اعتراض، اعتراض است؛ چه مركز نشين چه استان‌نشين

آرمان ملی- امید کاجیان: اخبار به سرعت‌ ردو‌بدل می‌شود. در هر نقطه‌ای از این ایران روزی نیست که موضوعی گریبان مسئولان را نگیرد و نارضایتی‌ها قد بر‌افراشته نکنند. به صورت سلسله‌وار موارد متعددی هستند که مورد اعتراض قرار می‌گیرند و چنین جوی به یکی از بزرگترین چالش‌های اخیر تبدیل شده است. در این میان ماجرای قطعی برق مطرح بوده است که نتیجه‌اش اعتراضات جسته‌و‌گریخته‌ای شده که تداوم آن می‌توانست یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های دولت را در اواخر عمرش رقم بزند. شرایط به نحوی شده که تصمیم به جلوگیری این روند با تغییر ساعات کاری و همین‌طور انتقال موضوع قطعی برق  از منازل به محل‌ کار گرفته شده؛ این اقدام از ادامه اعتراضات که می‌توانست موج‌های گسترده‌ای را از جمله در تهران شکل دهد جلو‌گیری کرد. اما اعتراضات مختلفی در بخش‌های گوناگون صورت می‌گیرد که نادیده گرفته می‌شوند‌. نمونه‌اش را می‌توان در اعتصابات برخی کارگران در بخش‌ها و استان‌های مختلف، اعتراضات دامداران‌، برخی از معلمان و‌... مشاهده کرد؛ اعتراضاتی که روند مدیریتی این سال‌ها را زیر‌سوال برده است. در این میان البته واکنش مقامات هم متفاوت با واکنش‌شان بعد از اعتراضات قطعی برق بوده است و عمدتا این قبیل اعتراضات و اعتصابات را یا بی‌ارتباط با دولت و ساختار توصیف کرده‌اند یا اینکه در‌صدد نادیده گرفتن آنها‌ هستند. امروز در حالی سیل کرمان را در‌برگرفته است که بی‌آبی خوزستان را. این روزها خوزستان تشنه است اما تشنه توجه، نه تشنه قوه قهریه.  اخبار غم‌انگیزی از این استان شنیده می‌شود و البته جان‌باختن عده‌ای در اعتراضات استان. هرچند خیلی از اتفاقات آنجا نیز در ابهام است. ‌این در حالی است که همین چند ماه پیش یعنی اسفندماه 99 اعتراضات سیستان‌و‌بلوچستان در جریان جان‌باختن سوخت‌بران خود با پرسش‌های زیادی همراه بود؛  اعتراضاتی که در شهرهایی مانند سراوان‌، ایران‌شهر، قلعه‌بید، شورو، زاهدان، سرجنگل، خاش و میرجاوه گسترش پیدا کرد و در نتیجه این ماجرا حوادث مشابه تلخی مانند خوزستان رخ داد و در کنارش قطعی اینترنت و‌... . امروز هم در نقطه جنوبی دیگر چند روز است که اعتراضات پابرجاست که نمی‌توان آن‌ها را در میان اخباری مثل موفقیت اصغر فرهادی در جشنواره کن نادیده گرفت و از یاد برد. در این میان آنچه در تمامی اشکال اعتراضات مختلف معیشتی و صنفی و ... نمایان است، نحوه برخورد متفاوت مسئولان با این موضوع است؛ چرا گاه با اعتراضاتی مانند قطعی برق که درتهران ابعادش دیده می‌شود، تلاش می‌شود با اصلاح برخی امور ماجرا فیصله پیداکند و با رفع مشکل قطعی‌ها جریان به هر نحوی که هست مدیریت شود،  اما گاه در جاهایی دیگر که اصطلاحا دور از تهران است، این مسائل نادیده گرفته می‌شوند و صرفا به دنبال پاک کردن صورت مساله بوده و با بغرنج‌شدن شرایط راه و روشی دیگر برای کنترل بر اوضاع درنظر گرفته شود.
 نگاه به پایتخت متفاوت است؟
این رفتار این ســوال را به ذهــن می‌آورد که آیا واقعا نگاه به پایتخت با باقی شهرهـــا متفـاوت است؟ مناطق جنوبی ایران از دیر‌باز به واسطه موارد زیادی از جمله فقر، بحران‌های اقتصادی و همین‌طور در مضیقه بودن امکانات معیشتی در مناطق خودشان همواره دچار مشکل بوده‌اند و بی‌آبی یکی از مشکلات این استان‌ها یا سایر استان‌های مرز‌نشین است. در این راستا روی‌آوری مردم به مسائلی مانند کولبری و سوخت‌بری و نداشتن امکانات رفاهی در کنار موضوع قومیت‌های این مناطق قطعا نیاز به توجه بیشتری دارد. اما مشاهده کرده‌ایم همین چند وقت پیش وقتی فیلم‌هایی از مردم جنوبی ما پخش می‌شد مانند ماهی‌فروش هرمزی که از وضع بد معیشتی‌اش می‌گفت، خیلی زود گفت‌وگو‌یی متفاوت از او دوباره نظراتش انتشار پیدا کرد که حرف‌های خود را تکذیب می‌کرد یا هنگامی که دختر‌بچه سیستان‌و‌بلوچستانی از نبود آب اشک می‌ریخت و می‌گفت من برای مردمم گریه می‌کنم؛ چون آب می‌خواهیم و دلم برای دوستانم می‌سوزرد، مقاماتی بودند که به جای حل مشکل گزارش منتشر‌شده را تکذیب کرده و می‌گفتند گزارشگر از آن دختر برای تشویش‌اذهان عمومی استفاده ابزاری کرده است. در نهایت این ارتش بود که به آن منطقه برای آبرسانی رفت؛ نه مقامات مسئول‌. قطعا زمانی که مسئولان حرف‌های مردم کردستان، سیستان، هرمزگان و خوزستان را نادیده‌ گرفته و به جای حل مشکلات معیشتی آن‌ها همه چیز را باتوطئه یا استقلال‌طلبی و... گره می‌زنند و به جای شنیدن درد‌دل‌های مردم چشم‌ها را روی حقیقت می‌بندند و می‌گویند ما کارهای بزرگی در این استان‌ها انجام داده‌ایم و‌... وقتی با چنین صحنه‌هایی امروز در خوزستان و چند وقت پیش در سیستان و بلوچستان مواجه می‌شویم نباید متعجب شویم. قرار نیست مقامات تنها در‌صدد حل بحران‌ها در پایتخت برای جلوگیری از اعتراضات باشند و در جاهای دیگر روش‌هایی دیگر را به‌کار بندند. اگر امروز هم به راه‌حل  کوتاه‌مدت یا قهری برای رفع اعتراضات در خوزستان بسنده شود، نه رفع مشکلات عدیده آن‌ها یقینا دوباره حوادث تلخ تکرار و تکرار خواهند شد. اما افسوس که برخی، مردم محروم یا مرزی را آنقدرها به اندازه آنچه در پایتخت هست، جدی نگرفته‌اند. همانطور که وقتی این اتفاقات در ابتدا در خوزستان شکل گرفت به انکار اعتراضات پرداخته یا آن‌ها را کار چند نوجوان دانستند و امروز مردم روزبه‌روز به این اعتراضات اضافه می‌شوند. باید صدای آن‌ها را شنید.