست كه كولبر را روانه كند. 
كولبران سقز و بانه، به «اعتماد» مي‌گويند دشواري معاش اين روزها، در شرايطي كه «كرونا»، همان اقتصاد نيمه جان مناطق مرزي را هم از پا انداخته، با هيچ ايامي قابل مقايسه نيست . و مي‌گويند كه خيلي از كولبرها؛ غير از آنها كه در اين مدت، دست و پا زدند كه با كمك قاچاقچيان انسان، خودشان را به اروپا برسانند و حالا هم كسي خبر ندارد كه زنده‌اند يا مرده، از آن صف چند هزار نفري كولبرها كه وقتي مي‌رفتند سمت اقليم كردستان، ديواره كوه‌هاي بين دو كشور، سياه مي‌شد، حالا، خيلي‌هاي‌شان ، براي اولين‌بار در عمرشان، سر دوراهي مرگ و زندگي ايستاده‌اند. كولبران سقز و بانه، چند نفري را هم اسم بردند كه مي‌خواستند راه بيستون و يحيي و حميد را ادامه دهند؛ بروند و به قله برسند و دره زير پا را نگاه كنند و چشم‌ها را ببندند و.... امروز، 3 سال از مرگ داوطلبانه بيستون، 8 ماه از مرگ داوطلبانه يحيي و 2 سال از مرگ داوطلبانه حميد مي‌گذرد ....
بهمن ماه 1398، همايشي با موضوع آسيب‌شناسي كولبري برگزار شد و حسين راغفر؛ اقتصاددان و استاد دانشگاه، يكي از سخنرانان اين همايش بود كه در تحليل چرايي عريض‌تر شدن هر چه بيشتر پيكر «كولبري» در سال‌ها و دهه‌اي كه قرار بود رفاه بيشتري به مردم هديه شود، گفت: «قانون اساسي يك ميثاق دوجانبه بين مردم و حاكميت است و انتظار مي‌رود برقراري اين ميثاق، دوطرفه باشد تا مردم هم به ارزش‌هاي حاكم  ، وفاداري و تعلق خاطر داشته باشند .كولبري جلوه‌اي از فقر شديد و از نشانه‌هاي نقض آشكار حقوق بشر و البته ناشي از عدم پايبندي حاكميت به تعهدات قانون اساسي در قبال مردم است. بارها در قانون اساسي بر وظيفه دولت نسبت به ايجاد شغل به عنوان يك حق همگاني براي تمام آحاد جامعه تاكيد شده و قانون اساسي، دولت را به نمايندگي از حاكميت موظف كرده كه نيازهاي اساسي زندگي، مسكن، خدمات سلامت، آموزش و شغل براي آحاد جامعه فراهم كند. قانون اساسي ابزارهايي را براي برابر‌سازي فرصت‌ها در جامعه و از جمله تامين آموزش رايگان و خدمات سلامت رايگان مشخص كرده ولي امروز، صاحبان سرمايه‌هاي تجاري و مالي، حاكم بر نظام سياستگذاري‌هاي اساسي در كشور هستند و دولت و مجلس هم در خدمت اهداف اين صاحبان قرار گرفته‌اند. علاوه بر اين، اجراي سياست‌هاي نئوليبرال و آزاد‌سازي اقتصاد در داخل كشور، هزينه فعاليت‌هاي توليدي را به‌شدت افزايش داده و ظرفيت توليد صنعتي كه مي‌توانست مولد شغل باشد، به دليل سلطه صاحبان سرمايه‌هاي مالي و تجاري،  از دست رفته است. نابرابري‌ها كه اغلب، محصول سياست‌هاي بخش عمومي است، مسوول اصلي فقر در كشور است و فساد گسترده اقتصادي هم محصول گسترش نابرابري‌ها و فقر در كشور است. اگر نابرابري‌ها تا اين حد در جامعه نهادينه نمي‌شد، فقر هم تا اين حد گسترده و عميق نمي‌شد در حالي كه سياست‌هاي بخش عمومي، عمدتا حامي گروه‌هاي برخوردار و نيات و منويات صاحبان سرمايه‌هاي مالي و تجاري است كه اگر اين جهت‌گيري تغيير نكند، شاهد گسترش بيشتر مشكلات معيشتي براي گروه‌هاي مختلف جامعه خواهيم بود چنانكه از سال 84 تا امروز هم رشد فقر، ريزش طبقه متوسط به سمت طبقه پايين را رقم زده و پديده كولبري هم ناشي از رشد فقر و بيكاري در كشور است. فقر در مناطق مرزي كشور، نشانه بي‌توجهي حاكميت به مناطق مرزي است. فقر گسترده در اين مناطق و به‌خصوص، مناطق سردسير، سبب شده مردم رها شده به حال خود، به دنبال راه‌هاي تامين حداقل نياز زندگي بربيايند. حل فقر و پيامدهاي ناشي از فقر كمرشكن بايد در سياستگذاري بخش عمومي كشور باشد. مساله نگران‌كننده اين است كه شاهد مهاجرت‌هاي نگران‌كننده از مناطق محروم به مناطق برخوردار هستيم. به نظر مي‌رسد تنها راه‌حل مساله فقر در كشور، بازگشت به قانون اساسي و پايبندي حاكميت به تعهدات قانون اساسي است ،  در غير اين ‌صورت، پيامد آن، اتفاقات مشابه آبان 98 و البته بسيار گسترده‌تر و عميق‌تر خواهد بود. نهادها در يك جامعه سه دسته است؛ نهادهاي رسمي شامل قوانين و مقررات، نهادهاي غير رسمي شامل هنجارها و ارزش‌ها و همچنين كاركردهاي نظام اجرايي. در كشور ما، قوانين و مقررات وجود ندارد و اگر هست، اجرا نمي‌شود و تصويب‌كنندگان اين قوانين هم بسياري‌شان حافظ منافع صاحبان سرمايه بوده و مردم در اين قوانين ديده نشدند و به همين دليل، در چنين جامعه‌اي صداي اقشار فقير شنيده نمي‌شود.»


زمستان سال 95، چند ماه پيش از برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم، بهترين برگ برنده در دامن دولت افتاد؛ چند كولبر در ارتفاعات مرزي آذربايجان غربي و كردستان، زير آوار بهمن دفن شدند و در سرماي 25 درجه زير صفر يخ زدند و دولت، با چهره‌اي متاثر آماده شد كه از اين اتفاق تلخ، بهره‌اي ذخيره كند؛ تيمي به رياست وزير تعاون وقت؛ علي ربيعي، به استان‌ها و مناطق داغدار اعزام شد و وعده «بيمه كولبري» بهترين ترفند بود كه دولت، آراي صندوق‌هاي كاشته شده در منطقه كردستان را تضمين شده تلقي كند. ارديبهشت 1396، 63 درصد از راي منطقه كردستان (استان‌هاي كردستان، ايلام، كرمانشاه و اذربايجان غربي) به سبد حسن روحاني سرازير شد. اما يك سال هم از وعده وزير دولت يازدهم نگذشته بود كه مرزنشينان، روي ديگر سكه را ديدند؛ در حالي كه برآورد اوليه دولت از تعداد كولبران نيازمند بيمه كولبري، حدود 80 هزار نفر بود، مديران بيمه روستاييان و عشاير در استان‌هاي آذربايجان غربي و كردستان  (كه وسيع‌ترين گذرگاه‌هاي غيررسمي كولبري را دارند و بيشترين تعداد كولبران هم به دليل نزديكي مناطق مرزي  با اقليم كردستان و تركيه ،  در همين دو استان ساكن هستند )  در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گفتند كه نه تنها از اعتبارات وعده داده شده به عنوان حق‌السهم دولت براي پرداخت حق بيمه كولبران خبري نيست، استانداري‌ها و فرمانداري‌ها هم همه وعده‌ها براي تهيه فهرست كولبران مرزنشين را از ياد برده‌اند.
 4 ماه بعد از انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم، وقتي خيال دولت جديد از استحكام پايه‌هاي صندلي‌هايش راحت شد، واقعيت، روي خود را به هزاران خانواده مرزنشين نشان داد؛ هر چه در زمستان 95 گفته شده بود، حرف‌هاي پوچي بود كه فقط به قصد آرام كردن هزاران شهروند سوگوار و جذب آراي مردم اميدوار بر زبان آمد. 
تا امروز، نه كولبري بيمه شده، نه در مناطق مرزي كردنشين، شغلي ايجاد شده و نه سفره كولبران غني‌تر شده. حتي طرح دو فوريتي «ممنوعيت شليك مستقيم به كولبران» هم كه تمام نيروهاي انتظامي حاضر در مناطق مرزي را از شليك مستقيم به كولبران سيار در معابر غيررسمي كولبري منع مي‌كرد، به تصويب نرسيد. نمايندگان مجلس دهم، به «اعتماد» مي‌گويند كه شرايط اسف‌بار مناطق مرزي در استان‌هاي كردنشين، همان است كه بود و نمايندگان مجلس يازدهم هم حرف همكاران سابق‌شان را تاييد مي‌كنند و بابت اهمال ديرينه دولت‌ها در قبال تامين رفاه مردمي كه طبق مكتوبات شناسنامه‌هاي‌شان، شهروند اين مملكت هستند، تاسف مي‌خورند. 
محسن بيگلري؛ نماينده مردم سقز و بانه در مجلس دهم، به «اعتماد» مي‌گويد: «دولت به آنچه براي تامين معاش مرزنشينان و كولبران وعده داد عمل نكرد. با وجود آنكه آقاي ربيعي (وزير تعاون دولت يازدهم) به استان كردستان هم آمد و تفاهمنامه‌اي با استاندار براي بيمه كولبران منعقد شد، اما اين تفاهم عملياتي نشد.  كولبران منطقه كردستان، بازيچه مانورهاي سياسي شده‌اند. امروز تمام بازارچه‌هاي مرزي منطقه كردستان تعطيل است و دولت حتي براي فعال كردن و راه‌اندازي منطقه ويژه اقتصادي مريوان و سقز هم قدمي برنداشت و فقط منطقه ويژه اقتصادي بانه، تا حدودي موفق به جذب سرمايه‌گذاري شده اما در منطقه ويژه مريوان، حتي يك آجر روي آجر نگذاشته‌اند. مهارت دولت آقاي روحاني، شعار بود. تورم اين سال‌ها، مرزنشين‌ها را بيچاره كرد. اين مردم، 10 سال قبل هم با پول يارانه زندگي مي‌كردند، امروز هم با نان يارانه زنده‌اند اما سال 1390، يارانه 45 هزار توماني، معادل 50 دلار بود و يك خانواده 5 نفره مرزنشين مي‌توانست با پول يارانه زندگي كند. امروز يارانه يك خانواده 5 نفره مرزنشين و كولبر، معادل يك‌دهم يارانه يك نفر در سال 90 است. حالا باز هم بگوييد كه كولبر چرا كولبري مي‌كند.»
رضا رحيمي، نماينده مردم سقز و بانه در مجلس يازدهم است و حرف‌هايي مشابه همكار سابقش مي‌گويد؛ از به سرانجام نرسيدن طرح ممنوعيت شليك مستقيم نيروهاي انتظامي به كولبران مي‌گويد و از سبقت گرفتن نرخ بيكاري در منطقه كردستان از ميانگين نرخ بيكاري كل كشور و در جواب اين سوال كه «كولبر، اگر كولبري نكند، از چه راهي زنده بماند؟» بعد از سكوتي مي‌گويد: «تشديد برخورد مرزباني با كولبران در هفته‌هاي اخير، يك واقعيت است و قابل كتمان هم نيست و مردم شاهدند كه در گذرگاه‌هاي مرزي چه اتفاقي مي‌افتد. البته، كولبري كه هدف گلوله مرزباني قرار مي‌گيرد، بعضي اوقات، كالاي ممنوعه حمل مي‌كند ولي اين اتفاق، نتيجه مستقيم بيكاري و فقر در مناطق مرزي است. بايد براي منطقه كردستان شغل ايجاد كنيم، بايد معاش اين مردم تامين باشد تا ديگراني كه صاحب سرمايه هستند قدرت سوءاستفاده از فقر اين مردم را نداشته باشند. ايجاد منطقه اقتصادي در بانه و سقز و مريوان، راهكار خوبي است ولي جواب نان مردم را نمي‌دهد چون سال‌ها طول مي‌كشد تا اين مناطق به بهره‌وري برسد و البته بهره اين مناطق هم باز در جيب افراد متمكن خواهد رفت و اين مردم سهمي از اين مناطق نخواهند برد. ما امروز شاهديم كه امرار معاش اين مردم تا چه حد دشوار و غيرممكن شده است. آمار بيكاري در استان كردستان امروز دو برابر ميانگين كل كشور است و واقعا نمي‌دانم با اين شرايط، وضع زندگي كولبران به چه راهي ختم خواهد شد.»
نماينده مجلس نمي‌دانست ولي خانواده كولبراني كه ظرف اين 5 سال، سوگوار جان‌هاي از دست رفته عزيزان‌شان شدند و تن مجروح عزيزان‌شان، بار مضاعفي شد بر فقري كه همه وجود خانواده را مثل موريانه مي‌جود، مي‌دانند كولبري به چه راهي ختم مي‌شود.