نگاه به خارج ریشه مشکلات فعلی اقتصاد است

کارشناس مرکز مطالعات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: مدیریت اجرایی در کشور باید در چارچوب اسناد بالادستی کشور باشد.
مهدی خوشخوی، در گفت‌وگو با مهر اظهار داشت: متأسفانه ما در کشور طنزهای تلخی داریم. اسناد بالادستی هم یکی از همان طنزهای تلخ است. زیرا ما یک‌سری اسناد کلی و بالادستی تنظیم و تصویب می‌کنیم و برای آن نهاد بالادستی معین می‌کنیم، اما این اسناد تقریباً هیچ‌گونه اثر و بازتاب ملموسی در مقررات و قوانین و حوزه اجرایی کشور ندارند و تقریباً بود و نبود آن‌ها یکسان است.
وی ادامه داد: دلیلش این است که عموماً درک درستی از سیاست‌گذاری و سیاست‌های کلی نداریم و نتوانستیم نسبت بین آن‌، قانون‌گذاری و اجرا را به درستی تعریف و مرزگذاری کنیم. در حال حاضر خود دولت‌ها سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری و اجرا می‌کنند. در صورتی که دولت باید در چارچوب سیاست‌های کلان نظام، مجری باشد. دولت نهم و دهم در یک‌سری حوزه‌ها یک رویکردی داشت. دولت یازدهم آمد و مسیر را ۱۸۰ درجه عوض کرد.
این کارشناس اقتصادی افزود: به عنوان مثال ترامپ نرخ بهره را نمی‌توانست به سیستم بانکی تحمیل کند. ولی در کشور ما این‌گونه نیست و دولت می‌تواند بر اساس تشخیص خودش سیاست‌گذاری، اجرا و تصمیم‌گیری کند معنایش این است که اسناد بالادستی در کانالیزه کردن دولت‌ها در کشور ما نقش نداشته است.


خوشخوی در خصوص راهکارهای برون‌رفت از شرایط فعلی اقتصاد گفت: برای اینکه بتوانیم از این وضعیت خارج شویم باید یک انگاره سمی که به جان اقتصاد کشور افتاده را اصلاح کنیم آن انگاره این است که اساساً ریشه اصلی مسائل کشور در خارج از اقتصاد کشور رقم خورده و طبیعتاً برای حل آن هم باید به خارج از اقتصاد کشور رجوع کرد. این انگارهِ مهلک دهه اخیر کشور است که با ظهور یک دولت تکنوکرات و خالی از محتوا این انگاره نهادینه شد.
وی ادامه داد: من از همه بزرگوارانی که قائل به این هستند که برای حل مشکلات اقتصاد کشور و برون‌رفت از شرایط فعلی باید فکری به حال روابط با کشورهای دیگر مانند ابرقدرت‌ها کرد یک سوال می‌پرسم. سوال من این است که ما ۸ سال در تلاش هستیم و در واقع عمر دو دولت جمهوری اسلامی به این گذاشته شد که مذاکرات صورت بگیرد و همه چیز متوقف بر این شد که ما از یک آزادی تعامل اقتصادی بهره ببریم تا اقتصاد کشور از این وضعیت خارج شود. سوال این است که دولت آمریکا یک‌سری تحریم‌ها را اعمال کرد. اولاً اینکه تحریم چگونه می‌تواند تورم پایدار و فزاینده رقم بزند. یعنی در چند سال اخیر هم‌زمانی اتفاق افتاده بین تحریم و تورم‌ها. تحریم بعد از ۶ سال چگونه می‌تواند تورم‌های فزاینده و مزمن رقم بزند؟ اقتصاد ایران با یک شوک تحریم مواجه بوده است؛ این شوک یک‌بار است اما در ایران چند سال پیاپی است که تورم فزاینده داریم. سوال دوم اینکه ما از سال ۹۲ تا‌کنون که دولت متکی به مذاکره بر روی کار آمد بحث تحریم کم و بیش آزاردهنده بوده است. آیا نقدینگی ما که از سال ۹۲ تا حال حاضر ۷ برابر شده را هم آمریکا به ما تحمیل کرده است؟ اگر غیر این است چرا برنامه‌ای نداشتیم؟ اگر مسئولین ما برای این مسائل تمرکز و انرژی لازم را صرف می‌کردند قطعاً امروز شاهد وضعیت متفاوت‌تری بودیم.