تردید نسبت به تصمیم آمریکا

فاطمه نکولعل آزاد تحلیلگر مسائل بین‌الملل حضور نیروهای آمریکایی در عراق مربوط به سال‌های بعد از حمله به این کشور در سال 2003 می‌شود. در این زمان، راهبرد دولت جورج بوش، افزایش نیروها در عراق برای مقابله با شورش شبه‌نظامیان سنی و تثبیت ثبات در عراق بود. در زمان باراک اوباما، آمریکا استراتژی خروج از عراق و افغانستان را در دستور کار خود قرار داد. به‌همین دلیل در سال 2011 پس‌ازاینکه اوباما در دستیابی به یک توافق امنیتی با دولت نوری المالکی ناکام ماند، نیروهای آمریکایی از عراق خارج شدند. ظهور داعش اما معادلات را به هم‌ریخت و شرایط امنیتی در عراق به‌گونه‌ای رقم خورد که نخست‌وزیر این کشور به درخواست از آمریکا برای اعزام مجدد نیرو به این کشور، برای مبارزه با داعش مجبور شد. در سال 2014، حیدرالعبادی از آمریکا کمک نظامی را خواستار شد که به حضور نیروهای رزمی آمریکا در عراق منجر شد. بر‌اساس توافق‌های صورت گرفته، هر زمان دولت عراق درخواست کند، آمریکا موظف است نیروهایش را از عراق خارج کند. هرچند بعد از شکست داعش در عراق به‌تدریج موضوع خروج نیروهای نظامی آمریکا در سیاست داخلی عراق مطرح شد
  اما آنچه طرح این موضوع را سرعت بخشید، ترور سردار سلیمانی و همراهان وی توسط آمریکا در دی‌ماه 1398 بود که ‌موجی ضدآمریکایی را در عراق شکل داد. مهم‌ترین واکنش عمومی نسبت به این اقدام، مطرح‌شدن بحث خروج نیروهای آمریکایی از عراق است. در همان نخستین روزهای بعد از ترور، پارلمان عراق در نشستی اضطراری طرح اخراج نیروهای آمریکایی از خاک عراق را تصویب کرد. مقام‌های عراقی نیز این اقدام را محکوم کردند و جریان‌های مختلف شیعه اخراج نیروهای آمریکایی را خواستار شدند. ترامپ و مقام‌های دولت وی از همان ابتدا با خروج نیروها مخالف بودند؛ به‌گونه‌ای که رئیس‌جمهوری وقت آمریکا حتی از تحریم عراق در صورت فشار برای خروج نیروهای آمریکایی صحبت کرد. با آغاز گفت‌وگوهای راهبردی عراق و آمریکا در خرداد 1399، یکی از مهم‌ترین موضوعات مساله چگونگی روابط نظامی عراق و آمریکا بود. دولت ترامپ باوجود وعده‌های انتخاباتی سال2016، در مقابل خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از عراق مقاومت می‌کرد. برخی عوامل سبب شد موضوع خروج نیروهای نظامی آمریکا در دوره ترامپ نهایی نشود. نخست اینکه این ارزیابی در کاخ سفید وجود داشت که با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، آمریکا یک گام در برابر ایران عقب‌نشینی کرده است. دوم اینکه برخی متحدان منطقه‌ای آمریکا مانند عربستان خواهان تداوم حضور نیروهای آمریکایی در عراق و در منطقه بودند. سوم اینکه این احتمال وجود داشت که خروج نیروهای آمریکایی از عراق به احیای مجدد داعش منجر می‌شود. چهارم اینکه برخی از مقامات دولت ترامپ همچون مایک پمپئو و مارک اسپر خواهان تداوم حضور نیروهای آمریکا در عراق بودند؛ و در پایان اینکه برخی جریان‌های سیاسی عراق مخالف خروج آمریکا از عراق بودند. عناصر دولتی، سنی‌ها، کردها و شیعیان سکولار ابراز نگرانی کردند که ترک عراق از سوی نیروهای آمریکایی باعث توقف مبارزه با داعش، خروج دیگر نیروهای ائتلاف بین‌المللی از عراق و ایجاد مشکلات اقتصادی گسترده ناشی از تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه عراق می‌شود. به‌نظر می‌رسد که دولت بایدن بر محدودیت‌های یادشده غلبه کرده است. در جریان دیدار بایدن و الکاظمی بیانیه پایانی بر خروج «نیروهای رزمی آمریکا» از عراق تا پایان سال میلادی تاکید دارد. در واقع، به‌دلیل وجود احساسات ضدآمریکایی در عراق و شکل‌گیری موج جدیدی از مخالفت‌ها با حضور آمریکا در میان گروه‌های شبه‌نظامی و جریان‌های سیاسی، این احتمال را در نظر می‌گیرند که هزینه‌های سیاسی، نظامی، امنیتی و حتی اقتصادی حضور آمریکا در عراق پس از ترور سردار سلیمانی و ابو مهدی مهندس به‌اندازه‌ای بالا رفته که درنهایت دولت آمریکا را به خارج کردن نیروهایش از عراق مجبور کرده؛ اما تاکید بر خروج نیروهای رزمی از عراق بدین معنی است که خروج آمریکا یک خروج کامل و همه‌جانبه نیست. در واقع آمریکا با تاکید بر تداوم آموزش نیروهای نظامی عراق و کمک‌های اطلاعاتی - امنیتی برای مبارزه با داعش بنا دارد که صرفا به تغییر کار ویژه نیروهای نظامی آمریکا در عراق بپردازد. واقعیت این است که آمریکا در عراق منافع سیاسی (این کشور بزرگ‌ترین سفارت دنیا را در عراق دارد) و اقتصادی (حضور شرکت‌های بزرگ نفتی آمریکایی در عراق) و امنیتی (نگرانی از تهدیدات امنیتی توسط داعش) در عراق دارد و برخلاف افغانستان حضور نظامی خود در عراق را به شکلی غیرملموس حفظ خواهد کرد.