داعشی بودند وقتی هنوز داعش نبود!

دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان در تاریخ 22 مرداد 1361، پس از بازداشت فردی به نام «خسرو زندی» در حین دزدیدن یک موتورسیکلت و درگیری با مردم، یکی از دهشتناک‌ترین جنایات تاریخ معاصر ایران برملا شد. خسرو زندی که پس از دستگیری از وی کپسول سیانور و برخی مدارک بدست آمده بود، در همان نخستین ساعات، پرده از جنایتی مهیب برداشت. 1
او پس از افشای مدارکش و کدخوانی برخی آنها، ماموران امنیتی را به باغ فیض واقع در شمال غرب تهران و محل دفن اجسادی برد که 3 روز قبل، پس از تحمل شکنجه‌های مهیب، درحالی که هنوز نفس کشیده و زنده بودند، بعد از فشرده کردن و پیچیدن در نایلون و بستن با طناب، مدفون کرده بود.
سید اسدالله لاجوردی (دادستان وقت انقلاب اسلامی تهران) در کنار خسرو زندی و در مقابل دوربین تلویزیون که مشغول تهیه گزارش بود، گفت:
«... این کسی است که توسط مردم دستگیر شد و در بازجویی‌هایی که از او شد، مسئله دفن برادرانمان (پاسداران شهید کمیته) کشف شد، جنایاتی را که این آقایان مرتکب شدند، شاید در طول تاریخ بشریت بی‌سابقه باشد، واقعا زبان از گفتنش قاصر است و امکان بیانش نیست... حالا ما جنازه‌ها را باز خواهیم کرد و خواهید دید که چه به روز این برادران شهید ما آوردند...»2


وقتی اجساد را از زیر خاک بیرون آورده و از حالت فشرده و پیچیده خارج کردند، با صورت‌های دفرمه و جسم‌های سوخته مواجه شدند درحالی که پوست صورت و بدن‌ها کنده و ورقه شده و دهان و دندان‌ها خرد گردیده، برخی چشم‌ها از حدقه درآمده و...
با دعوت خانواده‌های برخی افرادی که طی 10 روز قبل مفقود شده بودند و با مطابقت برخی نشانه‌های شخصی، هویت اجساد روشن گردید: طالب طاهری 16 ساله و محسن میر جلیلی 25 ساله پاسداران کمیته انقلاب و عباس عفت پیشه، کفاش.
آنها در تاریخ‌های 10 تا 17 مرداد توسط تیم‌های ویژه گروهک تروریستی منافقین ربوده و پس از شکنجه‌های قرون وسطایی، هر 3 نفر زنده به گور شده بودند.
اما هنوز سرنوشت 3 فرد ربوده شده دیگر از جمله شاهرخ طهماسبی از دیگر پاسداران کمیته انقلاب روشن نبود. پس از چند روز تلاش و جست‌وجو، پیکر شکنجه شده‌ای در تپه‌های عباس‌آباد کشف شد و علیرغم تصوّر اینکه آن پیکر متعلق به شهید طهماسبی باشد اما چنین تصوری نیز درست نبود. سپس اجساد لت‌و‌پارشده یک معلم به نام «خسرو ریاحی» و یک مهندس به نام «حبیب روستا» هم در نقاطی دیگر به دست آمد و مشخص گردید همه آنها توسط تیم‌های ویژه منافقین ربوده شده و تحت شکنجه قرار گرفته و سپس به قتل رسیده بودند.
پس از آن، خانه‌هایی که تیم‌های ویژه منافقین صرفا برای شکنجه و بازجویی از طعمه‌ها و قربانیان خود، تدارک دیده بودند در چند نقطه تهران از جمله خیابان بهار کشف شد و سرانجام چند ماه بعد و پس از دستگیری مهران اصدقی (فرمانده عملیات نظامی تهران) در جریان فرار از کشور در مرند استان آذربایجان شرقی و کشف اسناد تکان دهنده‌ای از یک خانه تیمی در گلشهر کرج، عمق فاجعه شکنجه‌های فوق که به نام «عملیات مهندسی» نامیده می‌شد، افشا گردید.
در همان زمان یک خانم آلمانی به نام «لیوز لوته»، اعلامیه زیر را در یکی از شهرهای آلمان انتشار داد:
«با نهایت تاسف، از شهادت دوستان ایرانی خود، پاسداران جوان خلیلی، طاهری، طهماسبی، اطلاع حاصل نمودیم، در اوت 1982 عده زیادی به دست عناصری که خود را مجاهدین خلق می‌نامند کشته شدند. به دست همان‌هایی که در مملکت ما نیز آنها را گروه مخالف دولت ایران می‌نامند و طرفدارانی هم در آلمان دارند. قاتلین این سه پاسدار می‌گویند: ما آنها را هر روز شکنجه کردیم، ما ناخن‌های آنها را کشیدیم، اتوی داغ روی سر، گردن و دست‌های آنها گذاشتیم، دستهای آنها را در آب جوش فرو بردیم، با چاقوی موکت بری پوست آنها را کندیم، چشم‌های آنها را از حدقه در آوردیم، دو نفر از آنها را که هنوز زنده بودند در باغ فیض دفن نمودیم. یکی از شکنجه‌گران به اصطلاح مجاهد خلق به نام خسرو زندی آنها را دفن نمود. آنها شهید شدند به دلیل اینکه به خود این حق را می‌دادند که در راه انقلاب انسانی فداکاری نمایند و علیه ظلم و ستم بجنگند. جان این رهروان جهاد و فداکاری در راه انقلاب از جانب کسانی که به غایت از انسانیت به دور بودند از آنها گرفته شد و ما در سوگ آنها نشسته‌ایم.»
برای دوستان انقلاب اسلامی در ایران (لیوز لوته – اسکاج)3
با انتشار اسناد «عملیات مهندسی»، مجاهدین خلق در خارج کشور، آن را تکذیب کرده و حتی عضویت افرادی مانند مهران اصدقی و خسرو زندی در سازمان را منکر شدند.
خود مهران اصدقی در این باره گفته است:
«... پس از کشف اجساد، سازمان اعلام می‌کند که خسرو زندی اصلا هوادار ما نیست. در حالی که من در اینجا به عنوان فردی که مستقیما در این عمل شرکت داشتم و از عاملین این جریان بودم، به عنوان فرمانده اول نظامی منافقین در تهران می‌گویم، خسرو زندی یکی از اعضای واحد عملیاتی بخش ما بود و در این جریان شرکت داشت و اگر سازمان تا به حال خسرو زندی را انکار می‌کرد، مرا دیگر نمی‌تواند انکار و تکذیب کند و بگوید کار ما نبوده و یا ‌اشتباه کردیم...»4
طرفه آنکه اینک پس از سال‌ها، وب سایت رسمی این گروهک تروریستی با اختصاص صفحات جداگانه‌ای، هر دو نفر یعنی هم مهران اصدقی و هم خسرو زندی را با عنوان «مجاهد شهید» ثبت کرده است!
مهران اصدقی درباره عوامل اصلی عملیات مهندسی و شکنجه وحشیانه پاسداران شهید گفته است:
«... در اینجا آقای رجوی مسئول شورای ملی مقاومت و فرمانده به اصطلاح سیاسی نظامی سازمان، آقای علی زرکش، قائم‌مقام و مسئول اول سازمان، آقای محمود عطایی، عضو مرکزیت و فرمانده ستاد عملیات سازمان، آقای مهدی افتخاری، فرمانده اطلاعات عملیات ویژه (که از ترس، خودش را در نشریات، فرمانده فتح الله معرفی می‌کند) به خصوص آقای مهدی کتیرایی که مسئول من بوده... بایستی در مقابل سؤالات مطرح شده، جواب بدهند... آقایان، حقیقت تلخ است و سازمان از چنگالش خون می‌چکد... جریان به هیچ‌وجه بدین شکل نبود که توسط عده خاصی صورت گرفته باشد، بلکه دقیقا در اجرای تمامی خطوطی بود که به بخش ویژه نظامی سازمان داده شده بود....»5
اما تحریف ماجرا توسط رسانه‌های غربی شگفت‌انگیز بود، حتی یکی از شبکه‌های تلویزیونی اروپایی با نشان دادن فیلم مستند کشف پیکرهای شکنجه شده پاسداران شهید، به سیاق تحریفاتی که امروز به طور گسترده در شبکه‌های مجازی صورت می‌پذیرد، به دروغ آن تصاویر را به زندانیان گروهک منافقین نسبت داده و در متن خبری خود گفت:
«... اجساد سه مرد که تا سر حد مرگ در زندان اوین شکنجه شده‌اند...(ضمن نمایش قسمت‌های مختلف پیکرهای شکنجه شده پاسداران) جراحات سنگینی که در قسمت عقب سر این زندانی مخالف رژیم مشاهده می‌شود، تازه آغاز کار است.. رهبر مجاهدین خلق مسعود رجوی در تبعیدگاه خود در فرانسه مدارک فراوانی در مورد دستگاه قضایی شکنجه‌گران وطن خویش گردآوری کرده است...»6
مهران اصدقی که خود نیز از عکس‌العمل و برخورد گروهک منافقین و موسسات بین‌المللی حقوق بشر پس از رسوا شدن خط شکنجه به ستوه آمده بود، اعتراض خود را این گونه ابراز داشت:
«... بایستی به آن سازمان‌های دفاع از حقوق بشر که این همه دم از حقوق بشر می‌زنند ولی در مقابل (شکنجه) این سه پاسدار سکوت اختیار کرده‌اند، گفت که منافع شما، منافع کشورهای امپریالیستی است، منافع ضد انقلابیون است و به همین خاطر در مقابل چنین جریاناتی موضع‌گیری نمی‌کنید...»7
در سال 1364 هیئتی از طرف دولت ایران برای نشان دادن جنایات منافقین و اعاده حقوق ملت ایران، عازم مقر سازمان ملل در ژنو گردید که حسین طاهری، پدر شهید طالب طاهری نیز در آن سفر همراه گروه بود. آنها اسناد شکنجه طالب طاهری و دیگر پاسداران شهید توسط منافقین و نحوه شهادت آنها را به قضات سازمان ملل تحویل داده و تقاضای محکومیت این گروهک تروریستی و جنایتکار را داشتند.
اما سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر آن نه تنها این جنایت بی‌سابقه را محکوم نکرد بلکه در گزارشی به تاریخ 13 نوامبر 1985 از وضعیت حقوق بشر در ایران، خسرو زندی را یکی از افرادی معرفی نمود که «خودسرانه یا بدون محاکمه در جمهوری اسلامی اعدام شده» و آن را مصداق نقض حقوق بشر در ایران دانستند!!8
شهید لاجوردی در مراسم خاکسپاری پاسداران شهید در بهشت‌زهرا در حالی که به شدت متاثر بود و می‌گریست، گفت:
«گناه اینها این بود که پاسدار انقلاب بودند، جرم این برادرانمان این بود که شبانه‌روز خود را در این کمیته‌ها برای حفظ جان من و تو، برای پاسداری از انقلاب تو، برای نگهداری قرآن، برای صیانت اسلام، شبانه‌روزشان را فدا می‌کردند، گناه اینها فقط این بود. هیچ گناه دیگری نداشتند، روز قیامت که همه ما در پیشگاه خدا قرار می‌گیریم، می‌گوییم‌ای خدا از اینها بپرس «بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»، چرا این برادران ما را با این وضع کشتید؟... چرا اتوی داغ بر پشت و پهلو و کتف‌های این برادران عزیز ما گذاشتید؟ آخه چرا زنده زنده چشم برادر ما را درآورید؟ آخه چرا پوست صورتش را کندید؟ ‌ای بی‌انصاف‌ها... آخه این برادران ما چه کرده بودند که دست و پای این برادران را در آب جوش پختید؟ آخه این برادران ما چه کرده بودند که زنده زنده دندان‌های اینها را شکستید؟ آخه این برادران ما چه کرده بودند که زنده به گورشان کردید؟...فکر می‌کنید با این کارها در میان مردم رعب و وحشت ایجاد می‌کنید؟ (فکر می‌کنید) این مردم ما می‌ترسند؟ تو اگر تمام خانه‌های تهران را از آمریکا بمب بگیرید و منفجر کنید، بازهم این مردم روی تل‌های خانه‌هایشان، فریاد زنده باد اسلام را سر می‌دهند...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- عملیات مهندسی- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- محمد حسن روزی طلب- چاپ دوم- 1397
2- شهید سید اسداله لاجوردی- فیلم مستند رویای سیاه
3-- کارنامه سیاه- جلد دوم- انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی مرکز- تابستان 1362 - صفحه 157
4- مهران اصدقی- کارنامه سیاه- جلد دوم- پیشین- صفحات 130 و 131
5- همان
6- ابوالقاسم اثنی عشری (از مسئولین نظامی گروهک منافقین)- کارنامه سیاه- جلد دوم-پیشین- صفحه 156
7- پرونده مهران اصدقی- بخش اول- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی شماره بازیابی 18405
8- عملیات مهندسی پیشین- صفحات 506 و 507