افغانستان را يمنِ دیگری می‌كنند

آرمان ملی- علیرضا پورحسین: عربستان به منظور مقابله با نفوذ ایران در افغانستان به چهره قدیمی و با سابقه اطلاعاتی خود یعنی ترکی الفیصل متوسل شده و او را مامور انجام گفت وگو با طالبان کرده است. از سوی دیگر می‌توان به وضوح مشاهده کرد که ریاض به منظور تسهیل روند انجام مذاکرات با طالبان به اسلام آباد تکیه کرده است. عربستان پس از سفر عمران خان، نخست وزیر پاکستان به جده در اواسط سال جاری میلادی و پس از آن سفر فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان به اسلام آباد ‌و دیدار با شاه محمود قریشی، همتای پاکستانی خود، ائتلاف راهبردی خود با این کشور را رسما تشکیل داد. دادن ماموریت به ترکی الفیصل برای تجدید ارتباط با رهبران طالبان به تجربه وی در تعامل با این گروه پیش از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 میلادی باز می‌گردد. ترکی الفیصل اخیرا با ملا محمد یعقوب از رهبران طالبان و فرزند ملا عمر، موسس طالبان دیدار و گفت‌ و گو کرده است. گفته می‌شود که ترکی الفیصل همچنین در دوحه با ملا عبدالغنی برادر که با آمریکا مشغول مذاکره بود، رایزنی داشته است. عربستان اولین کشوری است که بیش از ۲۰ سال پیش طالبان را به رسمیت شناخته و این بار پیشنهادات مالی در مقابل برخی شروط معین به این گروه داده‌اند. از سوی دیگر برخی کارشناسان بر این باورند که عربستان و ایران برای رسیدن به یک توافق درخصوص افغانستان تلاش می‌کنند. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» گفت وگویی با صباح زنگنه، تحلیلگر ارشد مسائل منطقه داشته است که در ادامه می‌خوانید.
 عربستان می‌تواند با ترکی الفیصل در افغانستان به موفقیت‌هایی دست پیدا کند؟
عربستان در عرصه سیاست خارجی خود یک تقسیم کار انجام داده است و به نظر می‌رسد اهداف مشخصی نیز تعیین کرده است. ترکی الفیصل که امروز مامور مذاکره با طالبان شده است، پدرخوانده القاعده و طالبان بوده و ارتباط بسیار نزدیکی با این دو گروه دارد. در آن برهه‌ای از زمان که طالبان بر افغانستان حکومت کرد نیز این رابطه تنگاتنگ بود. آنها بیست سال در کما به سر بردند اما توانستند ساختار خود را حفظ کنند. نباید فراموش کرد که طالبان در ابتدا یک جریان تندرو با ایدئولوژی خاص بود و در محافل آموزشی عربستان آموزش دیده‌اند و زمانی این جریان تبدیل به یک گروه سیاسی شد که عربستان آنها را زیر چتر خود قرار داد. عربستان در این عرصه از سازمان اطلاعات نظامی پاکستان نیز بهره جست و با همکاری با این نهاد توانست طالبان را به یک گروه سازمان یافته سیاسی و نظامی تبدیل کند. بنابراین این رابطه سیستماتیک بین دستگاه‌های امنیتی عربستان و طالبان از گذشته تا به امروز وجود داشته است. یکی از مسیرهای ارتباطی طالبان و عربستان مدارس دینی بود که یا در مناطق تحت سیطره طالبان تشکیل می‌شد یا اعضای این گروه در راستای آموزش به عربستان می رفتند. این شائبه نیز وجود دارد که ارتباط گیری مجدد عربستان و طالبان برای فشار بر ایران است. هرکسی که تبعات این اقدام عربستان را نداند اما ترکی الفیصل به خوبی می‌داند که چه اتفاقی رقم خواهد خورد. پیامدهای این بازی خطرناک شاید به خاک کشورهایی همچون پاکستان، امارات و عربستان نیز کشیده شود. 
 نقشه عربستان برای ایران چه بود؟


در تحولات اخیر افغانستان، عربستان به دنبال کسب امتیازی بوده تا از آن در مذاکرات با ایران بهره جوید. عربستان می‌خواهد به نحوی افغانستان را تبدیل به یک یمن کند و ایران را در آن گرفتار کند. مشخصا بین مساله یمن و افغانستان تفاوت‌های زیادی وجود دارد. نخستین آنها این است که عربستان با یک حمله همه جانبه در مسائل یمن دخالت کرد و هزاران نفر از مردم آن را به قتل رساند اما ایران هیچ گونه دخالتی در تحولات اخیر افغانستان نکرده است و نخواهد کرد. عربستان می‌خواهد از افغانستان ابزاری تهیه کند تا در عرصه های دیگر از آن به نفع خود استفاده کند. ایران دراین عرصه به شدت خوب عمل کرد و اجازه نداد تا دیگران ایران را به داخل ورطه ای خطرناک پرت کنند. عربستان مرتکب اشتباه محاسباتی شد و مشخصا صاحبان این برنامه ریزی بیشترین ضرر را در این برهه زمانی کردند.
 احتمال به جریان انداختن یک جنگ عقیدتی علیه ایران به‌واسطه این تحرکات وجود دارد؟
باید توجه داشت که داعش با تغییر نام نمی‌تواند اذهان عمومی را علیه خود تغییر دهد. این گروه تحت هرعنوانی که در افغانستان فعالیت کند باز هم داعش است. این امر در خصوص القاعده نیز صدق می‌کند و با نام خلافت خراسان نمی‌توانند چیزی را تغییر دهند. این گروه ها همان رادیکال‌هایی هستند که در عراق و سوریه شکست خوردند و از غرب ایران به شرق ایران سوق داده شدند. این گروه‌های رادیکال اهدافی ضد ایرانی، ضد روسی و ضد چینی دارند و مشخصا از این گروه‌های تندرو نیز برخی کشورها به نفع اهداف خود استفاده خواهند کرد. امروز زمین افغانستان تبدیل به عرصه‌ای پیچیده و پرنوسان شده است که هیچ کشوری نمی‌تواند به‌راحتی در آن بازی کند. در موج های این نوسان‌ها هر کشوری احتمال دارد که غرق شود. اهرم سازی در افغانستان، در سال‌های اخیر همواره منجر به شکست کشوری شده است که بازی در این کشور را آغاز کرده است. در این میان ایران باید به کشورهای عربی و همسایگان افغانستان یادآوری کند که ادامه پیش گیری این رویه در افغانستان، تبعات خوبی در پی ندارد. امروز باید به مردم افغانستان اجازه داده شود تا خودشان برای خودشان تصمیم گیری کنند و تجربه ثابت کرده است که هرگونه دخالت خارجی در این کشور محکوم به شکست است. ابرقدرت‌ها نیز نتوانسته‌اند در افغانستان دستاورد خاصی داشته باشند. اساسا گردهم آمدن گروه‌های مختلف و تشکیل یک دولت فراگیر می‌تواند تا حدودی افغانستان را به سمتی سوق دهد تا شاید پس از سالیان دراز، این کشور رنگ آرامش را به خود بیند.