لبنان؛آوردگاه جدید غرب و شرق؟

لبنان و خاورمیانه دوباره آبستن  تحولات جدیدی است. سعد حریری پس از گذشت نزدیک به ۹ ماه از پذیرش ماموریت تشکیل کابینه لبنان، انصراف خود را از این مأموریت اعلام کرد تا با دادن آدرس غلط درباره چرایی این انصراف، دور جدیدی از ناآرامی‌ها در این کشور را رقم بزند.همزمان ، برخی تحلیلگران از تلاش هایی برای بین المللی کردن بحران لبنان یا بردن این کشور به زیر فصل 7 منشور ملل متحد سخن می گویند. تحلیلگران همچنین با اشاره به این تلاش ها  از پیشنهاد فرانسه برای برگزاری کمک بین المللی به لبنان در 4 اوت برابر با 22 مردادماه آینده به عنوان شاخصی در این زمینه نام می برند اما چند نکته در این جا وجود دارد که در این احتمال تردید ایجاد می کند:نخست این که هدف از برگزاری کنفرانس بین المللی فرانسه کمک به کاستن از بار مشکلات اقتصادی مردم لبنان اعلام شده  که به دلیل تحریم های اعمال شده در دوره ترامپ و استمرار آن ها در دوره بایدن بی سابقه ترین فشارها و جنایات اقتصادی را بر دولت و به ویژه مردم لبنان تحمیل کرده  است و با فقیر کردن دو سوم مردم لبنان موقعیت فرانسه را در این کشور بیش از پیش تضعیف کرده و به مخاطره انداخته است. از یک سو فرانسه که به دنبال بازگشت به غرب آسیاست تلاش کرد از انفجار بیروت و بحران سیاسی و اقتصادی پیش آمده برای اهداف بلند مدت خویش بهره گیرد.از سوی دیگر آمریکا به همراه شرکای منطقه‌ای خود همچون امارات، عربستان و ترکیه کوشیدند از لبنان به عنوان بستری برای به شکست کشاندن رقبایی همچون فرانسه بهره بگیرند. این رقابت به دلیل عدم مسئولیت‌پذیری آمریکا و فرانسه و اعتیاد آنان به تحریم و فشار برای رسیدن به مقاصد خود منجر به معلق ماندن وعده حمایت‌های مالی ادعایی این کشورها به لبنان و برقراری تحریم‌های جدید با ادعای مقابله با حزب‌ا... شد. بر این اساس به نظر می رسد یکی از اهداف فرانسه از برگزاری این کنفرانس یا از رایزنی‌های اخیر برای خارج کردن این کشور از خلأ سیاسی جلوگیری از ادامه تضعیف موقعیت این کشور بوده است و اگر بنا باشد بحران تشدید یا روند تحولات به جنگ کشیده شود در این صورت این موقعیت نه تنها تقویت نخواهد شد بلکه چه بسا ضعیف تر هم خواهد شد و همچنان که در عراق و سوریه مشاهده شد به هر میزانی که آمریکا در کشورهایی که قبلا فرانسه حضور و نفوذ داشته ورود کرده از نقش و جایگاه این کشور کاسته شده است.دوم این که اگر به فرض بحران سیاسی لبنان بین المللی شود و حتی زیر فصل 7  قرار گیرد در این صورت لبنان به عرصه جولانگاه  شرق و غرب یعنی چین و روسیه از یک سو و فرانسه، انگلیس و آمریکا از دیگر سو تبدیل خواهد شد و باز همچنان که درباره سوریه دیده شد در نهایت به افزایش نقش و حضور روسیه و چین خواهد انجامید و به تبع آن از نقش و نفوذ کشورهای غربی از جمله فرانسه کاسته خواهد شد به ویژه آن که اکنون در بین دولت و حتی مسئولان لبنانی این انگیزه ایجاد شده است که برای رهایی از فشارهای حداکثری آمریکا سیاست نگاه به شرق را در سیاست خارجی اتخاذ کنند و متقابلا در هر دو کشور روسیه و چین نیز این انگیزه و تمایل وجود دارد که از لبنان و موقعیت بی نظیر این کشور در ساحل دریای مدیترانه برای تقویت سیاست های خود در این حوزه بهره بگیرند. چرا که تا به این جای کار رویکرد غرب‌گرایانه حریری نه تنها ساختار اقتصادی و بانکی لبنان را عملا فلج کرده است بلکه مانع اجرای طرح‌های جایگزین مانند تامین سوخت از کشورهایی غیر از کشور‌های عربی و غربی شد، تا با ایجاد بن‌بست در این کشور مقاومت مردم را در برابر استعمار خارجی در هم بشکند.بر این اساس؛ اصلی‌ترین عامل شکست حریری در تشکیل دولت را می‌توان انحصارطلبی، غرب‌گرایی و نادیده گرفتن ساختار طایفه‌ای و ملی لبنان دانست که موجب شکل‌گیری مرحله جدیدی از مداخلات خارجی در امور داخلی اعم از اجرای طرح‌ تحریم علیه لبنان با ادعای حل بحران سیاسی این کشور و بین‌المللی کردن پرونده تشکیل دولت نظیر آن چه درباره دادگاه ترور رفیق حریری روی داد، خواهد شد و سوم این که در صورت بین‌المللی شدن بحران لبنان، احتمال وقوع جنگ و منطقه‌ای شدن آن اجتناب ناپذیر خواهد بود. به تازگی پایگاه خبری عبری زبان والا در گزارشی اعلام کرده بود که 15 سال پس از جنگ دوم لبنان، حزب ا... روز به روز بیشتر قدرت می‌گیرد و طبق برآوردهای محافل اسرائیلی، حدود 150 هزار موشک دارد که برد آن‌ها بین 15 تا 700 کیلومتر متفاوت است. بنابراین وقوع جنگ با توجه به زرادخانه تسلیحاتی مقاومت لبنان ،عواقب پیش بینی نشده ای برای رژیم صهیونیستی به دنبال خواهد داشت و با توجه به این که علت العلل ایجاد بحران در لبنان یا هر کشور دیگر در منطقه تضمین امنیت این رژیم است بنابراین بعید است که این رژیم و حامیان آن حداقل در این مقطع زمانی حاضر و مایل به اجرای پروژه بین المللی کردن بحران لبنان باشند. حال باید ببینیم نگرانی از انفجار قریب الوقوع وضع با توجه به پیامدهای منطقه‌ای آن می‌تواند همه بازیگران خارجی در لبنان را به سطحی از مدیریت مشترک بحران وادار سازد یا همچنان تداوم و تعمیق این وضعیت مطلوب آن هاست. گذشت زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد.