خودش را وقف سينما كرده بود

احمد طالبي‌نژاد
تقليل دادن نام فرشته طائرپور به فرشته سينماي ايران بدون در نظر گرفتن شخصيت واقعي ايشان زيبا نيست و براي بيان تمام خصوصيات او كفايت لازم را ندارد؛ انسان نيكوخصلتي بود و در همه كارهاي مربوط به سينما قدم خير برمي‌داشت همه اين نكات كاملا درست اما بد نيست كارنامه، تاثير و نقش او را در جريان‌هاي فرهنگي به خصوص سينما در اين چهار دهه بررسي كنيم.
تا جايي كه اطلاع دارم فرشته طائرپور كارش را از كانون پرورشي فكري كودكان و نوجوانان به عنوان كارشناس كتاب كودكان و نوجوانان آغاز كرد و در همين راستا باعث تحولاتي شد. از اين جهت كه برخي از آدم‌هايي كه به دلايل گوناگون بعد از انقلاب كنار گذاشته شده بودند يا خودشان كنار كشيدند را دوباره به كار دعوت و از آنها حمايت كرد و به هر حال نقش موثري در كانون داشت تا اينكه ايشان به اتفاق وحيد نيكخواه‌آزاد كه آن زمان بيشتر در زمينه شعر فعال بود و بعد وارد سينما شد، مكاني راه‌اندازي كردند به نام خانه ادبيات هنر كودك و نوجوان كه يك نهاد خصوصي بود البته به كمك نهادهاي دولتي از جمله بنياد سينماي فارابي. من از نيمه دوم دهه شصت با اين نهاد و خانم طائرپور و آقاي وحيد نيكخواه آشنا شدم و كم و بيش شاهد فعاليت‌هاي اين دو نفر در زمينه فيلم‌هاي كودك و نوجوان (چه كوتاه و چه بلند) بودم.
وقتي خانم طائرپور خانه ادبيات هنر و ادبيات را راه‌اندازي كرد، اين خانه به مرور تبديل شد به پاتوق براي كساني كه در حوزه ادبيات و فيلم‌هاي كودك و نوجوان كار و فعاليت مي‌كردند، آنها روزانه در آن دفتر حضور داشتند من هم بيشتر اوقات فراغتم در اين خانه مي‌گذشت تا آنجايي كه خاطرم است رضا كيانيان، محمدرضا سرهنگي، بهرام دهقاني و... در اين جمع حاضر مي‌شدند آن زمان خانه سينما و خانه هنرمندان داير نشده بود، ما در اين پاتوق جمع مي‌شديم با هم گپ مي‌زديم و از دل اين گپ‌ها گاهي سناريو بيرون مي‌آمد يا بعضي وقت‌ها تبديل به كتاب مي‌شد يك‌جور فضاي امن كه با حضور خانم طائرپور امكان‌پذير شده بود. نكته مهمي را اينجا اضافه كنم و آن شانس تاريخي بود كه خانم طائرپور از لحاظ مديريت بنياد سينمايي فارابي داشت كه آن زمان برعهده سيدمحمد بهشتي مدير مقتدر و بانفوذي بود كه همسر خواهر‌ خانم طائرپور است و در آن زمان بنياد نقش اصلي را در توليد و حمايت از فيلم‌هاي كودك و نوجوان ايفا مي‌كرد ، بنابراين ايشان هم از اين رانت فاميلي در مسير درستي استفاده كرد و هم باعث رشد آن نهاد خصوصي و هم سينماي كودك و نوجوان شد.فراموش نكنيم در اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد سينماي كودك و نوجوان چشم و چراغ سينماي ايران چه در جشنواره‌هاي خارجي (خانه دوست كجاست و دونده و...بيشترين جوايز و نظرها را جذب كردند) چه در داخل (در تهران ده، يازده سالن قديمي سينماي ايران بازسازي شد و علامت خورشيد تابان بالاي در سينما قرار گرفت به اين نشانه كه اين سالن‌ها ويژه نمايش فيلم‌هاي كودك و نوجوان است) كه با فيلم «ماهي» ساخته كامبوزيا پرتوي از محصولات بنياد سينمايي فارابي آغاز به كار كرد. طائرپور و نيكخواه‌آزاد در توليد اين فيلم نقش داشتند كه البته اين فيلم با موفقيت همراه نبود چون جنس سينمايي آن، فيلمي نبود كه بچه‌ها دوست داشته باشند، اما با فيلم «گلنار» چند اتفاق مهم در سينما افتاد. 
يكي اينكه گروه سينمايي كودك و نوجوان رونق گرفت و مورد استقبال واقع شد و براي اولين‌بار آن زمان مرز فروش فيلم از بيست ميليون تومان فراتر رفت.به عقيده من اين اتفاق بسيار مهمي بود به هر حال گروه سينماي كودك و نوجوان به همت خانم طائرپور و آقاي نيكخواه‌آزاد شكوفا شد. اما بعدها همكاري اين دو نفر با هم قطع شد و هر كدام به سمتي رفتند، خانم طائرپور تهيه‌كنندگي را ادامه داد و در فعاليت‌هاي صنفي چه پشت پرده و چه روي پرده نقش جدي داشت و باعث و باني تحولات زيادي در سينماي ايران خصوصا سينماي كودك شد اما از آنجايي كه در دهه هشتاد و به خصوص نيمه دهه هشتاد فيلم‌هاي كودك و نوجوان از سبد اكران به نوعي حذف شد ايشان هم به سمت فيلم‌هاي غير كودك و نوجواني رفت، رمان و فيلمنامه نوش، تهيه‌كننده بود و در جشنواره‌هاي داخلي و خارجي به عنوان داور حضور موثري داشت.خاطرم است در همان سال‌ها در سفري كه به جشنواره كودك و نوجوان هندوستان داشتم، فرشته طائرپور هم آن سال داور آن جشنواره بود، مي‌ديدم كه چقدر مورد احترام داورها و اعضاي جشنواره هستند، بانويي از ايران و از جمهوري اسلامي با توصيفاتي كه در ذهن داشتند و بسيار مسلط به زبان انگليسي با درك بالا از سينماي ايران. اين سفرخاطره‌انگيز و پربار براي همه ما بود.
 بي‌اغراق نسبت به ايشان هميشه حس خوبي داشتم فكر مي‌كردم، به اينكه چقدر در اطراف‌مان آدم‌هايي كه فقط به فكر خودشان نيستند كم داريم، حتي در مسائل صنفي .اين اواخر شنيدم در جريان ماليات‌هاي دست‌اندركاران سينما پشت پرده مذاكراتي مي‌كرد، اينكه آدمي خودش را وقف جريان و تعهدي كند به خصوص در سال‌هاي اخير كمياب است.  يادم مي‌آيد به مزاح به او گفتم كه شما دلاري فيلم مي‌سازي نه ريالي، اين جمله باعث شد خيلي ناراحت شود و رابطه‌مان شكرآب شد تا اينكه بالاخره در محفل سينمايي قبل از كرونا با ايشان آشتي كرديم و به او توضيح دادم كه چه منظوري داشتم و از آنجايي كه او هم درك درستي داشت، پذيرفت و اين كدورت برطرف شد. اما آنچه در اين نوشتار اهميت دارد اينكه هميشه در سينماي ايران از او به عنوان آدم محترم ياد مي‌كردند.در اين چند روز گذشته آدم‌هايي از فوت ايشان متاثر شدند كه به شكل مستقيم با او در ارتباط نبودند و فقط نامش را شنيده بودند، مهم‌ترين دليل هم اين است كه او بانوي خوش چهره و خوش‌رو بودند برخلاف آدم‌هاي نق بزني مثل من (هميشه طائرپور به من مي‌گفت چقدر نق مي‌زني) او برخورد اميدوار‌كننده‌اي داشت. اميد و آرامش در چهره ايشان كاملا ديده مي‌شد، دفترش مامني بود براي كساني كه دل در گرو سينماي اصيل دارند خصوصا سينماي كودك و نوجوان كه از علاقه‌مندان اين حوزه بوده و هستم (به شهادت نوشته‌هايم بيشترين نقد و گفت‌وگو در سينماي كودك و نوجوان به عنوان منتقد در ماهنامه فيلم و مجلات ديگر را دارم). 


خاطرم است در اواخر دهه شصت كه در خانه ادبيات كودك و نوجوان متمركز بودند، ميزگردهايي با مسووليت خانم طائرپور برگزار مي‌كرديم درباره ويژگي‌هاي فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان كه ماحصل اين جلسات به صورت هفتگي در مجله سروش آن زمان منتشر مي‌شد غير از من و خانم طائرپور، كيومرث پوراحمد، وحيد نيكخواه و كامبوزيا پرتوي و چند بار هم مهمانان ديگر در اين جلسات شركت مي‌كردند كه قرار بود اين جلسات به شكل كتاب منتشر شود ولي نمي‌دانم به چه سرانجامي رسيد. نكته مهمش در اين است اين توجه و علاقه از ديرباز در خانم طائرپور و نيكخواه وجود داشت كه باعث تحول در سينماي كودك و نوجوان شوند (البته درباره شخصيت اين روزهاي نيكخواه نظر ديگري دارم). در همان بحث‌هايي كه در اين جلسات داشتيم به چند اصطلاح رسيده بوديم كه يكي از آن پيشنهاد من بود. من اصطلاح فيلم‌هاي كانوني را به كار برده بودم نه منظور فيلم‌هايي كه مركزيت دارند بلكه فيلم‌هاي كودك و نوجواني كه در كانون پرورش فكري توليد مي‌شوند و در واقع رگ و ريشه اين فيلم‌ها به فيلم‌هاي كودك اروپاي شرقي مي‌رسيد . در زمان قبل از انقلاب در جشنواره بين‌المللي فيلم كودك و نوجوان تهران سينماي اروپاي شرقي حضور موثري داشت و تاثير زيادي بر فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان كانون مي‌گذاشت. اين فيلم‌هاي كانوني درباره بچه‌هايي بود كه در موقعيتي قرار مي‌گيرند كه از آن راضي نيستند و دل‌شان مي‌خواهد از آن فضا بيرون بروند (دونده و آب‌ و باد و خاك و...) نوعي از فيلم‌هايي با بچه‌هايي كم و بيش محروم و آرزومند كه در فيلم‌هاي كانوني و خصوصا فيلم‌هاي كيارستمي نمود بيشتري دارد.
فقدان فرشته طائرپور تلخ و اندوهبار است و جايگزيني نخواهد داشت.