برای حل  مشکل ازدواج راه اشتباه نرویم !

ازدواج، به‎عنوان مبنای شکل‏گیری نهاد خانواده و مناسک گذار افراد از جوانی به بزرگ سالی، همواره در افکار عمومی جامعه، تحقیقات علمی و دانشگاهی و عرصه سیاست گذاری مورد توجه است. این مسئله به همراه سازوکارهای تحقق و نظم وترتیبات مرتبط با آن، یکی از مهم ترین پدیده‏های اجتماعی، فرهنگی و زیستی است که هم متأثر از تحولات جامعه و هم بر آن تأثیرگذار است. از این رو، با وجود تداوم نسبی در برخی ابعاد، نگرش‌ها و رفتارهای ازدواجی در ایران، در چند دهه اخیر تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است. در وضعیت کنونی جامعه ایران، پدیده ازدواج تحت‏تأثیر تحولات ساختاری و ارزشی جامعه از یک سو و شرایط نابسامان اقتصادی و بحران بیکاری از سوی دیگر، به عنوان یک مسئله اجتماعی نمود یافته است.هرچند عمومیت ازدواج در کشور بالاست، اما امروزه این واقعه مهم زندگی با تأخیر اتفاق می افتد. بررسی وضعیت تجرد تا 30 سالگی، بیانگر افزایش نسبت های تجرد و به بیان دیگر، تأخیر در ازدواج است. در سه دهه اخیر نسبت تجرد مردان تا 30 سالگی از 18 به 46 درصد و برای زنان از 9 به 24 درصد افزایش یافته است. در سطح استانی، بیشترین نسبت تجرد پسران و دختران تا 30 سالگی مربوط به استان های ایلام، کرمانشاه و کهگیلویه و بویراحمد است. در این مناطق میزان بالای بیکاری و مهاجرت مردان مهم ترین عوامل اثرگذار بر افزایش ماندن در وضعیت تجرد است.افزایش تأخیر در ازدواج در کشور را می‌توان به عوامل ساختاری مانند گسترش شهرنشینی، افزایش تحصیلات، نبود تعادل در تعداد زنان و مردان در معرض ازدواج و تغییرات نگرشی و ایده‌ای مرتبط دانست. افزایش تحصیلات، از عوامل مهمی است که می‌تواند با افزایش سال های تحصیل، گذار جوانان به نقش‌های بزرگ سالی مانند همسری را به تعویق اندازد و همچنین از طریق ارائه منابع اطلاعاتی جدید، الگوهای نگرشی و رفتاری جوانان را تحت تأثیر قرار دهد. از این نکته نیز نمی‌توان غافل بود که گسترش ارتباطات و افزایش دسترسی به شبکه‌های اطلاعاتی متنوع و متعدد، تغییر نگرش‌ها و رفتارهای مرتبط با ازدواج را تسریع کرده است. گسترش شهرنشینی و تغییر الگوی بازار کار، انتقال بین نسلی اشتغال را منقطع ساخته و استقلال مالی و معیشتی مردان جوان را به تعویق انداخته است. گسترش الگوی خانوار هسته‌ای که در آن هم‌سکنایی زوج های جوان با والدین رایج نیست، از جمله عواملی است که به ویژه در شرایط تورم اقتصادی و افزایش بهای مسکن، می‌تواند تأمین یکی از مهم‌ترین پیش نیازهای شروع یک زندگی جدید را با مشکل روبه رو سازد. برجسته‌شدن نقش جوانان در انتخاب همسر و افزایش مخاطره‌پذیری ازدواج بر اثر گسترش طلاق نیز از جمله عواملی است که فرایند جست وجو برای یافتن همسر مناسب را پیچیده‌تر و طولانی‌تر ساخته است. از بیکاری تا ترس و بی اعتمادی از این رو، در وضعیت کنونی جامعه ایران، پدیده ازدواج تحت‏تأثیر تحولات ساختاری و ارزشی جامعه از یک سو و شرایط بحران بیکاری از سوی دیگر، به عنوان یک مسئله اجتماعی نمود یافته است. بر اساس نتایج مطالعات و پژوهش های جمعیت شناسی، عوامل مختلفی در تبدیل ازدواج به مسئله اجتماعی دخالت داشته‏اند که مهم ترین آن ها معضل بیکاری و نداشتن شغل دایم پسران جوان است. در جامعه ما، اشتغال به عنوان مهم‌ترین پیش شرط ازدواج محسوب می شود. بیکاری و ناامنی شغلی، بی اطمینانی زیادی را در خصوص آینده برای جوانان رقم زده و تصمیم به ازدواج آنان را تا آینده ای نامعلوم به تأخیر انداخته است. از این رو، میزان بالای بیکاری در میان جوانان به تأخیر در ازدواج به ویژه برای پسران منجر شده است. علاوه براین، عوامل دیگری نظیر مضیقه ازدواج، برهم خوردن توازن تعداد دختر و پسر در سنین ازدواج، نداشتن حق انتخاب همسر از سوی دختران، سخت گیری جوانان و والدین در امر ازدواج و افزایش سطح توقعات آن ها، افزایش گرایش به تحصیلات دانشگاهی، مشکلات مربوط به تهیه مسکن و جهیزیه، مهریه های بالا، دخالت والدین، گسترش بی‏اعتمادی و ترس از ازدواج، زمینه‏ساز تبدیل ازدواج به یک مسئله اجتماعی شده‎اند. افزایش مشکلات اقتصادی و مؤلفه هایی چون تورم، رکود، کاهش تولید، بیکاری، مصرف گرایی و افزایش سطح انتظارات، آثار منفی بر سن ازدواج جوانان گذاشته و موانع و مشکلاتی را در سر راه ازدواج جوانان به وجود آورده است. از این رو می‎توان از مسئله ازدواج به عنوان یک برساخت اجتماعی نام برد، زیرا ریشه در عملکرد ساختارهای نهادی (به ویژه ساختار اقتصادی و بازار کار)، اجتماعی (نوسازی، تغییر در نقش‎های اجتماعی)، فرهنگی (رواج مصرف‎گرایی و مادی‎گرایی در جامعه و گاهی آداب و رسوم و سنت‎های قومی فرهنگی) و شرایط جمعیت‎شناختی (نبود تعادل نسبت‎های جنسی به هنگام ازدواج) جامعه دارد. بیشتر مردم استقلال اقتصادی، داشتن شغل، اتمام تحصیلات و حمایت از یک خانواده را شرط انتقال به بزرگ سالی می‏دانند. در این شرایط، امروزه پدیده ازدواج با سه مسئله محدودیت دسترسی، کاهش امکان و تمایل همراه شده است. به طوری که افزایش شهرنشینی، تحصیلات و اشتغال مدرن، به تغییر ایده‎ها و نقش‎های اجتماعی جدید منجر شده است، در مواردی نیز اعمال و هنجارهای فرهنگی به عنوان موانع پیش‎روی ازدواج عمل کرده و در نتیجه امکان و مطبوعیت ازدواج کاهش یافته است و جوانان جایگزین‎های دیگری را در این زمینه برای خود متصور شده‎اند. بررسی سیاست ها و برنامه های مرتبط در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده حاکی از آن است که باوجود برخی از پیشرفت های به دست آمده، کاستی های متعددی در این زمینه وجود دارد. به طور خاص، می توان از این واقعیت یاد کرد که بسیاری از اسناد و برنامه های ملی تدوین شده در حوزه های مختلف زندگی جوانان (به ویژه در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده) طی دو دهه گذشته فقط در حد نظر باقی مانده و در مقام عمل به واقع نپیوسته اند. همچنین رویکرد غالب در برنامه ها در بیشتر ادوار زمانی فرهنگی بوده است. این در حالی است که امروزه مسئله ازدواج جوانان بیشتر به شرایط اقتصادی جامعه برمی‌گردد. شرایط اقتصادی تأثیر بارزی بر تأخیر ازدواج جوانان دارد. مردانی که شغل مناسبی ندارند و از نظر درآمدی با مشکل روبه رو هستند، کمتر از دیگران ازدواج می کنند. آن‌ها مهیا نبودن شرایط اقتصادی را مهم ترین عامل برای تأخیر ازدواج مردان می دانند. از این رو، ثبات اقتصادی و درآمدی در میان مردان مجرد جوان عامل بسیار مهمی در افزایش فراوانی ازدواج خواهد بود.روند افزایشی سن ازدواج جوانان در دهه های اخیر نشان می دهد، برنامه ها وسیاست های مرتبط با ازدواج جوانان همانند قانون تسهیل ازدواج به طور مؤثری عملیاتی و اجرا نشده اند. بنابراین قوانین مربوط نیاز به بازنگری دارند و باید آسیب شناسی شوند که چرا این سیاست ها موفق نبوده  و به اهداف مدنظر نرسیده اند.