دیوان شعر برجام!

حسن روحانی دیروز یکشنبه در شصت‌و‌یکمین مجمع سالانه بانک مرکزی اظهار داشت: بعد از اینکه سال 94 توانستیم از تحریم عبور کنیم، آثار اقتصادی مثبت آن سال 95 مشاهده شد به طوری که در این سال از رشد اقتصادی 5/12 درصد برخوردار شدیم و از آغاز دولت یازدهم تا اوایل سال 97 شرایط باثباتی را در اقتصاد کشور شاهد بودیم. روحانی افزود: از ابتدای دولت یازدهم تا اوایل سال 97 فرازونشیب آنچنانی در اقتصاد بویژه قیمت ارز نداشتیم و از لحاظ تورم، رشد اقتصادی، قیمت ارز و اشتغال دارای ثبات بودیم که ثبات اقتصادی برای داشتن شرایط مطلوب در سال‌های آینده برای کشور اهمیت دارد.  رئیس‌جمهور با بیان اینکه جنگ اقتصادی سال 97 در تاریخ کشور بی‌نظیر و در تاریخ جهان کم‌نظیر است، اظهار داشت: اینکه حتی فروش یک بشکه نفت نیز محدود شود و کل عملیات بانکی و منابع کشور کاملا مسدود شود، یک اقدام بی‌سابقه و کم‌نظیر است اما در عین حال به ‌رغم همه محدودیت‌ها، کشور اداره شد و کالاهای اساسی و ضروری به اندازه نیاز خریداری و وارد شد و با همه این شرایط سخت در سال 98 مشکلات اقتصادی تقریبا کنترل شد اما متاسفانه در اواخر سال 98 با مشکل کرونا مواجه شدیم. رئیس‌جمهور با بیان اینکه اگر ۲ کار در این مدت انجام شده بود، در اوایل 1400 شاهد شرایط بهتری بودیم، اظهار داشت: اگر دست و پای ما را نمی‌بستند، قطعا در پایان سال 99 می‌توانستیم در روند مذاکرات تحریم را برداریم، توافق بین ما و 1+5 در وین کاملا روشن و اسناد آن موجود است و مشخص است آنها و ما حاضر بودیم اقداماتی انجام دهیم اما مصوبه‌ای که در مجلس گذرانده شد، نگذاشت ما کار خود را انجام دهیم.  روحانی خاطرنشان کرد: اقدام دوم در زمینه «اف‌ای‌تی‌اف» بود که مشکل بزرگی ایجاد کرد. در این زمینه دولت و وزارت اقتصاد کار خود را انجام داده بودند و مجلس و شورای نگهبان نیز کمک کرده بودند اما یک جای دیگری برای ما مشکل درست کرد و هنوز هم مشکل ادامه دارد.  رئیس‌جمهور تصریح کرد: اگر همه تحریم‌ها هم برداشته شود ولی مشکل «اف‌ای‌تی‌اف» حل نشود، باز هم در فعالیت‌های بانکی با بانک‌های دنیا روند عادی نخواهیم داشت لذا برخی مشکلات در اختیار دولت نیست و ربطی هم به دولت ندارد. *** رئیس‌جمهور برای چندمین بار نکاتی را بیان کرد که باعث تعجب فراوان شد. حسن روحانی در بخش اول اظهارات خود مدعی شد کشور در سال 94 توانسته است از تحریم‌ها عبور کند و آثار آن در سال‌های پس از آن نمایان بود. اول آنکه فراموش نشده است رئیس بانک مرکزی وقت(ولی‌الله سیف)، سال 95 در مصاحبه‌ای با تلویزیون بلومبرگ گفت: «توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام، تاکنون «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است». سیف در ادامه اضافه کرد: «ایران ۳ ماه بعد از اجرایی شدن برجام، توان دستیابی به 100 میلیارد دلار دارایی ضبط‌شده‌اش در خارج از کشور را نداشته و برای پرداخت صورتحساب‌هایش در مبادلات خارجی به دنبال راهی برای استفاده از دلار است». پس در همین جا می‌توان ادعای اول آقای رئیس‌جمهور را رد کرد؛ ایران به اعتراف رئیس کل بانک مرکزی وقت، به هیچ عنوان از سد تحریم‌ها عبور نکرده بود.  دیپلماسی و تمرکز بر سیاست خارجی از اصلی‌ترین مباحثی بود که دولت تدبیر و امید بر آن تکیه کرد. چه در شعار‌های سیاسی- انتخاباتی و چه بعد‌ها پس از توافق هسته‌ای، دولت همواره بر چیره‌دستی و تبحر خود در مذاکره و سیاست خارجی تاکید می‌کرد و این عرصه را یکی از نقاط قوت خود به حساب می‌آورد. همین امر باعث شده بود دولت تمام ابعاد سیاست‌گذاری و حکمرانی کشور را به سیاست خارجی و برجام گره بزند و دیگر امور کشور معطوف به این دو بود.  با آنکه پس از برجام، رفاه نسبی در پی کاهش تورم معطوف به افزایش فروش نفت و ارزپاشی گسترده برای واردات انواع و اقسام کالاها در کشور محقق شد اما بررسی‌ها نشان می‌دهد گشایش‌های ناشی از مذاکره با غرب بدون توجه به الگوی مدیریتی درون‌زا صرفا باعث بهبود شرایط اقتصادی طبقه فرادست شده و طبقه فرودست از آن نفع کمتری داشته‌ است به طوری که در همین بازه زمانی شاهد افزایش ضریب جینی و افزایش فاصله طبقاتی در کشور بودیم. این یعنی حتی اگر قبول کنیم کیک اقتصاد ایران با رشد اقتصادی بیش از 10 درصد افزایش پیدا کرده باشد، تنها اغنیا از آن بهره‌مند بوده‌اند و ثمره چشمگیری برای گروه‌های دیگر جامعه نداشته است. پس از شکست برجام اما عملا دولت دیگر ایده‌ای برای ادامه کار کشور نداشت. همین بی‌برنامگی و اتخاذ تصمیمات غلط مانند سیاست ارز 4200 تومانی و تصمیم‌ به گران کردن بنزین در آبان 98، باعث وقوع خسارات عظیمی شد تا آنجا که سال‌های اخیر به سخت‌ترین و سیاه‌ترین دوره‌ها برای اقتصاد کشور و معیشت مردم تبدیل شد.  در سال‌های گذشته دولت تدبیر و امید با نگاه شرطی‌سازی اقتصاد، توسعه اقتصادی کشور را به خواست چند کشور گره زد. شرطی‌سازی اقتصاد و اتکا به سیاست‌های کشورهای اروپایی و آمریکا با توجه به تغییر سیاست‌های داخلی کشورها، مبنای استواری برای توسعه اقتصادی نیست و تجربه همه کشورهای توسعه‌یافته نشان می‌دهد هر گاه رشد و توسعه خود را به تصمیم، اقدام یا سیاست‌های دیگر کشورها مشروط کنید، سبب بی‌ثباتی اقتصادی و از بین رفتن امنیت سرمایه‌گذاری و شرطی شدن اقتصاد و فراهم نشدن فرصت برای بهره‌وری از استعدادها و ظرفیت درونی کشور می‌شود. در این سال‌ها در قالب برجام، سیاست‌های اقتصادی به سمت شرطی شدن و گره خوردن اقتصاد به سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های دیگر کشورها از جمله آمریکا سوق داده شد و آسیب‌ها و هزینه‌های هنگفت اقتصادی بر کشور تحمیل کرد.    * فرصت‌سوزی پس از برجام علاوه بر اینها، یکی دیگر از نقاط ضعف دولت، عدم توجه کافی به شرق و از دست رفتن فرصت‌های آن بود. نگاه صرف دولت به غرب و دل خوش کردن به وعده‌های طرف‌های اروپایی، موجب شد کشور فرصت همکاری جدی با کشور‌های شرق آسیا را از دست بدهد. اشکال دیگر دولت در دیپلماسی اقتصادی و سیاست خارجی، اتخاذ سیاست رفع تحریم در مقابل خنثی‌سازی آن بود. کار درست و اساسی آن است که اصولا قدرت تحریم را از آمریکا سلب کنیم تا آنکه آمریکایی‌ها را از این کار به وسیله مذاکره منصرف کنیم، چرا که آنها همچنان هر وقت که اراده کنند، می‌توانند با وضع مجدد تحریم‌ها، در نظام اقتصادی کشور اخلال ایجاد کنند؛ امری که به هیچ عنوان جایی در سیاست خارجی دولت‌های یازدهم و دوازدهم نداشت.  رئیس جمهور در بخش دیگری از صحبت‌های خود ادعا می‌کند اگر دست و پای ما را نمی‌بستند، قطعا در پایان سال 99 می‌توانستیم در روند مذاکرات، تحریم را برداریم.  این نکات رئیس‌جمهور روحانى درباره رفع تحریم‌ها در وین، مشخصا فاقد صحت است. از همه تحلیل‌ها برمى‌آید ناکارایى‌‌هاى بزرگى در مذاکرات باقی مانده که بر انتفاع ایران از مذاکرات سایه مى‌اندازد. اولا یکی از موارد مهم برای ایران امکان راستی‌آزمایی تعهدات آمریکاست؛ امری که تاکنون در مذاکرات وین به سرانجام نرسیده است.  برجام شکننده است؛ از آن جهت که آمریکا براحتی و بدون هزینه می‌تواند از آن خارج شود. در دوره فعلی، حتی چنانچه بایدن به برجام بازگردد، باز هم احتمال خروج آمریکا وجود خواهد داشت. چه در دوره اوباما و چه در شرایط حاضر، ریسک خروج آمریکا از برجام، مانع از آن شده شرکت‌ها و بانک‌های خارجی، حتی در دوره‌ای که تحریم‌ها تعلیق شده‌اند تصمیم به تعامل با اقتصاد ایران بگیرند. این یعنی ادامه شرطی‌سازی اقتصاد ایران و این چرخه معیوب می‌تواند باعث نابودی هر آنچه از اقتصاد ایران باقی‌مانده شود. همچنین راستی‌آزمایی مندرج در برجام غیرمتقارن است؛ اساسا برجام به گونه‌ای نوشته شده که این ایران است- و نه سایر طرف‌های برجام- که مجبور به تداوم پایبندی به تعهدات می‌شود. به عبارت دیگر، هیچ ابزار و مکانیسمی در برجام لحاظ نشده که کشورهای دیگر را ملزم به ایفای تعهدات خود در راستای تأمین منافع اقتصادی ایران کند. علاوه بر این نظارت بر برنامه‌ای هسته‌ای ایران باید همراه و ملازم با دریافت عایدی‌های ملموس اقتصادی برای ایران از محل تخفیف در تحریم‌ها باشد. اگر این عایدی احساس نشود و اگر همه طرف‌های برجام در تحقق این عایدی‌ها با یکدیگر همکاری نکنند، نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران مختل خواهد شد. نکته دیگر این است حتی با حل اختلافات هسته‌ای، همچنان بهانه‌های زیادی برای آمریکا باقی می‌ماند که می‌تواند آنها را حربه‌ای برای شروع مذاکرات جدید و درباره مسائل جدید کند و این در شرایطی خواهد بود که در آن ایران دیگر برگ برنده‌ای ندارد، چرا که تمام ابزار فشار خود را در دور قبلی مذاکرات از دست داده. در این شرایط دوگانه‌های جدید ساخته می‌شود که یا ایران باید وارد گفت‌وگو درباره سایر حوزه‌ها شود یا اینکه با اعمال مجدد تحریم‌ها عملا قادر به بهره‌برداری اقتصادی از رفع تحریم‌ها نباشد و بتدریج با فراگیرتر شدن تحریم‌های غیرهسته‌ای مواجه شود.   قبل از هر تصمیم درباره مذاکرات وین، همه باید بپذیرند حتی اگر یک تحریم باقی بماند و ساختار تحریمی از بین نرود، ادامه مسیر از بعد همراه کردن ملت بسیار سخت‌تر و دشوارتر از ادامه وضعیت کنونی خواهد بود؛ امری که مشخصا در مذاکرات کنونی به سرانجام نرسید.