روزنامه آفتاب یزد
1400/04/26
پایان نفسها و بوسههای عالیجناب!
امید مافی - آسمان آبی را بر لب داشتی و شور و شوق و شبنم را مزمزه میکردی. آرشیو فوتبال در حافظهات ورق میخورد وقتی به جام جهانی ۱۹۸۶ بر میگشتی و سکانس شلیک هایگری لینه کر کبیر و خودزنی پیتر شیلتون و درام سه شیرها را برایمان توصیف میکردی. سر به هوای فوتبال بودی و به همین دلیل ساده هر جا که راهها به مخمل سبز ختم میشد دیده میشدی. از جعبه رنگی که قَدرت را ندانست تا تحریریههای مهآلودی که انگار نقطه پایان آرزوهای تو بودند.یک بار گفتی فوتبال همان زندگی است. لبالب از اندوه و حسرت و حرمان. شکست در یک کارزار ملتهب را به مرگ در راهروهای انتظار یک بیمارستان تشبیه کردی. آن روزها آنقدر بابت تماشای یک نمایش در لالیگا سرخوش بودی که یادمان رفت بپرسیم زبانمان لال روزی روزگاری اگر تمام کردی و پشت حوصله نورها دراز کشیدی فوتبال این لعبت پررمز و راز را فراموش خواهی کرد یا نه؟ حتی یادمان رفت بپرسیم وقتی مرگ از راه میرسد و در نمیزند با زخمهایت چه میکنی آقای روزنامه نگار؛ عالیجناب صدر.
حالا دیگر همه چیز ته گرفته و سرطان بادبانهای شورانگیز خیالت را پایین آورده. حالا سرطان به سیاق همیشه کار خودش را کرده و از فراز شاخههای زندگی چکیده تا در دیار سایهها بیاسایی و دیگر درد نکشی و قصههای مستطیل یشمی را برای خدا و خورشید تعریف کنی.
بدرود آقای ژورنال. ببخش که این ماهها بدون تو گذشت و رسانه ملی حتی فانوسی به خاطرت روشن نکرد.ببخش که ما سرگرم کرونا و خاموشی و فراموشی و هزار کوفت دیگر نامهای به نشانیات در دوردست نفرستادیم.
وقتی دردهای بیپایان و زخمهای ناسور را جا گذاشتی و بیهیچ پروایی بال گشودی حتما حالا با همان پیراهن چهارخانه و همان تی شرت مشکی روی ابرها قدم میزنی و ضد خاطرهای از فینال جام جهانی ۱۹۸۲ را برای ساکنان بهشت تعریف میکنی. با همان هیجان و همان
آدرنالین.
راستی وقتی خدا از کنارت گذشت و دستی برشانههایت کشید سلام ما را برسان و این سوال ساده اما بیپاسخ را بپرس که تکلیف نفسها، بازوها و بوسهها پس ازمرگ چه خواهد شد؟
بدرودبدرود...
سایر اخبار این روزنامه
بی آبی خوزستان نتیجه سدسازی غیر علمی
سوت پایان برای آقای مفسر حمیدرضا صدر درگذشت
دستور مهم حجتالاسلام والمسلمین اژهای به قضات در مورد پروندههای قصاص
«صدر» میآید مثل همیشه!
فرجام مسیرهای مارپیچ بینقشه
این آمار را جدی بگیرید
در ستایش از سخنگویی که مظهر قانون و قانگرایی بود
جنتلمنهای دیروز قداره کشهای امروز
درباره اندیشه ورزی
پایان نفسها و بوسههای عالیجناب!