محمد حسین مهدویان از رویه ساترا در نظارت شبکه نمایش خانگی انتقاد کرد زخم کاری سانسور

گروه فرهنگ و هنر – یکی از مزیت‌های شبکه نمایش خانگی برای سازندگان آثار تصویری فضای بازتر و ممیزی کمتر نسبت به صدا و سیما بود اما از زمانی که پای صدا و سیما به نظارت بر این بستر باز شد، اوضاع تغییر کرد. روزی نیست که صدای یک کارگردان یا تهیه‌کننده از فضای ایجاد شده در این بخش در نیاید. از سوی دیگر در کشاکش نظارت بین وزارت ارشاد و صدا و سیما، گاهی وزارت ارشاد هم دستی بر اعمال فشار برای ممیزی بیشتر می‌زند. این بار این محمدحسین مهدویان است که از حجم سانسورها به ستوه آمده است.
موضوع سانسور و ممیزی، موضوع تازه‌ای نیست. از حذف سکانس‌ها گرفته تا استفاده از آباژور و گلدان از جمله مواردی است که در این سال‌ها در برای ممیزی فیلم‌ها و سریال‌ها خصوصا در صدا و سیما مورد استفاده قرار گرفته است. اما در سال‌های اخیر دامنه ممیزی‌های سلیقه‌ای به جایی رسیده که حتی ممکن است سریال‌هایی که سال‌های پیش توسط خود صدا و سیما تولید و پخش شد هم امکان بازپخش مجدد نداشته باشند.
اما با پدید آمدن شبکه نمایش خانگی و نظارت وزارت ارشاد بر این بخش، دست تولیدکنندگان آثار تصویری بازتر شد. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل کوچ برنامه‌سازان از صدا و سیما به شبکه نمایش خانگی هم همین بود. اما با استقبال مردم از شبکه نمایش خانگی، کم‌کم صدا و سیما تلاش کرد تا حوزه نظارت خود را نیز بر این بخش افزایش دهد. حالا که صدا و سیما کاملا بر شبکه نمایش خانگی نظارت دارد، هر چند وقت یک‌بار شاهد توقیف موقت یک سریال برای ممیزی مجدد هستیم. قورباغه، می‌خواهم زنده بمانم و زخم‌ کاری سریال‌هایی هستند که در همین چند وقت اخیر مشکلات مشابهی داشتند. حالا محمد حسین مهدویان، کارگردان سریال «زخم کاری» که آثاری چون ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، ماجرای نیمروز:ردخون، لاتاری و درخت گردو را در کارنامه خود دارد، در یادداشتی تند تهدید کرده که در صورت ادامه ممیزی‌های سلیقه‌ای از سوی سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا)، تن به سانسور نخواهد داد و اجازه پخش سریالش را نخواهد داد. او در بخشی از یادداشت خود نوست: « در هفته‌های گذشته با رویکردی سازنده و مبتنی بر تعامل به سانسورهای عموما غیرمنطقی و غیرعرفی ساز و کار سانسور صدا و سیما و زیر مجموعه‌ی آن یعنی ساترا تن دادم تا اختلالی در روند پخش سریال پیش نیاید و انتظار هفتگی شما را برای تماشای قسمت‌های جدید ارج نهاده باشم. تعاملی که من و همه هم‌حرفه‌ای‌هایم همیشه از سر جبر و ناچاری و نه از سر رضایت به آن تن داده‌ایم تا بتوانیم آثارمان را در مملکت عزیزمان و برای مردم نازنین خودمان به نمایش درآوریم. ولی این‌بار سطح سخت‌گیری‌ها به جایی رسیده که از حد طاقت و تحمل من خارج شده است.
در قسمت ششم سریال زخم کاری به نقطه‌ای رسیده‌ام که می‌بینم تن دادن به سانسورهای غیرعقلانی، غیرحرفه‌ای و دور از واقع‌بینی اجتماعی به وضوح موجب تاثیرات مخرب بر داستان و تضییع حقوق ما به عنوان سازنده و شما به عنوان مخاطب شده است. پس اجازه بدهید در قسمت‌های پیش رو در صورت ادامه‌ی این رفتار، میان حق مسلم شما برای تماشای سروقت قسمت جدید و احقاق حق‌ دیگرتان که تماشای نسخه‌ای در شان‌ شماست، دومی را انتخاب کنم. قطعا می‌پذیرید که مسوولیت تضییع حق اول‌تان نه بر عهده‌ی ما که بر گرده‌ی آن‌هاست که از دایره‌ی منطق و عقل خارج شده‌اند و مسیر زور پیش گرفته‌اند».


او در بخش دیگری نوشت: «به راستی شما در کدام جامعه زندگی می‌کنید و برای کدام مردم نسخه‌ می‌پیچید؟ اصلا جامعه و مردم را کنار بگذارید. آیا فرزندان خود را هم نمی‌بینید؟ بی‌چاره ما که مدیریت فرهنگ و هنرمان در سیطره‌ی بی‌تدبیری شماست.
نمی‌دانم خبر دارید یا مثل همیشه در خواب خوش بی‌خبری سیر می‌کنید. شنیده‌اید که چند پلتفرم بزرگ بین‌المللی از جمله نت‌فلیکس برای سرمایه‌گذاری روی طرح‌ها و ایده‌های فیلم‌سازان ایرانی ابراز تمایل کرده‌اند؟ تردید نکنید که به زودی زود پلتفرم‌های خارجی، مقصد هنرمندان خلاق ایرانی خواهند شد و نخبه‌های فرهنگی ما هم مثل نخبه‌های علمی و اقتصادی عرصه را خالی خواهند کرد. و چه تقارن آشنایی است که درست در روزگاری که با درخشش آثاری چون هم‌گناه، آقازاده، قورباغه، می‌خواهم زنده بمانم و ده‌ها محصول هنری دیگر، پلتفرم‌های نمایش خانگی وطنی پا می‌گیرند، ناگهان سر و کله‌ی مشتری‌های خارجی پیدا می‌شود و با پاسِ گلِ طلایی مدیران اشتباهی که بذر ناامیدی می‌کارند، نیروهای خلاق و هوشمند بخت خود را در بیرون مرزهای سرزمین اجدادی‌شان جست‌وجو خواهند کرد».
این وضعیت، صدای محمدرضا عباسیان، مدیرعامل سابق موسسه رسانه‌های تصویری، را هم بلند کرده است. او در وهله اول به لغوِ پروانه‌های ساخت گلایه می‌کند و می‌گوید: چرا این پروسه و فرایند پروانه ساخت و نمایش را یک نهاد حاکمیتی تایید نمی‌کند؛ ساخت و تولید با ارشاد و نمایش با ساترا؛ این چه معنی می‌دهد؟ جایی که پروانه ساخت می‌دهد مرجعِ بهتری برای نظارت بر جریانِ تولید است. با اینکه چنین نظارت‌هایی می‌شود سینماگرها بعضاً فیلمنامه دیگری می‌برند و فیلم چیز دیگری می‌شود! حالا چه برسد که جایی پروانه ساخت بدهد و جایی دیگر پروانه عرضه و نمایش!
او همچنین تاکید دارد که با این سازوکاری که کار نمایش‌خانگی به صداوسیما منتقل شده چه تفاوتی داشته است. چه ضرورتی به یک ساختمان 7 طبقه،‌ هزینه هنگفت و این فرآیند دوگانه بود؛ در همان اداره کوچک با 7، 8 کارمند کار پیش می‌رفت. کسی باید مسئولیت این‌نوع کارها را برعهده بگیرد که هم سابقه طولانی در تولید محتوا داشته باشد و هم نوع تعامل با فیلمساز را بلد باشد. هیچ نیازی نیست که ده‌ها نفر استخدام بشوند و آن‌قدر کار بزرگ‌تر بشود.
او تاکید کرد: مسئولانی را برای این کار انتخاب کردند چه سابقه‌ای در تولید محتوا دارند؟ مدیرعامل، معاونان و اعضای شوراهای تخصصی، چه کسانی‌اند و چه سوابقی دارند؟! الان نکته‌ای که شنیده‌ام کار را تولید می‌کنند و برای مجوز عرضه سراغِ ساترا می‌آیند؛ حتی سریال‌هایی در راه است که وضعیت آن‌ها ممکن است بدتر از آنهایی باشد که به نمایش درآمده؛ باز شنیده‌ایم بحث ممیزی را به شرکت‌ها و کارگزاری‌های خصوصی واگذار کرده‌اند.
ساترا در میان نهادهای رسانه‌ای در این چند وقت بنا به ضرورت بارها نکات مختلفی را رسانه‌ای کرده است و حاشیه‌های مختلف سریال‌ها و اتفاقات مرتبط با وی‌اودی‌ها و شبکه خانگی را پیگیری کرده است. این سازمان اگرچه زیر نظر صداوسیماست با این حال بیشتر از سازمان صداوسیما به ارائه توضیحات رسانه‌ای هرچند در قالب توئیتری پرداخته است و در مورد اتفاقات اخیر مثلِ ممیزی‌های «زخم‌کاری» و حتی چنین اظهارنظرهایی، باید دید این سخنان هم واکنشی دارد یا خیر؟
سایر اخبار این روزنامه