جلسات روان درمانی در محضر حافظ و مولانا

مصطفی میرجانیان- کرونا نفسمان را گرفته است. آمار مبتلایان و جان‌باختگان، قرنطینه، شرایط اقتصادی و... ضربه‌ای کاری به روحیه‌مان زده و گاهی احساس می‎کنیم به افسردگی جمعی رسیده‌ایم.با این حال در این روزهای سخت، کمی هوای آزاد، کمی گفت‌وگو و گاهی یک قطعه شعر زیبا می‌تواند نجات‌بخش باشد. اما شاید برای شما هم سوال باشد که هنر و ادبیات تا چه اندازه در روحیه فردی و اجتماعی ما تأثیرگذار است؟ آیا می‌توانیم با شعر و ادبیات، حال این روزهایمان را بهتر کنیم؟ پاسخ این سوالات را از دکتر «سوگل مشایخی» جویا شده‎ایم؛ جامعه‌شناس فرهنگی و دانش‌آموخته ادبیات فارسی که با حضورش در برنامه «کتاب‎باز» به چهره‎ای آشنا برایمان تبدیل شده است. در شرایط سخت، حالمان را خوب کنیم دکتر سوگل مشایخی می‌گوید: «وقتی زندگی در شرایط سختی قرار می‌گیرد، طبیعتاً انسان در مواجهه با آن حال خوبی ندارد و این یکی از ویژگی‌های انسان است که می‌تواند احوال متفاوتی را با توجه به موقعیت‌های مختلف تجربه کند. چون احوالی که حیوانات تجربه می‌کنند، فقط براساس غریزه است، ولی احوال انسان‌ها می‌تواند آگاهانه باشد و اتفاقات و حوادث در آن تأثیر بگذارد. انسان در موقعیت سخت، این اختیار و حق انتخاب را دارد که با بالابردن سطح آگاهی و تغییر نوع نگاه و تفکر، حالش را خوب کند. این، نکته‌ای است که هم در مثنوی و هم در ادبیات کهن و عرفانی ما به آن اشاره شده است که شادی و حال خوب، اول،یک امر درونی و سپس، یک امر بیرونی است. شاید بگوییم که پول و ثروت، عامل حال خوب و موفقیت است. درصورتی‎که اگر این نکته صحت داشت، باید تمام افراد ثروتمند از حال خوبی برخوردار باشند، ولی این‌طور نیست. به قول ضرب‌المثلِ «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر» انسان‌ها گاهی با داشتن امکانات مادی، مشکلات بزرگ‎تر و پیچیده‌تری دارند. پس خوشحالی، یک امر درونی است و انسان باید بلد باشد که به عنوان یک موجود مختار، حال درونش را خوب کند. به همین دلیل است که مولانا می‌گوید: راه لذت از درون دان نه از برون/ ابلهی دان جستن قصر و حصون». توصیه‌های ادبیات کهن برای حال بهتر  کارشناس معروف برنامه «کتاب‌باز» ادامه می‌دهد: «در یکی از مقالاتی که در سازمان جهانی بهداشت منتشر شده، آمده‌است که شادی و حال خوب، عبارت است از رضایت به آن‎چه داریم و تلاش برای بهبود زندگی و به دست آوردن آن‌چه نداریم. در رویکردهای دیگر روان‌شناسی هم بر این موضوع تأکید می‎شود که خوشحالی و آرامش یک حس است که از تمرکز بر داشته‌ها و قسمت‌های خوب زندگی ایجاد می‌شود؛ یعنی آدم انرژی می‌گیرد تا قسمت‌های دیگر زندگی را اصلاح کند. اما چطور می‌توانیم در این روزگار سخت، حالمان را بهتر کنیم؟ ادبیات کهن برای این موضوع توصیه‌هایی دارد. رضا به داده بده، وز جبین گره بگشای  به قول حضرت حافظ: «رضا به داده بده وز جبین گره بگشای/که بر من و تو در اختیار نگشاده است». درباره اهمیت تمرکز بر داشته‌ها و موفقیت‌ها بارها گفته‌ایم و جالب است که این شعر مطابق با آخرین نظریه‌های علمی دنیا در این حوزه است، اما ما از آن غافل‎ایم. آمدنت بهر چه بود؟ ما در مسائل رفتارشناسی می‌دانیم که انسان‌ها دو دسته‌اند؛ آن‌هایی که استعداد خودشان را پیدا کرده‌اند و به سرعت، مسیر موفقیت را طی می‌کنند و آرامش دارند. دسته دوم استعداد و رسالتشان را پیدا نکرده‌اند. آن‌ها مدام می‌چرخند، اما موفق نمی‌شوند؛ چون خودشان را نمی‌شناسند. به قول مولانا: «روزها فکر من این است و همه شب سخنم/ که چرا غافل از احوال دل خویشتنم/ از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود/ به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم». انسانی که هدف و استعداد خودش را شناخته، مثل درختی است که ریشه محکمی در خاک دارد و با توفان‌ها آسیب نمی‌بیند، اما گیاهی که پایه محکمی ندارد، با کوچک‌ترین باد از جا کنده می‌شود. پس برای بهترشدن حالمان باید به رسالت، هدف‌ها و استعدادهایمان بیشتر فکر کنیم. با ادبیات، زیبایی‌ها را وارد ذهنت کن  بهره بردن از نظم، تعادل و تصاویر و جملات زیبا می‌تواند امواج منفی را از وجود انسان پاک کند. چنین نکته‎ای را در قرآن کریم هم داریم: «إن الحسنات یذهبن السیئات»؛ یعنی خوبی‌ها، بدی‌ها را از بین می‌برد. بنابراین هر چیز زیبا و منظمی در حال خوب انسان تأثیر دارد؛ چون هستی انسان و آفرینش بسیار آهنگین و منظم است. ادبیات ما هم علاوه بر گنجینه‌ها و ارزشمندی‌هایش، دارای زیبایی‌ها و آرایه‌های لفظی و معنوی زیبا و تصاویری هماهنگ به نام شعر است. پس خواندن اشعار، زیبایی‌ها را وارد ذهن انسان می‌کند. انسان اگر قدرت تخیلش را به کار بیندازد و تصنیف‌ها و اشعار را وارد ذهنش کند، این‌ها مدام در ذهنش ثبت می‌شود و حالش را خوب می‌کند. برای همین افرادی که لذت ادبیات را می‌چشند و با آن مأنوس می‌شوند، دیگر نمی‌توانند آن را از زندگی‌شان حذف کنند؛ چون ادبیات هم بر آگاهی آن‌ها اضافه می‌کند و هم رازهایی برای ارتباط با مبدأ و اصل را که همان ایمان، باور و آرامش درونی است، برملا می‌کند. این روزهای سخت که جهان در بحران کرونا  به سر می‌برد و ممکن است سال‌های بعد، بحران‌های دیگری شروع شود، مجالی است برای مقابله با چالش‌ها و رشد بیشتر. پس چه بهتر که مسلح شویم به گنجینه غنی و زیبای ادبیات تا ایمان، آرامش و زیبایی‌های درونی را هدیه بگیریم. ظرف وجودت را از آگاهی پر کن  همه ترس‌ها و نگرانی‌ها از ندانستن است. پس انسان هرچه بر آگاهی خودش اضافه کند، ترس و اضطرابش کمتر می‌شود. این آگاهی شامل علوم و تجاربی است که وجود دارد و دیگران به آن رسیده‌اند. ما ایرانی‌ها گنجینه ارزشمندی به نام ادبیات فارسی داریم که مثل جعبه جواهرنشان است. بعضی می‌گویند چه ضرورتی دارد که در این همه گرفتاری، دنبال شعر و ادبیات باشیم؟ این محتوای اشعار است که برای زندگی ما اهمیت دارد تا بتوانیم از اندیشه افرادی که به رازهای هستی رسیده‌اند، استفاده کنیم. از مراقبه، دعا و ارتباط معنوی غافل نشو  انسان باید با اصل و مبدأ ارتباطش را حفظ کند. این موضوع در شرایط سخت و بحران‎ها می‌تواند از او محافظت کند؛ نکته ای که در ادبیات و سخنان بزرگان دینی هم به آن اشاره شده است. به قول حافظ: «محل نور تجلی است رای انور شاه/ چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش». مثنوی، حالمان را بهتر می‌کند یا حافظ؟ از دکتر مشایخی می‌خواهم چند منبع خوب برای لذت از ادبیات به ما پیشنهاد کند. او می‌گوید: «ادبیات ما اقیانوس پهناوری است که جواهرات زیادی دارد. کسی که به بررسی و غور در ادبیات می‌پردازد، مثل غواصی است که این جواهرات را کشف می‌کند. نمی‌توان گفت کدام منبع بهتر است که مردم آن را مطالعه کنند. همه منابع ادبی ما در احوال متفاوت، مفید هستند؛ مثلاً زمانی که نیازمند افزایش قدرت درونی هستیم، باید اشعاری با ریتم و آهنگ حماسی بخوانیم که شاهنامه فردوسی را داریم. وقتی می‌خواهیم در زندگی روزمره نگاه و بینش‎مان همراه با دستورالعمل‌های زندگی ارتقا یابد، باید مثنوی بخوانیم که مثل یک ورزش ذهنی است. با داستان‌های زیبای مولانا، رازهای خوب زیستن و درست حرکت کردن و قدرتمند بودن را می‌آموزیم و زمانی که می‌خواهیم با خدا باشیم و غرق در معنویت شویم، باید شعرهای حافظ را بخوانیم. زمانی که به دنبال حکمت زندگی هستیم، باید بوستان و گلستان را بخوانیم و...». حضور بیهوده در تلویزیون را دوست ندارم سوگل مشایخی بعد از حضور در برنامه «کتاب‌باز» و طرح ارتباط ادبیات و روان‌شناسی به چهره‌ای محبوب تبدیل شد. اما او این روزها در تلویزیون حضور ندارد و دراین‎باره می‌گوید: «بدون اغراق می‎گویم که هفته‌ای سه پیشنهاد از تلویزیون دارم. منتها احساس می‌کنم وقتی حضورم بیهوده زیاد  شود، اثرگذاری سخنانم کم می‌شود. برای همین، ضمن احترام به تهیه‌کنندگان و کارگردانان، این برنامه‌ها را قبول نمی‌کنم. دوست دارم یک برنامه آموزشی در تلویزیون داشته باشم نه این‎که به عنوان مهمان حاضر باشم و یک‎سری مطالب را بگویم و بروم. اگر بستری فراهم شود که آموزش پیوسته‌ای در تلویزیون داشته باشم، استقبال می‌کنم و منتظر چنین پیشنهادی هستم. تا وقتی زمینه این برنامه فراهم نشود، من آموزش‌های خودم را دارم؛ مثلاً روزهای شنبه هر هفته برنامه‌ای با عنوان «سرمستی با ادبیات» دارم که کاملاً رایگان است و از اقصی نقاط دنیا آن را می‌بینند. در این برنامه آثار خوب ادبیات را دنبال و درباره آن صحبت می‌کنیم. این پیام را زیاد می‌بینم که می‌گویند ما نمی‌دانستیم ادبیات این‌قدر شیرین و کاربردی است. تلاشم همین است که ادبیات را در زندگی مردم جاری کنم».