تمركز ايران را از سوريه به مرزهای شرقی تغيير دادند

عکس: آرمان‌ملی / حجت ‌ سپهوند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌/آرمان ملی- احسان انصاری: با خروج نظامیان آمریکا از افغانستان تحولات این کشور وارد فاز جدیدی شده است. این در حالی است که تصمیم جو بایدن مبنی بر خروج نظامیان آمریکا از این کشور با واکنش‌ها و انتقادات زیادی در داخل آمریکا همراه بوده است. از سوی دیگر خبری از خشونت‌های گسترده طالبان نیست و این گروه تنها به صورت موردی دست به خشونت می‌زند. اینکه آیا این تغییر رفتار یک استراتژی کوتاه مدت برای تعمیق قدرت این گروه است و یا رفتار دائمی این گروه موضوعی است که در آینده مشخص می‌شود. در روزهای اخیر هبت ا... آخوندزاده رهبرعالی طالبان نیز وارد افغانستان شده و طالبان در حال شکل‌دهی کابینه برای مدیریت افغانستان است. نکته حائز اهمیت مخاطرات احتمالی به قدرت رسیدن طالبان برای کشورهای همسایه و به خصوص ایران است که با این کشور در حدود900کیلومتر مرز مشترک دارد. «آرمان ملی» برای بررسی این موضوع با دکتر احمد نقیب زاده استاد دانشگاه و تحلیل گر روابط بین الملل گفت وگو کرده است. دکتر نقیب زاده معتقد است:« یکی از پیش بینی‌هایی که آمریکا در سیاست‌های خود در منطقه انجام داده کنترل ایران بوده است. به قدرت رسیدن طالبان پازل محاصره ایران را تکمیل کرده است. آمریکا به دنبال این است که کشورهای هم مرز با ایران همگی رابطه مناسبی با آمریکا داشته باشند تا آمریکا بتواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم روی آنها نفوذ داشته باشد. بدون تردید این وضعیت محدودیت‌های جدیدی را برای ایران به همراه خواهد داشت». در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید.  مهم ترین زمینه‌های به قدرت رسیدن طالبان چه بود؟ چرا طالبان موفق شد با کمترین هزینه قدرت را در افغانستان به دست بگیرد؟
 شاید کمتر کسی فکر می‌کرد طالبان بتواند به این سرعت کابل را تصرف کند و قدرت را در افغانستان به دست بگیرد. این موضوع برای مردم افغانستان شوک آور بود و انتظار چنین وضعیتی را نداشتند. به صورت طبیعی اتفاقاتی که در کشورهای جهان سوم رخ می‌دهد بی‌ارتباط با سیاست‌های بین المللی نیست. این موضوع به خصوص برای کشوری مانند افغانستان صدق  می‌کند که نیروهای آمریکایی 20 سال در این کشور حضور داشتند. با این وجود آمریکا به دلیل تغییر نگرشی که در عرصه بین المللی داشت و به دنبال این است که خاورمیانه و آسیای غربی را رها کند و سیاست‌های خود را معطوف به آسیای شرقی و چین کند. آمریکا به دنبال این است که نیروهای خود را برای مقابله با چین متمرکز کند. چین در سال‌های اخیر به اندازه‌ای قدرت گرفته و توسعه طلبی‌های غیر منتظره‌ای را به‌خصوص در آفریقا و آسیا صورت داده است. توسعه‌طلبی‌های چین زنگ خطر را برای کشورهای غربی و به خصوص آمریکا به صدا درآورده است. از دهه1990 میلادی روزنامه‌های کشورهای غربی خطر قدرت گیری چین را گوشزد می‌کردند. این در حالی است که در شرایط کنونی با یک واقعیت ملموس مواجه هستند. اگرچه آمریکا از قبل عنوان کرده بود که نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج خواهد کرد اما کسی فکر نمی کرد به سرعت این اتفاق رخ بدهد و از سوی دیگر راه را برای به قدرت رسیدن طالبان باز بگذارند. به نظر می‌رسد مقدمات این کار نیز از قبل آغاز شده بود. زمانی که دولت اشرف غنی پنج هزارنفر از طالبان را از زندان آزاد کرد به معنای این بود که زد و بندهایی در سطح بالای قدرت صورت گرفته است. مذاکرات دوحه نیز بیانگر این بود که آمریکا قصد دارد طالبان را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کند. به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان با سرعت زیادی صورت گرفت که به نظر می‌رسد این وضعیت با موافقت بخش هایی از قدرت در افغانستان نیز هموار بود. در این زمینه اشرف غنی مظنون به این مسأله است که مسیر را برای به قدرت رسیدن طالبان باز کرده است. آمریکا نه تنها از افغانستان خارج شد و بلکه دیگر منطقه خاورمیانه را به‌عنوان یکی از اولویت‌های خود در عرصه بین المللی نمی شناسد و قصد دارد استراتژی خود را تغییر بدهد و سیاست‌های این کشور بیشتر معطوف به چین و سیاست‌های جهانی چین خواهد بود.
 آیا آمریکا با هماهنگی طالبان  در مذاکراتی که در دوحه داشتند تصمیم به خروج از افغانستان گرفته و یا اینکه بایدن چینن تصمیمی گرفته و به همین دلیل نیز در شرایط کنونی با انتقادهای داخلی مواجه شده است؟
اینکه آمریکا و طالبان به صورت رسمی در این زمینه تصمیم گیری کرده باشند خلاف واقع است و چنین اتفاقی رخ نداده است. در عالم سیاست نشانه‌ها و علائم حایز اهمیت است.هنگامی که آمریکا و طالبان با هم مذاکره می‌کنند، از عناصری مانند زلمی خلیل زاد برای مذاکره استفاده می کنند و به دولت مستقر در افغانستان در راستای آزاد کردن زندانیان منتسب به طالبان فشار وارد می کنند علائم و نشانه هایی است که طالبان متوجه این نکته می‌شود که در صورتی که قصد به قدرت رسیدن در افغانستان را داشته باشند راه برای آنها از سوی آمریکا باز شده است.البته طالبان نیز این تصور را نداشتند که بتوانند ولایت‌های مختلف افغانستان را به راحتی تصرف کنند و در نهایت نیز بتوانند با کمترین هزینه کابل را تصرف کنند. این موضوع برای خود طالبان نیز غیر منتظره بود.


 تغییر رفتار طالبان به چه معناست؟ آیا طالبان به دنبال این هستند که در کوتاه مدت با تغییر رفتار نسبت به گذشته قدرت خود را در افغانستان نهادینه کنند و جامعه جهانی را راضی کنند که به دنبال خشونت نیستند و یا  این نوع تغییر رفتار مقطعی خواهد بود و پس از استحکام قدرت دوباره دست به خشونت خواهند زد؟
جریــان‌های رادیکــالی کــه در منقطه خاورمیانه به وجود آمده‌اند از حمایــت‌های قدرت‌هــایی مانند آمریکا و انگلیس و برخی از کشورهای منطقه مانند عربستان برخــوردار بودند. به‌همین دلیل طالبان نیز بدون توافق با این کشورها نمی‌توانند اهداف خود را در بلند مدت پیش ببرند.به نظر می‌رسد آمریکا این نکته را به طالبان دیکته کرده که اگر به دنبال این هستند که در قدرت بمانند باید در رفتار خود تجدید نظر کنند و دست از خشونت بردارند. بدون تردید اگر طالبان همچنان رفتار گذشته خود را ادامه بدهند و دست به خشونت بزنند این احتمال وجود دارد که با مقاومت هایی در داخل افغانستان مواجه شوند و دوباره این  کشور به صحنه جنگ داخلی تبدیل شود. واقعیت این است که ایدئولوژی طالبان تغییری نکرده است. تنها اتفاقی که رخ داده این است که این بار طالبان با حساب و کتاب بیشتر و با ملاحظات بین المللی در مسیر قدرت حرکت می‌کنند و همین عامل نیز سبب گسترش نفوذ آنها در افغانستان خواهد شد. از سوی دیگر جامعه افغانستان نیز از نظر مدنی و فرهنگی تغییر کرده و شرایط به شکلی نیست که طالبان به هر شکلی که تمایل داشته باشد رفتار کند. ساختمان سازی‌‌هایی که در کابل و شهرهای دیگر صورت گرفته نیز نشان دهنده این وضعیت است و در شرایط کنونی ساختمان‌های چند طبقه‌ای در این کشور ساخته شده که کنترل آن کار ساده‌ای نیست. این درحالی است که در گذشته این ساختمان‌ها وجود نداشت و کابل بیشتر شبیه یک دهستان بزرگ بود و طالبان نیز به راحتی دراین دهستان به ترک تازی می پرداختند.در شرایط کنونی وضعیت تغییر کرده و به همین دلیل نوعی تغییر رفتار در طالبان در مواجهه با شهروندان افغانی مشاهده می‌شود.
 به قدرت رسیدن طالبان چه تأثیری بر منطقه و به خصوص کشورهای همسایه این کشور خواهد داشت؟
 در این زمینه این نکته حایز اهمیت است که چه توافق هایی بین کشورهای همسایه و طالبان صورت گرفته است.آنچه مشخص است این است که از امروز دست پاکستان در افغانستان بازتر خواهد بود و این کشور تلاش می‌کند از به قدرت رسیدن طالبان در راستای اهداف خود استفاده کند. این وضعیت تاحدودی برای ترکیه نیز وجود دارد. در چنین شرایطی است که شرایط برای ایران خطرناک خواهد بود. دلیل این مسأله نیز این است که از یک طرف دیگر جایی برای نفوذ ایران باقی نمی ماند و از سوی دیگر نیز این احتمال وجود دارد که شرارت‌هایی از سوی گروه داعش شاخه خراسان صورت بگیرد که از طرف طالبان کنترل نشود و بلکه ممکن است تقویت نیز بشود. یکی از پیش بینی هایی که آمریکا در سیاست‌های خود در منطقه انجام داده کنترل ایران بوده است. به قدرت رسیدن طالبان پازل محاصره ایران را تکمیل کرده است. آمریکا به دنبال این است که کشورهای هم مرز با ایران همگی رابطه مناسبی با آمریکا داشته باشند تا آمریکا بتواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم روی آنها نفوذ داشته باشد. بدون تردید این وضعیت محدودیت‌های جدیدی را برای ایران به همراه خواهد داشت.
 ایران باید به چه صورت با طالبان رفتار کند؟آیا در شرایطی که طالبان قدرت را به صورت رسمی به دست گرفت باید به سمت به رسمیت شناختن حکومت این گروه حرکت کند و یا اینکه بهتر است به صورت کج دار و مریز و بدون اعلام موضع رسمی با این گروه رفتار کند؟
یکی از اقداماتی که ایران قبل از به قدرت رسیدن طالبان انجام داد و مورد مخالفت برخی نیز قرار گرفت برقراری ارتباط با طالبان بود. معتقدم این اقدام صحیحی بود و نباید از آن انتقاد کرد.هنگامی که دولت رسمی افغانستان با طالبان مذاکره می‌کند و از سوی دیگر قدرت‌های جهانی نیز با این گروه مذاکره می کنند دلیلی وجود ندارد که ایران با طالبان مذاکره نکند و آینده نگری نکند. ایران تلاش کرد امتیازاتی در این زمینه بگیرد که بتواند در آینده از آنها استفاده کند. ایران می‌تواند در آینده با افغانستان مراودات اقتصادی داشته باشد و یا در برخی از پروژه‌های اقتصادی این کشور نقش آفرین باشد.از سوی دیگر ایران می‌تواند با اعمال نفوذی که می‌کند در سیاست ورزی طالبان در منطقه دخالت داشته باشد. در شرایط کنونی شیعیان افغانستان دارای امتیازهایی دراین کشورهستند و در هفته‌های گذشته موفق شدند بدون دخالت طالبان مراسم‌های مذهبی خود را برگزار کنند. با این وجود تلاش‌هایی ایران در این زمینه نتیجه مطلوبی به همراه نخواهد داشت. به هر حالی در گذشته زمینه‌هایی برای محاصره و تحت فشار قرار دادن ایران توسط آمریکا صورت گرفته است. هدف آمریکا نیز این است که نفوذ ایران در بین کشورهای منطقه به حداقل برسد و نتواند به اهداف خود دست پیدا کند.وضعیت همسایگان افغانستان به این صورت است که پاکستان و ترکیه دست بالا را  خواهند داشت. این در حالی است که چین نیز در آینده کشور تأثیرگذاری در این زمینه خواهد بود.البته من فکر نمی کنم اگر چین قصد داشته باشد در برخی زمینه‌های افغانستان دخالت کند با همراهی طالبان مواجه شود و بلکه به نظرمی رسد در صورت تشدید دخالت‌های چنین طالبان واکنش‌های خشونت آمیزی در این زمینه از خود نشان بدهند.در شرایط کنونی کشورهای جهان در حال رصد شرایط افغانستان هستند و منتظرند ببینند طالبان چه رفتاری از خود نشان می دهد که آیا می تواند حکومت این گروه را به رسمیت شناخت و یا خیر. ایران نیز بهتر است در این زمینه سکوت اختیار کند تا وضعیت طالبان و کشورهای دیگر مشخص شود که آیا کشورهای دیگر حاضر هستند این گروه را به رسمیت بشناسند و  و یا درخیر. در چنین شرایطی می‌توان یک تصمیم معقولانه و دوراندیشانه در این زمینه اتخاذ کرد. بدون تردید عجولانه رفتار کردن در این زمینه به صلاح ایران نخواهد بود.
 با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان زمینه برای فعالیت بیشتر گروه‌های تروریستی مانند القاعده و داعش که از نظر ایدئولوژیک شباهت‌های زیادی به هم دارند به وجود نمی‌آید؟
کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان و عربستان تلاش می‌کنند رویکرد طالبان را در آینده کنترل کنند. در چنین شرایطی اگر القاعده به دنبال فعالیت بیشتر باشد به شکلی نخواهد بود که منافع آمریکا را تهدید کند و حادثه‌ای مانند یازده سپتامبر را شکل بدهد. البته برخی در آمریکا این هشدار را داده‌اند و عنوان کرده‌اند که با شرایط موجود آمریکا باید منتظر یک یازده سپتامبر دیگری باشد.پاکستان، ترکیه و عربستان تلاش می‌کنند به شکلی با طالبان رفتار کنند که در نهایت بتواند رفتار آنها را کنترل کنند. این در حالی است که این وضعیت برای ایران وجود ندارد. گروه‌های تروریستی ممکن است به دنبال عملیات‌های ایذایی در ایران باشند. این در حالی است که طالبان نیز با آنها برخورد جدی نخواهند کرد. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که در درازمدت نوعی ناامنی در مرزهای ایران به وجود بیاید. هدف نیز این  است که نگاه ایران را از سوریه به مرزهای خود با افغانستان معطوف کنند. در چنین شرایطی ایران درگیر مرزهای شرقی خود می‌شود و فعالیت‌های خود را در سوریه به خصوص در مقابل اسرائیل را کاهش می‌دهد. این مسائل با یک اقتصاد نیمه جان در ایران همراه خواهد بود که مقبول آمریکا و دوستان منطقه‌ای آمریکا مانند عربستان و ترکیه خواهد بود. واقعیت این است که رفتن آمریکا از افغانستان به سود ایران نخواهد بود. مخاصمات ایران و آمریکا بیشتر نظامی و سیاسی بود. این در حالی است که رقابت قدرت‌های منطقه‌ای با ایران فرهنگی و اجتماعی نیز است.به همین دلیل برنامه ریزی‌هایی که صورت می‌دهند بیشتر در این زمینه است.