زنان قمه به‌دست؛ مردان افسرده

مجید ابهری آسیب‌شناس وضعیت مــا در جامعــه فعلی بی‌شباهــت به اسباب‌کشی یک خانواده نیست. در میان همه امور روزانه مردم دستخوش تغییر وزرا و مدیران سطوح پایین‌تر سازمان‌ها و موسسات بسیار حساس و پراهمیت مثل ذوب‌آهن، صدا‌وسیما، بانک‌ها و موسسات مالی و اقتصادی، سازمان تامین اجتماعی و موسسات شستا که جایگاه مادی واقتصادی آنها بسیار مهم است، شده است، هرچند قرار نیست که همه سازمان‌ها و موسسات همزمان با تعیین وزرا و دولت، تغییر و تحول یابند؛ اما به‌هر حال باید مدیریت و روند اداره آنها نیز مورد توجه وبررسی قرار گیرند. در تمثیل نقل مکان و جابه‌جایی اسباب و اثاث، غفلت و کم‌توجهی باعث وارد کردن لطمات و زیان‌های مختلف و بعضا غیر‌قابل جبرانی به برخی می‌شود. در این نقل مکان، اسباب شکستنی و قیمتی (نوجوانان و جوانان ما هستند) درصورت ضعف مبالات و دقت با آینده‌ای مبهم؛ بلکه سیاه روبه‌رو خواهند شد. برای مصداق این ادعا، قمه‌کشی توسط چند دختر نوجوان در خیابان در اصفهان و ابهر و تماشا و سوت و کف‌زدن عابرین (اغلب پسران جوان و نوجوان) موجب تاثر و تاسف هر فرد دلسوز می‌شود. نمایش گسترده کلیپ مربوطه و صدها هزار بازدید از آن زنگ خطر بزرگ‌تری برای والدین و مدیران فرهنگی است. در شرایطی که با تعطیلی مدارس به‌علت کرونا و بی‌برنامگی اوقات فراغت آنها و  گرانی وکمبود امکانات و ابزارایجاد نشاط و سرگرمی برای اکثریت فرزندان، بستر اصلی بروز و پررنگی آسیب‌های رفتاری و اجتماعی است. هنوز چند روز از پخش کلیپ دختران قمه‌کش در اصفهان نگذشته بود که بانوی قمه‌به‌دست دیگری در زادگاه نگارنده این سطور یعنی ابهر با آسیب‌رساندن به لاستیک خودروها، خیابان اصلی شهر را قرق کرده و حریف می‌طلبید!. این فیلم در شرایطی منتشر شده که شهر ابهر به‌‌دلیل بافت سنتی و باور‌های مذهبی و فرهنگی تا چند دهه پیش به دشواری می‌شد در آن بانویی را در خیابان‌ها مشاهده کرد؛ مگر برای کاری ضروری یا ورود مسافران. اما کار به‌جایی رسیده که مثل فیلم‌ها وسترن در این شهر مذهبی و سنتی، قمه‌کشی و حمله به مردان افسرده توسط زنان بروز پیدا کرده است. از نگاه آسیب‌شناسی رفتاری، این مناظر و حرکات مقدمه‌ای بر بروز بسیاری از رفتارهای هنجارشکنانه دیگر است و باید در آینده‌ای نه‌چندان دور، منتظر مناظری مشابه و حتی فجیع‌تر باشیم.
به عنوان فردی که بیش از چهل سال از عمر و جوانی خویش را در مطالعات میدانی وپژوهش‌های نظری صرف کرده‌‌ام؛ به مسئولان، مدیران و‌ اندیشه‌ورزان در هر جناح و دیدگاه سیاسی و فکری اعلام خطر می‌کنم. بی‌شک فرزندان هیچ‌کس در حاشیه امنیت نیست و مبادا تصور کنیم جایگاه سیاسی، اجرایی و مالی، پرده‌ای به قدرت و ضخامت تار عنکبوت در اطراف عزیزان ایجاد خواهد کرد. از سوی دیگر نمی‌دانم چرا جامعه‌شناسان، جرم‌شناسان، روانشناسان، حقوقدانان، نخبگان و فرهیختگان در مقابل این همه حوادث تلخ و خشونت‌بار سکوت اختیار کرده و جامعه را از خطر گسترش خشونت آگاه نمی‌کنند؟ در حالی‌که این سکوت را می‌توان از چند حالت مورد بررسی قرار داد:الف- آنها گفتن و نوشتن را بی‌فایده و بلااثر تلقی می‌کنند و مصیبت را بزرگ‌تر از کلام می‌دانند. ب- این عزیزان به بی‌اثر بودن گفتن و نوشتن پی‌برده و جامعه را به امان خدا رها کرده‌اند. ج: حوادث تلخی را که ما در اخبار و مخصوصا فضای مجازی می‌بینیم، حتما به‌ ذهن دیگران به‌ویژه دست‌اندرکاران نیز می‌رسد، آنها باید اقدام کنند. د- اظهار‌نظر در مورد مسائل مهمتر و ضروری‌تر وجود دارد که باید بیشتر از حوادث اجتماعی به آنها توجه شد.