«ناهماهنگی شناختی»؛ بلای جان مردم در روزگار کرونایی

دکتر ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت  درباره دلایل رعایت نکردن پروتکل‌ها به موضوعی روان‌شناسی اشاره کرده  : «اصطلاحی داریم در روان‌شناسی به نام ناهماهنگی شناختی؛ یعنی فرد می‌دونه چیزی خطرناکه ولی مواردی رو که باید، رعایت نمی‌کنه. مثلا بعضی افراد می دونن کرونا خطرناکه اما در شش روز تعطیلی اخیر تهران، رفتند سفر، رستوران، دورهمی خانوادگی و... بعدش هم کم‌کم به این خط می‌افتند که بگویند ویروس کرونا وجود ندارد، خطر ندارد و...». اما منظور از ناهماهنگی شناختی چیست؟ آیا همه ما در برابر این وضعیت آسیب‌پذیر هستیم؟ و چطور می‌توانیم خودمان را با تحمل فشار کمتری به سمت رعایت پروتکل‌ها سوق دهیم؟      ناهماهنگی شناختی چیست؟ طبق نظریه ناهماهنگی شناختی وقتی ما با دو باور متضاد یا متناقض با همدیگر روبه‌رو می‌شویم، دچار استرس می‌شویم. این استرس می‌تواند آن‌قدر ناراحت کننده باشد که روی رفتار ما اثر بگذارد. مثالی می‌زنم که می‌تواند موضوع را روشن کند. بسیاری از ما این روزها درگیر دو دسته اطلاعات هستیم: گروه اول| هر کدام از ما با ارز‌ش‌ها   بزرگ شده‌ایم. مثلا ارتباط با اقوام برای ما اهمیت زیادی دارد. در کنار آن از نظر روانی نیاز به تفریح را حس می‌کنیم. همزمان بسیاری از ما در زمان روبه رو شدن با دشواری‌ها احساس نیاز بیشتری به شرکت در مراسم مذهبی داریم و در نهایت تلاش روزانه به منظور کسب درآمد موضوعی بسیار جدی برای بسیاری از ماست. گروه دوم| هر روز اطلاعات زیادی به ما می‌رسد که خبر از جدی بودن خطر کرونا می‌دهد. همزمان از ما خواسته می‌شود تا مواردی چون استفاده از ماسک، محدود کردن رفت و آمدها و رعایت فاصله با دیگران را رعایت کنیم.  آغاز دردسر از همین‌جاست! وقتی این دو دسته اطلاعات کنار هم قرار می‌گیرند، آن وقت دردسر شروع می‌شود. پروتکل‌ها به ما می‌گویند به دیدار اقوام و نزدیکان نرویم، در حالی‌که از نظر فرهنگی همیشه تاکید بر رابطه نزدیک با آن ها بوده است. پروتکل‌ها می‌گویند در خانه بمانیم، در حالی که غالب برنامه‌های تفریحی ما نیازمند بیرون رفتن و حتی فعالیت‌های دسته جمعی است. پروتکل‌ها در خصوص شرکت حضوری در مراسم مذهبی هشدار می‌دهند، در حالی که برای بسیاری، اوج حال معنوی به واسطه شرکت حضوری در مراسم شکل می‌گیرد و در نهایت هم که موضوع کسب درآمد است؛ موضوعی ضروری که پروتکل‌ها دایم در پی گذاشتن محدودیت‌هایی در این زمینه هستند. هر کدام از این موارد می‌تواند برای هر یک از ما استرس شدیدی را ایجاد کند. واکنش افراد هر چند در برابر این استرس متفاوت است، اما در غالب موارد در طولانی مدت افراد ترجیح می‌دهند سراغ انتخاب‌های آشنای قبلی خود بروند و در کنار آن توجیه‌هایی برای رفتار خود پیدا کنند.   آیا شما هم درگیر این موضوع هستید؟ اگر مواردی که در ادامه مطرح می‌شود، دغدغه ذهنی شما طی یک سال و نیم گذشته بوده است، پس شما هم طی این مدت درگیر ناهماهنگی شناختی بوده‌اید: بر فرض که شش ماه به دیدار اقوام نرویم، بعدش چی؟ این وضعیت کلافه‌کننده آمد و ادامه پیدا کرد، قراره آخرش همه از خونه نشستن تبدیل به افرادی افسرده و بیمار بشیم؟  بر فرض که خونه بمونم، کی می‌خواد جواب صاحبخانه رو بده؟  آیا درگیر ناهماهنگی‌شناختی بودن، نقطه ضعف است؟ تجربه ناهماهنگی شناختی نه نشانه ضعف است و نه نشانه اختلال. در واقع فرایندی طبیعی است که شما در نتیجه رسیدن اطلاعات متناقض آن را تجربه می‌کنید. اما در برابر این وضعیت ناخوشایند به جز برگشت به انتخاب‌های آشنا (و در این مورد زیر پا گذاشتن پروتکل‌ها) آیا کار دیگری از دست ما بر می‌آید؟ فکر کردن به چند سوال‌ درباره برخی رفتارهایی که در این مدت از آن نهی شده‌ایم، می‌تواند برای پاسخ به این سوال کمک کننده باشد: چرا می‌خواهید به دیدار اقوام بروید؟ چرا می‌خواهید سفر بروید؟ چرا اصرار به باز کردن مغازه خود دارید؟شاید به نظر شما پاسخ به این سوالات خیلی واضح باشد اما کمی صبر کنید.  یک قدم مهم برای مدیریت این وضعیت جدا کردن «ارزش‌ها» از «اهداف رفتاری» فعلی‌مان  است. یعنی این که متوجه باشیم که به عنوان مثال «ارتباط صمیمانه داشتن» با اقوام موضوعی جدا از «مهمانی رفتن» است. «نیاز به تفریح» موضوعی جدا از «سفر رفتن» است، «کسب درآمد کافی و حلال» جدا از «باز کردن مغازه» است و... . اگر ارزش‌های پشت رفتارهای مطلوب‌مان را بتوانیم شناسایی کنیم، آن وقت در شرایط دشواری مانند این روزها، بهتر می‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم. به عنوان مثال چون می‌دانیم ارتباط صمیمانه برای ما ارزش دارد، در شرایطی که از مهمانی رفتن نهی شده‌ایم، می‌توانیم سراغ تماس تصویری با کیفیت و برنامه‌ریزی شده برویم یا چون متوجه نیاز به تفریح خود هستیم و می‌دانیم سفر تنها یکی از راه‌های پاسخ به این نیاز است، سراغ راه‌های دیگر می‌رویم تا بتوانیم پاسخی رضایت‌بخش و متناسب با شرایط فعلی برای این موضوع پیدا کنیم یا چون می‌دانیم اولویت ما کسب درآمد کافی و حلال است و نه صرف باز کردن مغازه، ممکن است به دنبال فروش اینترنتی برویم یا نگاهی بیندازیم به دیگر مهارت‌هایی که داریم و می‌توانیم از آن‌ها درآمد کسب کنیم .  ناهماهنگی شناختی و رفتارهای افراطی مدیریت ناهماهنگی شناختی کار آسانی نیست چراکه هر کسی وقتی در چنین موقعیتی قرار می‌گیرد باید بتواند استرس و احساس ناخوشایند خود را تحمل کند و با ذهنی باز به دنبال راه‌های جدید برای برون‌رفت باشد. در نتیجه این دشواری هم گاهی می‌بینیم افراد بعد از روبه رو شدن با ناهماهنگی شناختی، به وادی رفتارهای افراطی می‌افتند. مثال این روزها آن که دکتر حریرچی هم در صحبت‌هایشان اشاره کرده‌اند، انکار خطر کروناست. انکار کرونا، زیر سوال بردن تمام پروتکل‌ها و مبارزه آشکار و غیرآشکار با ماسک زدن و واکسن و... از جمله رفتارهایی است که از سوی این افراد شاهد هستیم. غالب افرادی که درگیر چنین رفتارهایی می‌شوند، در مهارت مدیریت استرس ضعیف هستند و گزینه‌های بسیار محدودی برای دنبال کردن ارزش‌های خود بلدند. بر این اساس هم شاید یکی از راه‌های کمک کننده به این افراد تقویت مهارت مدیریت استرس و اضطراب در آن ها باشد.  سخن پایانی برخورد متفاوت با ناهماهنگی شناختی کار آسانی نیست چراکه مانند آن چه این روزها تجربه می‌کنیم، شما ناچار از ورود به مسیرهای جدید هستید. راه انداختن کسب و کار جدید، راه‌های ارتباطی جدید و... در کنار رعایت پروتکل‌هایی که بعضا راحت هم نیستند مانند ماسک زدن، کار بسیار دشواری است. اما چه می‌شود کرد؟ کرونا این روزها با کسی شوخی ندارد.