طالبان به روایت خالد حسینی

خالد حسینی که با رمان‌های شگفت‌انگیزش به ریشه‌های تاریخی و فرهنگی افغانستان نقب زده است؛ به اعتبار آثارش شهرتی جهانی، به خاطر فروش ۴۰میلیون نسخه‌ای کتاب‌هایش ثروتی افسانه‌ای و البته به واسطه دغدغه‌های انسانی‌اش اعتبار و احترامی باورنکردنی دارد. او که در تمام سال‌های نویسندگی‌اش کوشیده چشم‌های مردم جهان را به دردها و ترس‌های مردم سرزمین خاکی و ناآرام افغانستان باز کند، در گفت‌وگو با نیویورک‌تایمز می‌گوید که از بی‌خبری مردم جهان درباره مردم کشوری که دنیا سال‌هاست به شنیدن اخبار مرگ و ویرانی‌شان عادت کرده، احساس خشم و ناامیدی می‌کند.

رویای سوخته آینده افغانستان بادبادک‌باز از نظر بسیاری اولین و بهترین رمان خالد حسینی است.

خالد حسینی در «بادبادک‌باز» تصاویری پردریغ از گذشته ملتش به نمایش می‌گذارد. سرزمینی که نیم قرن پیش از این، پیش از اینکه اول اتحاد جماهیر شوروی، بعد طالبان و بعدتر هم ایالات متحده آمریکا خواب مردمانش را آشفته کنند، شادمانی را نیز به زندگی نشسته بودند.



ظاهرا خالد حسینی هم مثل بسیاری دیگر بر این باور بود که اتفاقات 20 سال اخیر افغانستان دوباره می‌تواند این کشور را به مسیر شادمانی بازگرداند. این یعنی پاک کردن چند دهه گمشده و بازگشت به گذشته‌ای که انگار گام‌ها و سال‌ها و حتی قرن‌ها از امروز کشورش پیشتر بود. این بازگشت نویدبخش اما مانند یخ در برابر آتش سوزاننده رخدادهای اخیر که به صعود دوباره طالبان ختم شدند، آب شد و آینده رویایی روشنی که تا همین چند ماه پیش ممکن به نظر می‌آمد، از رویاپردازان فاصله گرفت!

خالد حسینی بی‌تردید بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نویسنده حال حاضر افغانستان است. نویسنده رمان‌های «بادبادک‌باز»، «هزار خورشید تابان» و «ندای کوهستان» که در این رمان‌ها درد و ترس و سقوط مردمش را روایت کرده است

خالد حسینی می‌گوید که اوایل سال 2003 که در افغانستان بوده «نه تنها عملا هیچ شورش و تنش خاصی در کشور وجود نداشت و حتی خوش‌بینی مهیجی درباره مسیر آینده کشور و دموکراسی به وجود آمده بود و مسائلی مانند برابری جنسیتی، حقوق زنان و دختران و البته مشارکت مردم در یک فرآیند آزاد سیاسی نیز در دسترس جلوه می‌کرد.»

در گذر سالیان بعد اگرچه بسیاری از توقعات و انتظارات مردم افغانستان تعدیل شده بود، اما رویای آینده همچنان وجود داشت. یا همان طور که خالد حسینی می‌گوید: «دست‌کم می‌توانستیم امید یک دموکراسی شکننده را با تمام فسادها و مسائل دیگرش داشته باشیم. می‌دانستیم در 20 سال گذشته پیشرفت‌های امیدبخش زیادی داشته‌ایم. اما تمام این رویاها تنها و تنها در چند روز محو و نابود شدند»…

جهل ریشه تمام زشتی‌ها هزار خورشید تابان زنان را در بستر تاریخ آشوب‌زده افغانستان به نمایش گذاشته است

می‌گویند ریشه تمام عقب‌ماندگی‌ها جهل است. در واقع جهل مردم اولین چیزی است که باعث قدرت گرفتن داعش‌ها و طالبان‌ها و تکفیری‌ها و دیگر ایدئولوژی‌های ویرانگر می‌شود.
خالد حسینی به نیویورک‌تایمز می‌گوید که «مردم برای اینکه به درک بهتری برسند، باید کتاب‌های تاریخی بخوانند. باید از افرادی کسب اطلاع کنند که حقیقتا افغانستان را به ‌خوبی می‌شناسند.»

بسیاری بر این باورند که کتاب‌های خالد حسینی خود یکی از امکان‌هایی است که می‌تواند شناخت خوبی از افغانستان به وجود آورد.
خالد حسینی اما عقیده دارد «اینکه بعضی از مردم برای رسیدن به یک چشم‌انداز کلی از افغانستان به کتاب‌های من رجوع می‌کنند، خوب است، اما این خواسته من نیست. یعنی من نمی‌خواهم کتاب‌هایم نماینده زندگی افغانستان باشد. امیدوارم مردم بیشتر اهل جست‌وجو باشند و کتاب‌های تاریخ بخوانند و از این طریق بیشتر درباره افغانستان بدانند و اطلاعات کسب کنند»…

سرزمین تاریخ و تمدن یا قاچاق و تروریسم؟!

اما آیا واقعا «بادبادک‌باز»، «هزار خورشید تابان» و «ندای کوهستان» می‌توانند باعث شناخت خوانندگان از افغانستان شوند؟
به گفته خالد حسینی «داستان‌ها و کتاب‌های من دیدگاه شخصی هستند که از سال 1980 در تبعید به سر برده.»

خالد حسینی از شخصی نقل می‌کند که باور داشت «دیدگاه فردی که از کشورش دور است، به مثابه نگاه‌کردن به یک آینه شکسته است» و می‌گوید که «همیشه مواظب بوده‌ام که مردم، مرا به عنوان سفیر یا نماینده افغانستان تلقی نکنند، چراکه من مدت زیادی است که آنجا زندگی نکرده‌ام.»
با این حال خالد حسینی به نیویورک تایمز می‌گوید که «به رغم دوری طولانی‌ام از افغانستان دیدگاه خودم را درباره این کشور دارم و آنچه را که در افغانستان می‌گذرد، به‌شدت درک و احساس می‌کنم و حس همدلی و همدردی و ارتباط عاطفی فراوانی هم با مردمی که آنجا زندگی می‌کنند، دارم. من با آن سرزمین و فرهنگ و تاریخ و میراث کهن آمیخته‌ام. امیدوارم کتاب‌هایم تا حدی بتوانند معرف افغانستان باشند؛ فراتر از اخباری که از رسانه‌ها درباره این سرزمین به عنوان خاستگاه جنگ و خونریزی و تروریسم و تجارت موادمخدر می‌شنویم.»

افغانستان از نگاه خالد حسینی ندای کوهستان فعلا آخرین رمان ترجمه شده خالد حسینی است

خالد حسینی می‌گوید: «افغانستان فراتر از هر چیزی است. کشوری زیبا با مردمی خونگرم و مهربان و میهمان‌نواز و متواضع و جذاب. آنها که به افغانستان سفر کرده‌اند، می‌گویند که هرگز پیش از این در چنین جا و جغرافیایی منحصربه‌فردی قرار نگرفته بوده‌اند و هر که به آنجا می‌رود، به نحوی به آن کشور مبتلا می‌شود. سرزمین خیلی خاص و زیبایی است. به محض آنکه بشناسیدش و کمی طعم آن کشور را درک کنید، تماسی با مردمش داشته باشید و چایی و خرده‌نانی با آنها بخورید، همه چیزهایی که در تلوزیون می‌بینید ابعاد دیگری پیدا می‌کند. شخصی و در عین حال بسیار بسیار دردناک می‌شوند.»

شکست صلح و رویای افغانستان آزاد!

به عقیده نویسنده رمان‌هایی چون «بادبادک‌باز» و «هزار خورشید تابان» «مردم افغانستان در طی این سال‌ها با اقدامات آمریکایی‌ها هماهنگ شده بودند. حتی به رغم علم به این‌ واقعیت که ممکن است هدف گروه‌های شورشی مثل طالبان قرار گیرند. اما این مردم به امید آینده‌ای بهتر برای خودشان و فرزندان‌شان و به امید آنکه روزی برسد تا کشورشان روی صلح و ثبات را ببیند، تا حد زیادی خود را با شرایط موجود تطبیق داده بودند و فکر هم می‌کنم شجاعت بی‌نظیر و باورنکردنی در این مسیر به خرج دادند و حالا از همان مردم می‌خواهند که به رهبران‌شان بگویند ما تعهد اخلاقی به مردم این سرزمین داریم. حالا که آنجا را ترک کرده‌ایم، نمی‌گذاریم شرکای ما کشته و شکنجه شوند یا به زندان بیفتند (آمریکایی‌ها، افغان‌ها را برای 20 سال شرکای خود می‌نامیدند.)؛ حالا نوبت آنهاست که بگویند که ما به آنها تعهد اخلاقی داریم»…