‌جنگ جدید نفت‌كش‌ها‌

‌جنگ جدید نفت‌كش‌ها‌ شرق: اسفند ماه سال گذشته «وال‌استریت‌ ژورنال» در گزارشی اختصاصی پرده از اتفاقی برداشت كه به مدت دوسال‌ونیم درباره آن سكوت خبری مطلق برقرار بود، به این قرار كه اسرائیل در این مدت، یعنی از سال 2019 به نفت‌كش‌های ایرانی حمله می‌كند و تاكنون 12 نفت‌كش ایرانی هدف حملات اسرائیل قرار گرفته‌اند. موضوعی كه هر دو طرف تا زمان انتشار گزارش «وال‌استریت‌ ژورنال» از صحبت عمومی درباره آن خودداری كرده بودند. در گزارش روز این روزنامه آمریكایی می‌خوانیم كه دفتر نتانیاهو خبرنگار را به وزارت دفاع ارجاع داده و وزارت دفاع نیز از اظهارنظر درباره موضوع خودداری كرده است؛ شیوه كلاسیك اسرائیلی. در این هفته بار دیگر موضوع حمله به نفت‌كش‌ها داغ شده. اسحاق جهانگیری در سخنان خود درباره عملكرد دولت به موضوع پرداخت و گفت: «ترامپ ایستاد و نگذاشت یک بشکه نفت فروخته شود و به ۱۲ نفت‌کش ما آسیب زده و منفجر کردند. اسرائیل آدم می‌فرستاد داخل نفت‌کش ما و آن را منفجر می‌کرد. هیچ‌کس نگفت پول نفت چگونه جابه‌جا می‌شد». این از این طرف ماجرا. اما طرف دیگر كه سبب‌ساز بحث‌های اخیر شده نفت‌كشی اسرائیلی است كه در سواحل دریای عمان هدف حمله قرار گرفت و دو خدمه آن، یك بریتانیایی و یك رومانیایی در آن كشته شدند. اسرائیل، ایالات‌ متحده و بریتانیا هر سه به شكل رسمی ایران را مسئول حمله به نفت‌كش اسرائیلی دانستند. سخنگوی وزارت خارجه ایران موضوع را تكذیب كرد و گفت: «موجودیت رژیم اشغالگر قدس باید دست از این اتهام‌زدن‌های واهی بردارد؛ این بار اولی نیست که رژیم اشغالگر قدس چنین اتهاماتی را متوجه کشور ما می‌کند».
دو نمونه نزدیك به این واقعه مربوط به دو سال پیش است. خرداد سال 98، دو نفت‌كش در دریای عمان هدف حمله قرار گرفتند؛ کشتی نروژی «فرونت‌التر» حامل اتانول، و کشتی ژاپنی «کوکوکا کاریجس» حامل متانول بودند. ایالات‌ متحده بلافاصله ایران را مسئول حملات دانست و بریتانیا اعلام كرد دلیلی ندارد برآورد متحد خود را باور نكند. ایران نیز این بازی‌ها را «شیطنت» توصیف و دست‌داشتن در حملات را تكذیب كرد.
هر بار حمله‌ای از این نوع شكل می‌گیرد رسانه‌ها احتمال وقوع دوباره «جنگ نفت‌كش‌ها» را مطرح می‌كنند. جنگ دریایی تمام‌عیاری كه ایران و عراق از ابتدای رویارویی آغاز كردند. در ابتدا روندی آرام داشت اما در سال‌های پایانی جنگ حملات به كاری هرروزه بدل شده بود. اما حمله به نفت‌كش‌ را می‌توان مرحله‌ای بالا از تنش سیاسی دانست. همه كشورها به نفت وابسته‌اند؛ یا تولید می‌كنند و می‌فروشند یا مصرف‌كننده و خریدارند و علاوه بر جنبه‌های تولیدی اقتصاد یك كشور كه به نفت وابسته است زندگی روزمره مردم نیز به نفت گره خورده. مسئله مردم برای فروشندگان نان شب است و برای مصرف‌كنندگان قیمت سوخت و حمل‌ونقل. علاوه بر این كشورهای در حال توسعه‌ای نظیر هند كه شتاب افزایش تولید در آن بالاست، كمبود یا افزایش قیمت نفت سبب اختلال جدی در برنامه‌های اقتصادی خواهد شد. اما عواقب اقتصادی حمله به نفت‌كش چیست؟
با نگاه به دوره‌ای از جنگ ایران و عراق شاید بتوان پاسخی برای آن یافت. حتی «جنگ‌ نفت‌كش‌های» ایران و عراق كه طولانی‌ترین و بزرگ‌ترین جنگ دریایی پس از جنگ جهانی دوم برآورد شده است هم نه هیچ‌گاه موجب بسته‌شدن تنگه هرمز شد، نه تأثیری آن‌چنان بر قیمت نفت گذاشت و نه حتی موجب اختلال جدی عرضه نفت كشورها شد.


به نوشته مارتین ناویاس، استاد مطالعات جنگ در «كینگز كالج» لندن بنا بر آمار تنها دو درصد از صادرات منطقه تحت‌ تأثیر «جنگ نفت‌كش‌ها» كاهش یافت و عمده اختلالی كه در عرضه نفت ایران و عراق روی داد با حمله دو كشور به اسكله‌های نفتی یكدیگر اتفاق افتاد؛ با این ‌حال بسیاری از نفت‌كش‌های دو طرف از بین رفت و اقلا 400 غیرنظامی طی آن كشته شدند. با این حال اقدام به هدف قراردادن نفت‌كش، به‌ویژه در این منطقه نفت‌خیز، آن هم در مكان‌هایی حساس مثل بندر فجیره، ساحل دریای سرخ و دریای عمان را می‌توان هشداری نظامی در بالاترین سطوح دانست. از هدف قراردادن اقتصاد نه یك كشور، بلكه كل جهان كمتر بتوان هشداری جدی‌تر یافت. به این بهانه تاریخی مختصر از جنگ «نفت‌كش‌ها» در ادامه خواهد آمد.
 ما صادر نكنیم، هیچ‌كس صادر نمی‌كند
هنگامی كه مراحل اولیه جنگ عراق را به مقصد خود نرساند، این كشور دست به اقداماتی زد تا هرچه زودتر یا ورق را برگرداند یا جنگ را تمام كند. یكی از این اقدامات دست‌زدن به كاری خطرناك و پرهزینه یعنی حمله به «نفت‌كش‌ها» بود كه در صورت بالاگرفتن تنش می‌توانست به یك درگیری تمام‌عیار بین‌المللی تبدیل شود. چنانچه بسیار گفته شده است هدف عراق از آغاز جنگ نفت‌كش‌ها، فقط اقتصادی نبود، بلكه بغداد تصور می‌كرد مقابله به مثل ایرانی‌ها تنش را به جایی می‌رساند كه سبب ورود نیروهای بین‌المللی در حمایت از این كشور به آب‌های خلیج فارس می‌شود. اتفاقی كه واقعا هم افتاد. اول اردوگاه كمونیسم وارد شد و شوروی ناو جنگی به خلیج ‌فارس فرستاد. ایران كه تهدید كرده بود اگر نتواند نفت صادر كند به دیگران هم این اجازه را نخواهد داد، علاوه بر نفت‌كش‌های عراقی، سعودی‌ها و كویتی‌ها را نیز هدف قرار می‌داد. در 26 فروردین 1366 شوروی اسكورت نفت‌كش‌های كویتی را آغاز كرد. آمریكایی‌ها متعاقب آن وارد خلیج‌ فارس شدند اما این اقدامات موجب تشدید درگیری شد و بیشترین حملات دو كشور میان سال‌های 1366-1367 روی داد و نیز درگیری مستقیم میان آمریكا و ایران پیش آمد.
شرایط در آن دوره آن‌قدر در هم ریخته بود كه عراق در ماه می‌ 1987 نیروهای عراقی ناو آمریكایی «یو.اس.اس.استارك» را با موشك‌ «اگزوسه» مورد حمله قرار داد كه موجب مرگ 37 آمریكایی شد. عراق اعلام كرد كه اشتباه كرده است.
عراقی‌ها در ابتدا قادر به هدف قراردادن نفت‌كش‌های ایران به شكل مؤثر نبودند. یكی از فرماندهان عراقی در این مورد می‌گوید در ابتدا از موشك‌های «سی5كا»ی چینی استفاده می‌كردیم كه كارایی لازم را نداشت. اما فرانسه به كمك عراق آمد و موشك‌های «اگزوسه» را به بغداد تحویل داد؛ به فرانسه اگزوسه یعنی «ماهی پرنده» و این ماهی‌های پرنده یك مأموریت دیگر نیز انجام داده‌اند و در جنگ‌های فالكلند در سال 1982 در اختیار بریتانیا قرار گرفتند تا از آن علیه آرژانتین استفاده كند. هاشمی‌رفسنجانی: «به عراق موشك‌های اگزوسه دادند. همچنین بمب‌های لیرزی دادند، فرانسوی‌ها هواپیمای «سوپر اتاندارد» دادند. هدف و سیاست آنها این بود كه منبع درآمد ما را بخشكانند. سیاست متقابل ما هم این شد كه باید همه از خلیج فارس نفت صادر كنند. اگر ما نمی‌توانیم، دیگران هم نباید بتوانند. این سیاست جنگی تازه ما شده بود».
بر اساس برآوردهای مختلفی كه انجام شده است می‌توان میانگین بالای 400 نفت‌كش و كشتی تجاری را پذیرفت كه دو كشور متقابلا هدف قرار دادند. در همین زمان و در سال 1365 ایران با دریافت موشك چینی «كرم ابریشم» توانایی تهاجمی خود را به شكل قابل‌ ملاحظه‌ای افزایش داد. این موشك‌ها گرچه دقت «اگزوسه» را نداشتند اما مانند سایر تجهیزات نظامی روس یا نسخه‌برداری‌شده از روسیه، بسیار حجیم بودند مانند مورد حاضر كه كلاهك آنها نیم‌تُن مواد منفجره حمل می‌كرد.
یك رویداد كمیك این دوران قضیه كشتی «بریجتون» كویت بود كه سه ناو آمریكایی آن را اسكورت می‌كردند. سوپرنفت‌کش «بریجتون» با اسکورت پرچم آمریکا از تنگه هرمز که به خاطر سکوی موشکی کرم ابریشم و حضور قایق‌های تندرو به «خط مرگ» معروف شده بود، عبور می‌کند ولی روز بعد در نزدیکی سواحل کویت به مین برخورد کرده و از حرکت باز می‌ایستد. كشتی‌های اسكورت آمریكایی پس از اینكه از سوی «بریجتون» اطلاع پیدا كردند، از پشت این نفت‌كش و در واقع تحت حمایت نفت‌كشی كه قرار بود از آن حمایت كنند، به حركت ادامه دادند.
به‌هرحال آنچه صادرات نفت دو كشور را به شكل جدی تحت‌ تأثیر قرار داد هدف قراردادن بندرهای دو كشور بود. عراق بندر خارك ایران را تا حد زیادی از میان برد و متقابلا ایرانی‌ها نیز بندر البكر عراق را از حیز انتفاع خارج كردند.
می‌شود گفت حملات این یكی، دو سال كه در حجم كمتر از یك درصد جنگ نفت‌كش‌ها هم نیست، قاعدتا در این بازار اشباع پیامد قیمتی چندانی برای نفت ندارد. اما حامل پیام‌های سیاسی جدی است. میان كجا و كجا؟ مشخص نیست.