جامعه، آب و كار مي‌خواهد

در حقيقت آنچه به انسان و زندگي او رونق مي‌بخشد، رفاه و آسايش اوست كه مي‌تواند در زندگاني پله‌هاي ترقي و خوشبختي را طي كند و به مقام واقعي انسانيت در زندگي و جامعه انساني دست يابد. بشر در جامعه نيازمند رفاه مطلوب است تا مانند يك انسان شايسته، زندگي كرده و از منابع طبيعي خدادادي كه حق او در اين جهان است، بهره‌مند گردد، اما متاسفانه مي‌بينيم كه در جوامع محروم دنيا و مخصوصا در كشورمان ايران برخي مناطق محروم كشور مانند خوزستان و سيستان و بلوچستان از آسايش و سلامتي نسبتا مطلوب زندگي هم برخوردار نيستند و گرفتار فقر و بي‌آبي و خشكسالي مي‌باشند. به راستي چرا بايد اين‌گونه مناطق كه با وضعيت بسيار بد معيشتي روزگار را سپري مي‌كنند، همواره دچار بحران شديد فقر و بيكاري و بي‌آبي باشند؟! لذا اين مساله يعني بحران بي‌آبي و بيكاري در استان خوزستان و سيستان و بلوچستان، شرايط ناگوار و بسيار ناهمواري را براي جامعه و كشور ايجاد خواهد كرد كه به نفع جامعه نخواهد بود، زيرا اين موضوع باعث مي‌شود كه بر اثر بي‌آبي، فقر و بيكاري در جامعه بيداد كند و اقتصاد كشور كه نيمي از درآمد نفتي و كشاورزي و اقتصادي خود را از آن مناطق به دست مي‌آورد دچار معضل و اختلال شده و درنهايت جامعه به سوي يك آنارشي پيش رود. بايد باور كنيم كه در حالت عادي وضع اقتصاد كشور خوب نيست و حال نرمالي ندارد و با اين وضعيت، مناطق محروم كشور نسبت به مركزيت شهرهاي ديگر ايران از شرايط بد و بدتري برخوردار هستند و مردم آن سامان حال‌شان خوب نيست و از مسوولان محترم مي‌خواهند كه آنها را هم دريابند و از ياد نبرند و در توفان گرفتاري‌هاي سياسي و مملكتي خويش به باد فراموشي نسپارند...
 چراكه اين مردم نجيب و رنج كشيده در اين استان‌هاي محروم و بسيار ضعيف از لحاظ اقتصادي (ولي ثروتمند و بي‌بهره) سال‌هاست كه با مصيبت فقر و بي‌آبي دست و پنجه نرم كرده و فرياد سر مي‌دهند، اما گوش شنوايي بدهكار نيست. آيا مي‌دانيد اگر اين واقعه بي‌آبي و فقر و بيكاري در جوامع محروم ما بيداد كند و روند فوق افزايشي به خود گيرد چه خواهد شد؟! آيا مي‌دانيد اگر بر اثر بي‌آبي خشكسالي به نقطه اوج خود رسد، حيات منطقه به خطر مي‌افتد و زمين‌ها تشنه و رو به ويراني روند كه البته تا حدود زيادي رفته است، چه خواهد شد؟ آري، درصد بيشتر مردم را جوانان در مناطق محروم كشور تشكيل مي‌دهند و اگر اين جوانان بيكار شوند، روي به شغل‌هاي نافرجام و كاذب آورده (كه بيشترشان روي آورده‌اند) و از سر ناچاري به قاچاق و سوخت‌بري و‌كولبري روي مي‌آورند يا تصميم به مهاجرت مي‌گيرند؛ بايد به مشكلات آن سامان و نقاط محروم رسيدگي شود تا استعداد جوانان آن ديار نابود نشود و بايسته و شايسته است تا مسوولان امر در پي ريشه‌يابي اين معضل بزرگ، يعني بي‌آبي و بيكاري در آن نقاط باشند. چرا مي‌گويند آب مايه حيات هست؟ براي اينكه جان آدمي به آب وصل است و نباتات و انسان از آب تغذيه مي‌كنند و اين آب است كه به زمين ريشه مي‌دهد تا جانداران از خاك و گياهان تغذيه كنند. بايد مديران با اين معضل و مشكلات مردم و اعتراض‌هاي آنان نسبت به اين‌گونه مشكلات، منطقي و مسالمت‌آميز برخورد كرده و در پي نجات مردم از اين بحران باشند؛ بايد محروميت‌زدايي را از آن استان‌ها آغاز كرده و رنگ و آبي به آن نقاط محروم بخشيد و نيروي كار و زندگي را به آنها باز گرداند. جامعه نيازمند روحيه زندگي است، نيازمند برخورداري از شرايط مطلوب است تا از حقيقت هستي زندگاني بهره‌مند گردد.