توافق پنهانی صورت گرفته است؟

فشار جمهوری خواهان به نقطه‌ی جوش رسیده است. خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و سقوط کابل، همه‌ی سمت و سوی انتقادات را به سمتِ «بایدن» نشانه رفته است. ترامپ می‌گوید: «آن چه جو بایدن در افغانستان انجام داد
افسانه‌ای است. این یکی از بزرگترین شکست‌های تاریخ آمریکا خواهد بود.» رئیس جمهور سابق آمریکا خواستار استعفای بایدن شده است! میچ مک کانل، رئیس جمهور بایدن را مسئول «فروپاشی عظیم» کابل معرفی کرد و اما
در این میانه، سفیر روسیه در افغانستان نیز می‌گوید: «قرار نیست یک تار مو از سر دیپلمات‌های روسی کم شود.» این‌ها در آن سوی ماجرای کابل و طالبان قرار دارد، در این سوی ماجرا اما تحلیلگران معتقدند هیچ رخدادی
در افغانستان خارج از «توافق» صورت نپذیرفته آن هم؛ «توافقی پنهان»!


آفتاب یزد - رضا بردستانی: هفت ماه از رئیس جمهور نبودنِ «ترامپ» می‌گذرد اما «ترامپ» پس از «طالبان» دومین عبارت پرکاربرد در «توئیتر» است، موضوعاتی چون افغانستان، کابل، فرودگاه کابل و آمریکا از دیگر عباراتی است که دارای فراوانیِ بالایی است اما نبردِ صوری یا همان جنگ زرگریِ جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در حالی پس از تسلط کامل طالبان بر افغانستان بالا گرفته که بخش اعظمی از توافقاتِ آمریکایی‌ها و سرانِ طالبان در زمان رئیس جمهور بودن دونالد ترامپ صورت پذیرفت به‌گونه‌ای که «پیرمحمدملازهی» کارشناس ارشد «شبه قاره»
همواره تاکید داشت: «ما از آن بخشی از توافقات باخبریم که صرفاً ارزش رسانه‌ای دارد اما سرنوشت افغانستان را نیمه‌ی پنهانِ توافقات روشن خواهد ساخت.»
ملازهی بارها به صراحت گفته بود: «طالبان در حکومت با کسی شریک نخواهد شد و این یعنی یا باید تمام افغانستان در سیطره‌ی طالبان باشد یا منتظر تجزیه‌ی افغانستان به دو قسمتِ «خراسان» و «پشتونستان» باشیم. »
> بوی توطئه‌ای بزرگ به مشام می‌رسد
در همین رابطه فریدون مجلسی می‌گوید: «همین اخیرا هیئت طالبان به ایران آمد و آقای ظریف هم میزبان آن‌ها بود که من نسبت به این اقدام دولت آقای روحانی انتقاد شدید دارم اما نمی‌دانم پشت پرده چه حرف‌هایی زده شد. اما به طور کلی مقامات ایران باید بدانند که یک توطئه بزرگ برای کشورمان طراحی شده است؛ آنکه ایران وارد یک جنگ فرسایشی در مرزهای شرقی بشود که امیدوارم چنین مسئله‌ای رخ ندهد و ایران وارد این بازی نشود. افزون بر این حتما حضور طالبان در افغانستان می‌تواند پیامدهای بسیار دیگری از جمله هجوم پناهنده‌های افغانستانی را به دنبال داشته باشد که اگر چنین شود ایران می‌تواند با مجوز سازمان ملل متحد بخش‌هایی از افغانستان را در اختیار بگیرد و پناهنده‌ها را به خرج سازمان ملل در آنجا اسکان دهد تا بعد از این ایران خرج پناهنده‌های افغانستانی را ندهد زیرا کشور خودمان آن‌قدر فقیر شده که در تامین مایحتاج ایرانی‌ها هم مانده است، چه رسد به پناهنده‌های افغانستانی».
> آمریکا؛ یار بی‌وفا و رفیق نیمه راه
واشنگتن پست در یادداشتی با عنوان: «آمریکا؛ یار بی‌وفا و رفیق نیمه راه، این را دوست و دشمن قبول دارند.» می‌نویسد: «افغانستان دارد یک بار دیگر به لانه و قطب تروریسم در دنیا بدل می‌شود. افغانستان دارد به یک فاجعه بشری بدل می‌شود. دنیا حیرت زده منتظر سیل هجوم پناهجویان افغان نشسته است. تمام متحدان آمریکا از دست بایدن عصبانی هستند و می‌گویند که او چرا در مورد عقب نشینی با ایشان مشورت نکرده است. حالا با قدرت گرفتن طالبان، تمام منافع امنیتی این کشورها در افغانستان و در سایر جاهای دنیا در خطر است. بایدن؛ در شروع به کارش قول داده بود که در سطح بین المللی هر تصمیمی بگیرد، آن را از مسیر یک تعهد جهانی انجام دهد. حالا همه در دنیا مستاصل مانده اند، آیا از این به بعد می‌توانند به آمریکا اعتماد کنند که به تعهدات امنیتی درازمدتش از اروپا گرفته تا شرق آسیا متعهد خواهد ماند یا نه.»
> چرا آمریکا دو دستی افغانستان را تقدیم طالبان کرد؟
امیر علی ابوالفتح در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به این سوال که چرا آمریکا همچنان اصرار دارد که نیروهای این کشور هر چه سریعتر از افغانستان خارج شوند در حالی که طالبان بخش‌های زیادی از افغانستان را تحت تصرف خود قرار داده‌اند و با این تحولات به نوعی دستاوردهای ادعایی حضور ۲۰ساله آمریکا در افغانستان زیر سوال رفته است، گفت: «اتفاقی که در حال حاضر در افغانستان رخ داده یک شکست محض برای سیاست خارجی آمریکا است که مقصر آن بایدن نیست گرچه وقوع آن همزمان با دولت بایدن شده است.»
ابوالفتح معتقد است: «این نتیجه سیاستی است که ۴۰ سال پیش آمریکا شروع کرد و اگر به صورت مشخص‌تر بخواهیم بگوییم این سیاست از زمان دولت رونالد ریگان جمهوری خواه شروع شد و اکنون ماحصل آن را در دولت بایدن دموکرات مشاهده می‌کنیم و اگر بخواهیم بررسی کنیم که چرا این تحولات رخ داده است باید بگوییم که این موضوع به خاطر اشتباهات راهبردی است که از سوی آمریکا از زمان اشغال افغانستان، توسط شوروی
رخ داده است.
این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: آمریکایی‌ها ۲۰ سال فرصت داشتند که اقداماتی انجام دهند که اکنون شاهد این آبروریزی و بی‌حیثیتی نباشند ولی متاسفانه آن‌ها به شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی افغانستان توجهی نداشتند و تلاش نکردند که دیگر گروه‌های ذی نفع را نیز در روند تحولات افغانستان مشارکت دهند و سعی کردند که خودشان به تنهایی یک پروژه بزرگ را انجام دهند ولی در این زمینه موفق نبودند.
ابوالفتح با بیان این که «کلید خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در زمان ترامپ جمهوری خواه زده شد و اکنون بایدن نیز آن را دنبال می‌کند»، تصریح کرد: آمریکایی‌ها می‌دانند که نجات کنونی آمریکا منوط به هرس کردن و دور انداختن بارهای اضافی است. آمریکایی‌ها از افغانستان بیرون آمدند چون چاره‌ای نداشتند، از قبل نیز می‌دانستند که باید از افغانستان خارج شوند ولی در برابر این موضوع مقاومت کردند و اکنون هزینه این اشتباه و مقاومت آنقدر سنگین شده که آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که آبروی خود را زیر پا بگذارد و به هر نحوی که شده از افغانستان خارج شود و اکنون این آبروریزی به حدی است که طالبان برای تسلط سلطه خود حتی صبر نکرد که تمام نیروهای آمریکایی از افغانستان خارج شود و سپس پیشروی‌های خود را انجام دهد. »
> بازسازی صحنه‌ی فرار از سایگون، پایتخت ویتنام این بار در کابل
عبدالباری عطوان، نویسنده و تحلیلگر مشهور جهان عرب و سردبیر روزنامه رای الیوم در یادداشتی می‌نویسد: «این سقوط مایه شرم تحلیلگران نظامی آمریکایی بود که ثبات ارتش افغانستان را برای حداقل سه ماه پس از خروج نیروهای آمریکا پیش‌بینی و تاکید کرده بودند که کابل قبل از این تاریخ به دست طالبان سقوط نخواهد کرد. آسمان کابل پر از بالگردهای عظیمی بود که دیپلمات‌ها و اتباع آمریکایی را (۲۴۰۰ دیپلمات در سفارت آمریکا) منتقل می‌کردند، اما هیچکس برای انتقال فرماندهان ارتش و سیاستمداران افغانستان وجود نداشت و آن‌ها را رها کردند تا با سرنوشت سخت خود مواجه شوند. همان صحنه‌ای که پس از شکست آمریکا در سایگون، پایتخت ویتنام رخ داد، دیدیم که در کل روز در کابل تکرار شد و ترافیک در یک جهت به سمت فرودگاه در جستجوی هواپیمایی برای فرار به خارج پس از کنترل طالبان بر تمامی گذرگاه‌های مرزی بود.
آمریکا درست مانند تجربه‌های قبل و شکست در تمامی کشورهایی که به آن‌ها حمله کرد از جمله عراق، لیبی و ویتنام؛ در ایجاد ارتشی قوی و مدرن در افغانستان نیز ناکام ماند و به همین دلیل ارتش افغانستان که واشنگتن بیش از ۹۰ میلیارد دلار برای تشکیل و آموزش آن هزینه کرده بود، خیلی زود سقوط کرد. دلایل این شکست نیاز به تحقیق و تجزیه و تحلیل زیادی ندارد. تمام ارتش‌های دست نشانده که توسط نیروهای متجاوز اشغالگر تاسیس شده‌اند به سرنوشت مشابهی دچار شده‌اند؛ از ارتش «آنتوان لحد» گرفته تا ارتش افغانستان. دکترین رزمی چنین ارتش‌ها و رهبرانی چیست؟ محافظت نیروهای اشغالگر از کشورشان یا حفظ منافع و دستاوردهای مالی؟ »
این تحلیلگر جهان عرب ادامه می‌دهد: «سوال دشواری که اکنون به شدت در ذهن بسیاری از مردم، به ویژه در شش کشور اطراف افغانستان، مطرح شده است؛ درباره تحولات ماه‌ها و سال‌های آینده و اردوگاهی است که دومین امارت اسلامی طالبان در آن خواهد بود. ما جادوگر و یا رمال نیستیم اما می‌توانیم با دنبال کردن اتفاقات منطقه‌ای و جهانی تلاش کنیم که ویژگی‌های دوره آینده افغانستان را به صورت زیر ترسیم کنیم:
۱ - القاعده در شکل قدیمی خود به افغانستان بازنخواهد‌گشت و امارت آن جدید خواهد بود؛ چراکه اسامه بن لادن، رهبر آن توسط آمریکا ترور شد و حاکمان جدید افغانستان برای مشروعیت و دولت خود بیشتر مشتاق دریافت حمایت بین‌المللی یا منطقه‌ای خواهند بود و بعید نیست که آمریکا سازمان تروریستی خود را ایجاد کرده و از چتر اقلیت اویغور چین به عنوان ایدئولوژی برای جذب تکفیری‌ها استفاده کند.
۲ - به دلیل وجود فرقه‌های متعدد شیعیان در هرات و مزارشریف، تاجیک‌ها و ترکمن‌ها در مرزهای شمالی، احتمال ورود افغانستان به جنگ داخلی قومی-فرقه‌ای بعید نیست و ممکن است که قدرت‌های منطقه‌ای مانند روسیه، هند و ترکیه، چین و آمریکا، از این اهرم‌ها در منازعات خود استفاده کنند.
۳ - راز سر به مهر این است که روسیه از حامیان مالی و تسلیحاتی جنبش طالبان در جنگ علیه اشغالگران آمریکایی بود و بعید است که این جنبش علیه آن اتحاد کرده و تاجیکستان متحد روسیه را بی‌ثبات سازد و یا شیعیان مزار شریف را مورد آزار و اذیت قرار دهد.
۴ - طرفی که طالبان را تاسیس کرد، از آن حمایت کرد، در کنار آن ایستاد و آغوشی محبت‌آمیز برای آن بود، پاکستان است و به همین دلیل اسلام آباد و ائتلاف‌های آن قطب نمای این گروه سیاسی در آینده خواهند بود.»
> افغانستان سقوط کرد اما ماجرا تمام نشد
تکلیف جمهوری خواهان و دموکرات‌ها از همیشه روشن‌تر است، این بازی‌های نخ نما شده که شاهد آن هستیم یک بازی کهنه و بدون نتیجه است درست‌ترین حرف را بلینکن زد که صریحاً اقرار کرد: «ما به اهداف‌مان رسیدیم» حتی اگر «ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا باقی مانده بود نیز «یک ماه مانده به یازدهم سپتامبر» افغانستان از سوی نیروهای نظامیِ خارجی اعم از آمریکایی و غیرآمریکایی ترک می‌شد نبردهای رسانه‌ای که این روزها در فضای سیاسی جهان شاهد آن هستیم یک سیاه بازی تمام عیار از سوی آمریکا و متحدان این کشور است اما نباید فراموش کنیم که اگر چه «افغانستان سقوط کرد» اما «ماجرا تمام نشد!»
> بخش‌هایی از گزارش «بلومبرگ» مهم است!
بلومبرگ با موضوع سقوط افغانستان به دست نیروهای طالبان، مقاله‌ای به قلم «روث پولارد» منتشر کرده است، مقاله‌ای که بخش‌هایی از آن بسیار مهم است.
روث پولارد، خبرنگار استرالیایی در گزارشی که در خبرگزاری بلومبرگ منتشر شد، نوشت: «مسلما اتفاقات بدی در جریان است اما سناریوی بدتر این است که درگیری‌ها به فرای مرزهای افغانستان و به کشورهای هم‌جوار برسد که عملا نشانه‌های آن در حال ظاهر شدن هستند.»
پولارد می‌گوید: «فروپاشی جمهوری افغانستان بعد از خروج آمریکا کاملا اهمیت منطقه‌ای دارد نظیر جنگ بعد از حملات ۱۱ سپتامبر یا عقب‌نشینی نیروهای شوروی سابق و سقوط نظام کمونیستی که از آن حمایت می‌کرد و این تحول ریشه‌ای منجر به تغییر سیاست در این بخش از جهان به شیوه‌هایی خواهد شد که پیش‌بینی آن‌ها دشوار است. انتظار می‌رود تغییر مستقیم منطقه‌ای این باشد که عملا به منافع چین در پاکستان خسارت زده است.»
آفتاب یزد نیز پیشتر در گزارشی به تغییرات در خاورمیانه اشاره کرده بود تغییراتی که سقوطِ افغانستان به دستِ نیروهای طالبان تنها بخشِ کوچکی از آن محسوب می‌شود!
پولارد می‌گوید: «احتمال اینکه کشورهای بزرگ نظیر آمریکا، روسیه و چین مداخله کنند و هم‌پیمانان خود و دوستانشان را به پایان دادن به اقدامات جنگی قانع کنند، وجود دارد، اما تحلیل‌گران معتقدند، احتمال وقوع آن وجود ندارد و وضعیت از زمان توافق طالبان و آمریکا در فوریه بحرانی شده است و به همین شکل ادامه می‌یابد.»
مهم‌ترین بخش از گزارش مهم بلومبرگ در این پاراگراف خلاصه می‌شود که: «مساله نگران کننده دیگر درباره افغانستان شروع گسیل شدن جنگجویان خارجی از سراسر جهان به افغانستان است. شورشیانی از کشورهای دیگر در افغانستان هستند که اکثرا متعلق به کشورهای هم‌جوار هستند لذا احتمال افزایش حملات در سطح گسترده وجود دارد.»