توانمندی زنان

مهناز مجاهد‪-‬ در یادداشت قبل گفتیم که یکی از ابزارهای توانمندی زنان خود باوری است. یعنی اینکه زنان باید خود حقیقی‌شان را کشف کنند و آن را باور داشته باشند. متاسفانه زنان به جای اینکه به نجوای قلب خود گوش کنند و کشف کنند که در زندگی چه چیزی به آن‌ها لذت می‌دهد تمام عمرشان را صرف راضی کردن دیگران کرده‌اند و خودشان را به رنگی که دیگران دوست داشتند در آورده اند. با پیروی از آنچه که عرف دیکته می‌کند و همرنگی جماعت تمام عناصر زنده و پرشور فرد کشته می‌شود. شاید با این روش زنان بتوانند صاحب مشاغل مهم، شان اجتماعی و بدنی مطابق با استانداردهای جامعه بشوند اما بدون احساس تعلق به هستی زندگی خالی و بی‌معنا است. برای رسیدن به خودباوری و دست پیدا کردن به خود حقیقی زنان باید راه درازی را بروند. قدم اول این است که پا در مسیر بگذاریم و رخوت و خمودگی را کنار بزنیم. باید از زندگی نصفه و نیمه و خواب‌آلودی که از قبل وجود داشته است دست بشوییم و باید پوسته اشتباهی که به تن کرده‌ایم را درآوریم تا بتوانیم رسالت واقعی خود را در جهان پیدا کنیم. همیشه آغاز سخت است. از تخت بلند شدن و گذشتن از نخستین درگاه سخت است. اولین قدم به سوی تکامل یک قدم بسیار بزرگ است. این قدم به معنی پشت پا زدن به چیزهای آشنا است. با نگاه کردن به زندگی خود و سرنوشتمان متوجه می‌شویم که همه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم لبه پرتگاه هستیم. اما درست این است که ما باید با آگاهی لبه پرتگاه بایستیم و با اراده اولین قدم را برای خروج از خود ظاهری برداریم تا بتوانیم به سمت خود حقیقی حرکت کنیم. ما برای پیدا کردن مسیر درست و دستیابی به خرد عمیق و قدرت درونی به کمک احتیاج داریم. زیرا همیشه دلیلی برای حرکت و تغییر نکردن وجود دارد. همه ما خانواده و مسئولیت داریم به همین دلیل بیشتر سعی می‌کنیم در همان خود قبلی بمانیم. اما اگر دل به دریا بزنیم و راه بیفتیم می‌بینیم تکه‌های وجودی گم شده‌مان در زندگی پیدا می‌شود. در حقیقت این قدم برداشتن مثل یک سفر می‌ماند که جزو سفر قهرمانی زنان است که می‌تواند شبیه به یک سفر اکتشافی یا زیارتی باشد. در این سفر ما باید دست از تمام تعلقات خود بشوییم و به جست‌وجوی آنچه که حقیقتا متعلق به ما است برویم. قصد از این سفر جست‌وجوی خرد است.