زخمه های افسونگری

ازموسیقی مقامی در کتاب لغت موسیقی نوشته افراسیاب بیگدلی به عنوان بالاترین مرحله خلاقیت در ترکیب ساز و آواز یاد شده است. این موسیقی یادگاری از فرهنگ کهن مشرق زمین است که از دل تاریخ زاییده شده و باطن آن از قید هر مرز جغرافیایی رهاست. گنجینه ارزشمند این نغمه‌ها که عمر برخی‌شان به عهد باستان می‌رسد و سینه به سینه صیقل خورده و از تحریف اعصار مصون مانده است وامدار حضور استادان موسیقی مقامی است. این بزرگان در هر ناحیه به نام‌‌های خاصی از جمله «اشیق، عاشیق» «بخشی» «دوتاری» و ... شناخته می‌شوند. در پرونده امروز زندگی‌سلام قصد داریم به مدد یکی ازپژوهشگران توانمند این عرصه، با حال و هوا و سبک‌زندگی آدم‌های موفق در این حوزه بیشتر آشنا شویم. همراه ما باشید.   نگرانی برای  ذائقه موسیقایی  نسل‌های جدید موسیقی مقامی ابزاری است برای بیان حکمت و تقویت روح، اما در این بازار پرزرق و برق موسیقی‌های سخیف، ذائقه خیلی‌ها چنان نازل شده که از این هنر ناب روی گردان هستند   بسیاری از ما نگران ذائقه اطرافیان به‌ ویژه نوجوانان‌مان هستیم، نگرانیم نکند ترانه‌های سخیف و سطحی، پر از الفاظ بی‌ارزش، با ادبیاتی که در مواردی فاجعه است، از آدم‌هایی بدون دغدغه یا سرشار از دغدغه‌های پوچ و سطحی مثل ساسی مانکن و... یا موزیک‌های به اصطلاح ماشینی با ریتم تند، بدون حرف حساب و... چنان در روح و روان نوجوانانی که مخاطب‌شان هستند رسوخ کند که دیگر محتوای با ارزش با ذائقه آن‌ها سازگاری نداشته باشد و اثر پرمحتوا را پس بزنند. اگر بخواهیم کار با ارزش جای  موسیقی تیتراژهای ضعیف را در انتخاب‌های نسل‌های جدید بگیرد، اگر بخواهیم نوجوانان بدانند ذهن‌شان مزرعه‌ای است که نباید هر چیزی در آن کاشته شود و علف‌های هرز می‌تواند جای جوانه‌های پرفایده را تنگ کند، باید برای‌شان هویت‌سازی کنیم. باید به آن‌ها یاد دهیم که هنر بخش مهمی از زندگی است و زبانی است برای بیان دغدغه‌ها، هنر هنرمند باید برآمده از سبک‌زندگی و دغدغه‌هایش باشد و محتوای اثر را باید نیازهای روحی مخاطب تعیین کند نه بازار. موسیقی مقامی یکی از گزینه‌های هویت‌ساز است که متاسفانه در جامعه ما مهجور مانده و به حقش نرسیده چون درست معرفی نشده. اهالی این هنر، موسیقی را به‌عنوان ابزاری برای بیان رازها و جنبه های معنوی زندگی انتخاب کرده‌اند و هنرشان ادامه زندگی‌شان است. بین سبک‌زندگی آن‌ها و هنرشان فاصله‌ای نیست. حرف دلشان را بر ساز جاری می‌کنند و برای همین هم بر دل می‌نشیند و چه تلخ است در زمانه‌ای که آن‌ها زیسته‌اند و حکمت را با هنر به مردم عرضه کرده‌اند ؛  که ضد ارزش،  ضد زندگی و ضد اخلاق می‌شود انتخاب برخی نوجوانان در موسیقی. البته نمی‌توان به نسل‌های جدید بابت این انتخاب خرده گرفت، مشکل این جاست که ذائقه‌سازی نکردیم، آدم‌های درست را معرفی نکرده‌ایم، و بعد که در هیاهوی پرزرق و برق موسیقی‌های سخیف، ذائقه نوجوانان نازل می‌شود نگران می‌شویم. این پرونده تلاشی است کوچک در این زمینه.           موسیقی مقامی از دل جامعه می‌جوشد جستارهایی درباب موسیقی مقامی در گفت‌و‌گو با پژوهشگر جوانی که حامل اطلاعات و خاطرات شنیدنی در حوزه تاریخ شفاهی زندگی استادان بزرگ موسیقی مقامی است مسعود نبی‌دوست، دانش‌آموخته رشته معماری و مدیریت فرهنگی است. او از سال‌ها پیش مسحور نوای خوش آهنگ موسیقی مقامی شده و با هدف جمع‌آوری تاریخ شفاهی این حوزه با استادان بزرگ موسیقی ارتباط و آشنایی پیدا کرده. او  موسیقی مقامی را این گونه تعریف می‌کند: «آن چه ما به عنوان موسیقی مقامی، می‌شناسیم نوعی از موسیقی است که تمام افراد جامعه در شکل‌گیری و ارائه آن سهم دارند. این موسیقی از دل جامعه می‌جوشد. به بیان دیگر مقام‌های موسیقی نواحی، روایت‌های جامعه محلی است که به بهانه موسیقی ثبت و ضبط شده‌اند.»     طبیعت راوی صادق نواها موسیقی در پیوندی کهن با تاریخ و فرهنگ هر سرزمین حامل باورها و فرهنگ گذشتگان است که هارمونی‌اش با طبیعت و جغرافیای منطقه در هم می‌آمیزد و اثری می‌زاید که با عصیان‌گری‌ جان افراد را به تلاطم می‌اندازد. نبی‌دوست در این باره می‌گوید: «ما در این آثار به خوبی انگشت اشاره طبیعت را می‌بینیم مشابه آن چه در هنر محلی متاثر از بوم همچون قالی بافی نواحی سراغ داریم به‌طوری که با شنیدن دوتار محمدرضا اسحاقی خنکای نفسی را که از روی امواج دریا می‌دمد بر چهره حس می‌کنید. در نقطه مقابل، نواختن خالوقنبر راستگو از استادان موسیقی هرمزگان، پرواز همگون بر بال مرغان دریایی را تداعی می‌کند.» نبی دوست در ادامه درباره موسیقی محلی خراسان می‌گوید: «موسیقی مقامی در خراسان به دو حوزه شرق و شمال تقسیم می‌شود. موسیقی ناحیه شرق، موسیقی بیابان و کویر است سرشار از گلایه و شکوه از نامرادی روزگار و بی‌وفایی خوبرویانی که وفایشان به خلقتشان نیامده انگار. اجرای مقام هزارگی در بالا دسته و پایین دسته دوتار بسیار ماهرانه روی سیم دوم دوتار صحبت از فراق و دوری می‌کند این در حالی ا‌ست ‌که موسیقی شمال خراسان موسیقی دشت است و سبکبالی و طرب ناشی از عاشقی، رندی و دیدار یار را به گوش مخاطب می‌رساند.» کریم کریمی، غلامحسین غفاری، غلام رسول صوفی،حسین عزیزی و... آخرین نسل میراث‌داران این موسیقی سینه به سینه‌اند که همیشه تاریخ به صورت شنیداری ارائه شده و حاملان آن بی‌ آن که دانش آکادمیکی داشته باشند، آن را آموخته‌اند.»   موسیقی مانند آیین موسیقی در گذشته از زندگی مردم جدا تلقی نمی‌شده و هیچ‌گاه تعارضی با مناسبات فرهنگی، اجتماعی و مذهبی جوامع محلی نداشته‌است. این تا جایی است که برخی از استادان موسیقی نواحی، چهره‌های مذهبی سرزمین خود محسوب می‌شدند. در همین زمینه نبی‌دوست حکایتی از حاج قربان سلیمانی،چهره بنام موسیقی قوچان نقل به مضمون می‌کند که: «ایشان بعد از بازگشت از سفر حج به توصیه دوستی دوتارنوازی را 20 سال کنار می‌گذارد. بعد از دو دهه اما، به توصیه روحانی که باور داشت دوتار موسیقی معنوی  است، حاج قربان دوباره شروع به نواختن دوتار می‌کند. ما از این سال‌های بازگشت مقام بحر طویل را به خاطر داریم شاهکار حاج قربان در وصف و نعت پیامبر(ص) پیش از دوران معاصر هم همین بوده و اگر به میراث موسیقی نواحی نظر کنیم، در هم تنیدگی باورهای دینی با این موسیقی مشهور است.»   مستمعان مشتاق حکایت مستمعان، حکایت شب دراز و چشم بیدار است، افرادی که موسیقی را می‌شناختند و تشنه شنیدن بودند. نبی دوست حکایتی را از قول روشن گل‌افروز با این مضمون نقل می‌کند: «استاد روشن تعریف می‌کردند که در کودکی ما وقتی مرحوم پدرم استاد حمرا گل افروز می‌خواست مقامی را در محفلی شبانه بنوازد، بی‌آن که نوازنده و مستمع متوجه باشند زمان می‌گذشت و یک دفعه کسی از بیرون مجلس خبر می‌داد که چیزی تا صبح نمانده. این‌گونه بود که گوش‌ها در خدمت شنیدن بودند تا پنجه پرهنر استاد سکوت را به بزم انگشتان روی تارها بشکند و عطش خماری‌شان را پاسخ باشد. این روایت، حکایت یک شب و دو شب نبوده. در شمال و شرق خراسان موسیقی در همه ابعاد زندگی مردم جریان داشته از حنابندان و عروسی تا گندم درو  و هر آیین دیگری. همین سنت‌ها هم در برخی نواحی زندگی استادان بنام را می‌چرخاند و گفته می‌شود که دوتاری‌ها به جبران این هنرشان، از خرمن گندم اربابی سهم می‌بردند.»   بخشی‌ها، آن چنان که بودند پژوهشگر جوان حوزه‌ موسیقی‌مقامی می‌گوید: «زمانی‌که درباره بزرگان موسیقی صحبت می‌کنیم با انسان‌های خارق العاده ای مواجهیم چراکه وقتی کسی مقام بخشی پیدا می‌کند، که شاعر، سازنده آهنگ، نوازنده و خواننده یک قطعه نوساخته باشد. گفته می‌شود در برخی نواحی بخشی‌ها کارهایی را تحت‌عنوان شان اجتماعی‌شان مثل دعا دهی، شکسته‌بندی و دوزندگی لباس محلی می‌دانستند.» نبی‌دوست می گوید: « در نقطه مقابل هم شما تاثیر پررنگ جامعه محلی را بر بخشی‌ها می‌بینید. یعنی اگر غمی در مقام‌ها هست، به این دلیل است که موسیقی نواحی متاثر از غم تاریخی قومی است که همیشه با جنگ و محرومیت و فقر و خشکسالی در نزاع بوده طبعا همین غم‌هاست که بر دوش مقام‌های موسیقی سوار شده‌است. همه این حکایات به‌صورت داستان و گله‌ای سوزناک بر ملودی دوتار سوار می‌شده گویی که دوتار دهان باز کرده و روایت می‌کند.»   استادان موسیقی‌مقامی به لحاظ اقتصادی به دوتار وابسته نیستند نبی‌دوست درباره راه‌های کسب درآمد استادان این حوزه می‌گوید: «در شمال خراسان رسم مبارکی وجود دارد که استادان به لحاظ اقتصادی به دوتار وابسته نیستند و به زراعت و کشاورزی مشغولند . آن‌ها معتقدند نواختن باید عشق آدم‌ها باشد نه اشتغال‌شان و همواره از آن برای تقویت قوه حس و شور خود وام می‌گرفتند.»    زمان، مکان، یاران «موسیقی شرق و شمال خراسان را باید در محفل هنرشناسان شنید»، نبی‌دوست با این مقدمه می‌افزاید: «استاد غلامعلی‌پور عطایی سه عنصر را برای اجرای موسیقی لازم می‌داند: زمان، مکان و یاران که ‌بر این باور که مستمع استاد را سرحال می‌آورد، صحه می‌گذارد. جمع موسیقی‌دوست که پیچ‌و‌خم پنجه استاد را بشناسد موجب می‌شود شور در نحوه‌ نواختن استاد تجلی ‌یابد.» نبی‌دوست می گوید: «هنر امری شخصی نیست، گرچه برخی از استادان در انزوا و تحت تاثیر جوشش درونیات از خود بی‌خود می‌شوند اما در حقیقت عرضه و ارائه است که به آن رسمیت می‌بخشد.این یعنی زمانی که شما فرصت ارائه را از موسیقی نواحی می‌گیرید، زایش آن را از میان برده‌اید».   معلمان اخلاق داستان موسیقی مقامی داستان رفاقت چندین ساله‌ نوازندگان با دوتاری است که سال‌ها همدم آن‌ها بوده و از پنجه روان‌شان در بداهه نوازی‌ها شرر می‌ریزد. نبی‌دوست در این باره می‌گوید: «استادان موسیقی مقام در واقع رسانه و معلم اخلاق ناحیه خود بودند و از طریق روزنه موسیقی اخلاقیات را به جامعه تزریق می‌کردند. این یکی از اثرگذارترین راه‌ها برای انتقال مفاهیم و موعظه‌های اخلاقی بوده‌است چراکه نوا و پویایی در این موسیقی جذابیت‌های ویژه‌ای را همراهش می‌کند.» او می گوید: «این بزرگان علاوه بر دعوت مدام به حق شناسی و رواداری موعظه‌هایی تحت تاثیر مصائب بومی هم می‌کردند. به‌طور مثال اگر ناحیه‌ای کم بارش و کم آب بوده مردم را به قناعت دعوت می‌کردند، همچنین اگر نزاع یا دشمنی بین قبایل صورت می‌گرفت، افراد را به سخت‌کوشی دعوت می‌کردند. دعوت به حق، زنده نگاه داشتن دل، صبر بر مصائب و مفاهیم دیگری از این دست، مفاهیمی است که لابه لای پندهای اخلاقی دوتار نوازان دیده می‌شود.»   پسرهایی که جا پای پدران‌شان نمی‌گذارند  نبی دوست تمایل نداشتن فرزندان استادان این حوزه به ادامه‌ دادن راه پدرانشان را در کم شدن ارزش اجتماعی این افراد می‌بیند. او می‌گوید: «گلایه من از کم کاری نهادهای متولی در کم کردن دغدغه مالی این استادان درحالی است که این بزرگان شان جهانی دارند و فردی مثل زنده یاد حاج قربان سلیمانی با موسیقی‌اش به بسیاری از کشورهای دنیا سفرکرده بود یا معروف است که درآمد حاصل از فروش بلیت ‌های کنسرت استاد اسماعیل ستارزاده در ایتالیا از رقم کمک‌های مالی دولت انگلیس برای سیل میلان بیشتر شده بود. حالا شما فکر کنید که برای چنین چهره‌هایی کار به گلایه‌های معیشتی برسد، فکر کنید که بگوییم چرا فلان بزرگ موسیقی که چهره‌ای جهانی است، بیمه نیست؟ »