سایگون،  نیویورک، کابل رد پول را بگیر!

حمید رضا حلاجیان- 30 آوریل 1975 آمریکایی ها آخرین نفراتی را که توانستند از ویتنام خارج کنند توسط بالگردی که بر فراز بام سفارت آمریکا در حال پرواز بود از سایگون تخلیه کردند.   46 سال بعد، خروج آمریکایی ها از افغانستان با عملیات «بادهای مکرر» در سایگون مقایسه شد و بسیاری این دو خروج را با یکدیگر متناظر دیدند. جنگ آمریکا در ویتنام و افغانستان از جهات متنوعی به یکدیگرشبیه است.  جدای از دلایل و عوامل متفاوتی که در آغاز یا تداوم این جنگ ها نقش داشته است به طورقطع  نباید از نقش ویژه مناسبات مالی در آن ها غافل شد . اگرچه حضور مستشاری نظامی آمریکا در ویتنام جنوبی از 1950 با 35 کارشناس آغاز شده بود اما نخستین بمباران آمریکایى ها در پایان سال ۱۹۶۴ بود. دلیل این بمباران حادثه اى بود که به گفته آمریکایى ها در خلیج «تانکین» اتفاق افتاده بود  هر چند بعدها دیلی تلگراف در سال 2004 تردیدهای جدی درباره این حادثه که باعث آغاز جنگی خونین شد، ابراز کرد،تردید هایی که برخی هنوز درباره چند وچون  واقعه 11 سپتامبر هم مطرح می کنند  . به نظر می رسد  واقعیاتی در این دو جنگ وجود دارند که در صورت عمیق شدن در آن ها می توان نقاط مشترک جالبی یافت .
 
طولانی شدن جنگ ویتنام جنبش ضد جنگ در آمریکا طی جنگ ویتنام  بسیار قدرتمند شده بود و توانست فشارهای سنگینی به جانسون رئیس جمهور آمریکا وارد کند. در 31 مارس 1968 جانسون رئیس‌ جمهور وقت آمریکا بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد که آمریکا باید بمباران ویتنام شمالی را متوقف کند و برای دست یابی به راه‌حلی صلح‌آمیز خواهان دیدار مقامات آمریکا با ویتنام شمالی شد. با این سخنان همه بر این گمان بودند که جنگ ویتنام به زودی پایان خواهد یافت اما جالب است بدانید این جنگ یک سال بعد با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد و تا 1975 به درازا کشید. اما سوال اصلی این جاست چه عاملی سبب شد که گمانه زنی ها درباره پایان جنگ دقیقا بر عکس واقعیت باشد؟ شروع و پایان یک جنگ به عواملی غیر از صحنه نبرد  نیز بستگی دارد و یکی از عوامل مهم همیشگی اش، اقتصاد است. « follow the money »  یا «رد پول را بگیر » اصطلاحی در روزنامه نگاری  تحقیقی است که براساس آن  باید نقش مناسبات مالی  را به طور جدی در تحلیل وقایع  مد نظر قرار داد . رکود اقتصادی دهه 1970 در آمریکا از ماه های پایانی سال 1969میلادی آغاز شد. در این سال نرخ تورم در آمریکا به بیش از 14درصد رسیده بود. قیمت یک بشکه نفت خام 5 برابر سال گذشته یعنی 10 دلار در بازار جهانی معامله می شد. اقتصاد آمریکا برای چند سال در رکود به سر می برد. در سال آغاز بحران اقتصادی که از ماه های پایانی سال 1969 شروع شده بود اوضاع جنگ رو به آرامی می رفت ولی در سال 1970میلادی یعنی سالی که مقامات آمریکایی با وخامت اوضاع اقتصادی روبه رو شدند ، آتش جنگ دوباره شعله ورتر شد،  اتفاقی که خیلی از تحلیل گران رد پای  پول و استفاده از یک  حربه قدیمی را در آن دخیل می دانند . بالا گرفتن جنگ به طور طبیعی و نیاز آن ها به تجهیز نیروهای آمریکایی طی جنگ و تامین مواد خوراکی و پوشاک سربازان موجب  ایجاد مشاغل جدید و رشد اقتصادی شد. در این سال ها تولید بیشتر شد و به دلیل افزایش تقاضا، شرایط بازار اندکی بهبود یافت. جنگ ویتنام تا سال 1975 میلادی ادامه داشت و بعد از پایان جنگ رکود اقتصادی آمریکا کاملا از بین رفته بود اگر چه نمی توان فقط همین دلیل را برای پایان این رکود برشمرد اما برخی تحلیل گران ایجاد نیاز و تحریک بازار را همان گونه که در بحران اقتصادی 1929  در آمریکا به کار گرفته شد در این مورد نیز با استفاده از صنایع نظامی موثر می دانند . آمریکا با بهره گیری از حربه جنگ و فعال کردن کارخانه های سلاح سازی بخشی از  مشکل بیکاری را حل و با ایجاد درآمد برای افراد زمینه را برای رشد تقاضا فراهم کرد. به عبارتی جنگی که برای مقابله با کمونیسم و جلوگیری از استراتژی دومینو و ادعاهای حقوق بشری و دفاع از آزادی رخ داده بود برای جبران رکود اقتصادی در آمریکا، سال ها ادامه پیدا کرد.  اما افغانستان  8 اکتبر 2001 یک روز پس از این که جنگنده های  آمریکایی عملیات اشغال افغانستان را شروع کرده بودند، جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی برای آغاز حمله به افغانستان که نیویورک تایمز آن را منتشر کرد، اعلام کرده بود: «نام عملیات نظامی امروز آزادی پایدار است. ما نه تنها از آزادی های گران بهای خود، بلکه از آزادی مردم در همه جای جهان برای زندگی و تربیت فرزندان خود، بدون هیچ ترسی دفاع می کنیم». دقیقا همان ادعاهایی که برای اشغال ویتنام توسط روسای جمهور آمریکا بارها و بارها تکرار شده بود. فرو ریختن برج های تجارت جهانی نیویورک مثل زلزله ای سیاست های آمریکا را تغییر داد، آمریکا در مقام قربانی تروریسم با تأسی به رسانه های قدرتمند خود توانست نظر جامعه بین الملل را با خود  همراه کند و برای دفاع از ارزش های آزادی و حقوق بشر که البته فقط ادعای آن را می کرد؛ حق لشکر کشی به کشورهای دیگر را برای خود به وجود آورد.   طی 10 سال بعد از واقعه 11 سپتامبر تعداد شرکت های امنیتی آمریکا بیش از دو برابر شد. بنا به گزارش اسلام تایمز از 37 شرکت برتر امنیتی آمریکا در سال 2013،تعداد 16 شرکت بعد از سال 2001 تاسیس شده اند. به گزارش «دویچه وله» فقط در سال 2008 سود شرکت های خصوصی امنیتی بیش از 200 میلیارد دلار بوده است و همچنین بنا به گزارش فایننشال تایمز در خلال جنگ عراق و افغانستان، سود هیچ پیمانکاری با شرکت «کی بی آر» که زمانی از آن با نام «کلگ براون اند روت» یاد می شد، برابری نمی کند. جالب است بدانید این یکی از شرکت‌های وابسته به «هالیبرتون» است که زمانی «دیک چنی» معاون جورج بوش آن را اداره می کرد.جدای از، این طبق گزارش روزنامه دنیای اقتصاد ،درآمد فقط 5 شرکت برتر آمریکایی در حوزه صنایع نظامی، در سال های 2018 و 2019 بیش از 313 میلیارد دلار بوده است. در صدر این شرکت ها، ابر شرکت «لاکهید مارتین» قرار دارد که در سال ۱۹۹۵ از به ‌هم پیوستن ابرشرکت‌های «لاکهید» و «مارتین مریتا»، در شهر «بتزدا» در ایالت «مریلند» ایالات متحده تشکیل شد و هر ساله بیش از 7 درصد از بودجه نظامی آمریکا خرج خرید محصولات لاکهید مارتین می شود و این یعنی درآمد بیش از 50 میلیارد دلاری برای لاکهید فقط  از فروش محصولاتش به وزارت دفاع آمریکا. یکی از موارد مهمی که می توانیم رد پول در تجارت جنگ را بگیریم؛ ارزش سهام شرکت های فعال در حوزه صنایع نظامی است. در این زمینه، لاکهید مارتین به درستی آینه ای تمام رخ از این شرکت هاست. ارزیابی اطلاعاتی که خود لاکهید منتشر کرده است نشان می دهد ارزش سهام این شرکت از سپتامبر 2001 تا یک ماه بعد، بیش از 30 درصد رشد را تجربه کرده که این رقم بسیار بزرگی است و سرآغاز روند صعودی سهام این شرکت تا امروز است که بیش از 1000 درصد سود را نصیب این شرکت کرده است. جالب توجه این که در سال های 2007 و  2008 که به سبب بحران مالی غالب بازار سهام روند نزولی را طی کرده است؛ شرکت لاکهید به دلیل وقوع جنگ در عراق و افغانستان به روند صعودی ارزش سهام خود ادامه داده و در سال های 2012 و 2013 به دلیل جنگ با داعش، به نقطه جهش خود رسیده است. جالب این که بیشترین ارزش سهام این شرکت در ماه ژانویه 2020 مقارن با شهادت سپهبد قاسم سلیمانی  است که احتمال درگیری نظامی ایران و آمریکا بالا بود.  این موارد را در کنار دیگرموضوعات مثل تهیه خوراک و پوشاک بگذارید آن وقت سود سرسام آور تجارت جنگ بهتر نمایان می شود. شباهتی که احتیاج به تخیل ندارد  سایگون و کابل به یکدیگر شبیه هستند اما نه فقط در ظاهر بلکه به نظر بیشترین شباهت آن ها در پنهان شدن زیر شعارهای شیک مثل آزادی و حقوق بشراست اما در واقع برای منافع سیاسی سیاستمداران و سود بیشتر از تجارت جنگ و برون رفت از بحران های مالی و رکود اقتصادی 1970 و 2007 و 2008 است. شباهت اصلی در سرمایه سالاری است که برایش فرق ندارد انسان ها را در نیویورک، سایگون  یا در کابل قربانی پول کند.