پیام‌‌برِ مکتب خونین کربلا

  كَأنّى بِزَينَبَ حَوْلَ الْحُسَين 
وَ مِنها الذَّوائِبُ قَدْ نَشّرَت
تَمَرَّغَ فى نَحرِهِ شَعرَها
وَ تُبدِى مِنَ الوَجدِ ما أضمَرَت


وَ فاطمَهًْ عَقلُها طائِرٌ
إذا السَوطَ فى جَنبِها أبصَرت
گویا می‌بینم زینب(س) به گِرد پیکر حسین(ع) پریشان و بی‌قرار است و از خون رگ‌های بریده او جبین آغشته و از دل شکسته و دردمند خود آه سوزان برمی‌آورد و فاطمه مبهوت، ضرب تازیانه را بر پیکر عمه می‌نگرد.
[ ابوالقاسم زاهى شاعر اهل بيت(٣١٨ - ٣٥٢ق) بحارالانوار ج٤٥ ص٢٤۷]
***
یقینا هیچ موضوعی در جهان اسلام به اندازه نهضت مقدس سیدالشهدا(ع) در مرکز توجه قرار نداشته است. عاشورا مسیر تاریخ را تغییر داد و آن را متحول ساخت، ارزش‌ها را احیا کرد و تأثيرات ژرفی در معادلات جهانی و رفتارهای انسانی نهاد. امروز به برکت قیام خونین اباعبدالله است که مفاهیمی چون صبر، ایثار، عدالت، حقیقت، شهامت، غیرت، آزادگی، شهادت، امر به معروف و نهی از منکر، عناصر پویا و زاینده‌ای محسوب شده و هر یک تفسیری نغز و بدیع دارند. حماسه کربلا قرن‌هاست که رمز بیداری ملت‌ها و سرمشق آزادگان  بوده است و خمینی کبیر نیز با الگو گرفتن از حرکت عاشورا، انقلاب اسلامی خود را رقم زد و به پیروزی رسانید.
اندیشمندانِ چهار گوشه جهان، همواره اذعان نموده‌اند که حسین بن علی علیه السلام تنها متعلق به تشیع و جهان اسلام نیست. او به عنوان آموزگار بشریت، همه انسان‌ها را رهین خود ساخته است. سرور آزادگان(ع) کتاب حیات را از نو نوشت و راز پرشور زیستن را به جهانیان آموخت. زبان او منطقِ فطرت است و رنگ و نژاد و ملیت، مانع انتقال پیام عاشورا به نسل‌ها نخواهد بود.
اگر چه بقای اسلام راستین، در گرو قیام حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است اما بی‌تردید حیات این نهضت مقدس نیز وامدار فداکاری‌های حضرت زینب کبری علیها السلام می‌باشد. کاری که آن بانو در سرپرستی بازماندگان شهدا و ابلاغ پیام عاشورا کرد، اعجاز گونه و بی‌بدیل و از جنس رسالت پیامبران بود. پیامبرانی که در میان مردمان کافر، جاهل و متکبر، چهره حق را نمایان ساختند و دین خدا را اقامه نمودند.
روشنگری زینب کبری(س) در کنار امام سجاد علیه‌السلام باعث شد تلقی صحیحی از نهضت سیدالشهدا(ع) در جامعه شود. به عبارت دیگر دختر علی بن ابی‌طالب(ع)، مفسر قیام کربلا بود و با سخنان آتشین خود در کوفه و شام و در مجلس ابن زیاد و یزید، پندارهای ناراست و موهوم و پیرایه‌های تحریف را از حریم این نهضت مقدس زدود. اگر خطبه‌های غرّای امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) نبود، کسی نمی‌داند که این قیام حق محور به چه سرنوشتی دچار می‌شد و چه بازتابی در بین مسلمانان می‌یافت. دستگاه تبلیغات بنی امیه تلاش داشت چنین القا کند که یک خارجی(العیاذ بالله از جسارت خاندان ابی‌سفیان) بر خلیفه رسول خدا شوریده و حکومت نیز این شورش را فرو نشانیده است. همین!
از صفات و القاب حضرت زینب(س) یکی «شریکهًْ الحسين»(ع) است. آن حضرت با سرور و سالار شهیدان در قیام کربلا مشارکت داشت و در حرکت از مدینه به مکه و از آنجا به سوی کربلا همراه و هم رکاب برادر بود. او منزل به منزل همه رویدادها را مشاهده کرد. پیوستن و بریدن اهل دنیا به سپاه حسین(ع) را دید و در هر اندوه و اشکِ یادگار مادر حضور داشت. تا آن زمان که عاشورا فرا رسید، بار مسؤوليتی فوق طاقت بشری بر دوش او قرار گرفت. کودکان را اداره و سرپرستی می‌کرد، تشنگان را تسلی می‌داد، به بانوان حرم رسیدگی می‌کرد، بازماندگان را آرام می‌نمود. از نور چشم برادر خود امام زین‌العابدین(ع) که بر بستر بیماری افتاده بود پرستاری می‌نمود، اشک و غم خود را برای حفظ روحیات اهل حرم نهان می‌ساخت و... نیز توجه به میدان نبرد داشت. هر چه خورشید بالاتر می‌آمد، گل‌های بیشتری از بوستان حسین(ع) پرپر می‌شدند. زینب(س) مرکز توجه و عنایتش برادر بود؛ حالات او را زیر نظر داشت، رفت و آمدهایش را می‌پایید و بارها با شجاعتی علوی برای آنکه برای برادر کاری انجام داده باشد، به میدان کارزار آمد؛ جایی که تیر و تیغ چون باران بدان سو می‌بارد.
آنگاه که حسین(ع) بر بالین نور چشمانِ خود علی اکبر آمد و جای سالمی در بدنش ندید، طاقت نیاورد خم شد و صورت مطهر خود را بر روی ماهِ خسوف گرفته علی اکبر نهاد. ارباب مقاتل گفته‌اند زینب در این لحظه بر جان برادر احساس خطر کرد. از این رو خود را به شتاب بالای سر حسین(ع) رسانید و آن مظهر غیرت الهی نتوانست وجود خواهر را در میدان جنگ تحمل کند، برخاست و دست او را گرفت و به خیمه‌ها رسانید. 
روز عاشورا سپاه اندک شاه کربلا با وجود همه رشادت و جانفشانی‌های خود، در هجوم لشکر کفتاران، با بدن‌های غرقه به خون و لب‌های خشک و جگرهای عطشناک، یکایک بر زمین افتادند. عمرسعد ملعون سرهای مطهر شهیدان را از پیکر جدا کرد و به کوفه فرستاد، آنگاه پس از غارت اهل حرم و آتش زدن خیمه‌ها در کربلا ماند و بر اجساد لشکریان خود نماز خواند، آنها را دفن کرد و بدن‌های مطهر شهدا را بی غسل و کفن بر زمین رها نمود و سرانجام خاندان مکرم پیامبر(ص) را در غل و زنجیر به کوفه برد.
کوفه بر خلاف شام بود. کوفیان عدالت علوی را دیده و با اهل بیت آشنایی داشتند. اما اهل شام در سلطه شوم چهل ساله امویان، غالبا از معارف الهی بهره‌ای نداشته و معاویه را نزدیک‌ترین فرد به رسول خدا(ص)، خال المؤمنين، کاتب وحی و خلیفه پیامبر می‌دانستند. آن هنگام که مأموران حکومت ‌خواستند اسیران اهل بیت را وارد دمشق کنند، شامیان سه روز دروازه‌ها بستند تا شهر را آذین بندند، لباس‌های نو بپوشند و مطربان را حاضر کنند تا با ساز و دهل و رقص و پایکوبی از خاندان عترت استقبال نمایند. در این شرایط پیام‌بر کربلا با سخنان علی‌گونه خود یزید را رسوا کرد و بنیان ستم اموی را که طی چهار دهه بنا شده بود، زیرو رو ساخت. زینب کبری(س) کاری کرد که هنگام خروج اهل بیت از شهر، مردم شام سیاه پوش و با دیده‌های گریان به دنبال کاروان غم رفتند و آنان را بدرقه نمودند.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی