اخبار ویژه


کوئینسی: احیای برجام برای آمریکا از هر چیز واجب‌تر است
یک اندیشکده آمریکایی اذعان کرد: احیای برجام برای واشنگتن به خاطر سرعت پیشرفت‌های هسته‌ای ایران از هر چیز برای آمریکا واجب‌تر است.
اندیشکده کوئينسی که در حوزه سیاست خارجی فعالیت می‌کند، در تحلیلی به قلم مارک فیتز پاتریک (مدیر اجرایی اندیشکده مطالعات استراتژیک IISS) نوشت: ایران اعلام کرده‌ که بازگشتش به مذاکرات هسته‌‌ای حدود ده هفته دیگر طول خواهد کشید و با توجه به اینکه سید ابراهیم رئيسی از مزیت همکاری تندروهای همفکر در تمامی ارکان حکومتی برخوردار است،‌به نظر می‌رسد که این تاخیر هدفمند باشد.


ایران در این فرصت به انباشت اورانیوم غنی‌شده و بهره‌برداری از سانتریفیوژهای پیشرفته ادامه می‌دهد و به شیوه‌های گوناگون تلاش می‌کند تا توانمندی‌اش در زمینه تولید اورانیوم با غنای بالا را تقویت کند. در ژوئن، موسسه علوم و امنیت بین‌المللی زمان‌گریز هسته‌ای ایران را بسیار کوتاه در حد چند ماه تخمین زد.
پیش از برجام، زمان‌گریز هسته‌ای ایران، در سال 2013، همین حدود بود. واشنگتن و شرکایش با هدف گسترش زمان‌گریز هسته‌ای ایران و رساندن آن به یک سال وارد مذاکرات برجام شدند، هدفی که اکنون این کشورها امیدوارند بار دیگر به آن دست یابند. با توجه به دانشی که ایران در زمینه بهره‌برداری از سانتریفیوژهای پیشرفته و تولید اورانیوم فلزی و اورانیوم غنی‌شده 60 درصد به دست آورده است.احتمالا امکان بازگشت به زمان‌گریز هسته‌ای یک ساله وجود نخواهد داشت.
ایران به ‌جز زیر پا گذاشتن محدودیت‌های برجام در زمینه غنی‌سازی، سایر اقدامات راستی‌آزمایی ذکر شده در این توافق را هم رها کرده و این بسیار هشدار دهنده است. هرچند طبق توافق پادمان‌های عادی، ایران همچنان به بازرسان آژانس اجازه بازرسی می‌دهد اما فراتر از این نمی‌رود. طبق مفاد برجام، بازرسان آژانس حق پایش تولید قطعات سانتریفیوژها را داشتند. دوربین‌های کار گذاشته شده برای چنین پایشی خاموش نشده‌اند اما از 23 فوریه آژانس دیگر به آنها دسترسی ندارد.
لزوم از سرگیری امکان نظارتی آژانس (فراپادمانی) به تنهایی، دلیل محکمی برای لزوم بازگشت کشورها به برجام است. هنوز نمی‌توان گفت که زمان دیپلماسی سر آمده است.
جو بایدن در دیدار با نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسرائیل ضمن تاکید بر تعهد آمریکا در پیشگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای گفت هرچند ایالات متحده به «دیپلماسی در وهله نخست» پایبند است، اما اگر این سیاست شکست بخورد واشنگتن «آماده استفاده از سایر گزینه‌ها» است.
سخنان بایدن و بنت احتمالا به معنای افزایش آن دسته از اقدامات خرابکارانه است که قبلا علیه تهران استفاده شده و هیچ موفقیت پایداری در محدود کردن پیشرفت هسته‌ای ایران به دست نیاورده است. برجام در محدود کردن پیشرفت هسته‌ای ایران عملکرد بسیار بهتری داشت، صلح‌آمیز و بدون نقض حاکمیت ملی ایران. اگر برجام احیا شود تمام طرفین شرایط بهتری خواهند داشت.
تحلیل فیتز پاتریک نشان می‌دهد مصوبه در زمینه کاهش متقابل همکاری‌ها پس از نقض برجام توسط آمریکا و اروپا، اقدام درستی بوده و طرف غربی را تا حدودی منفعل کرده است. این در حالی است که پیش از مصوبه مجلس، طرف غربی اصلا احساس نگرانی و دغدغه نسبت به دو سال و نیم عهدشکنی مطلق خود نداشت. متهمان ردیف اول خیلی تابلو طلبکار شدند
متهمان ردیف اول وضعیت قبلی خیلی زود در موضع منتقد دولت قرار گرفته‌اند.
روزنامه فرهیختگان در این باره نوشت: اصلاح‌طلبان به اندازه 8 سالی که در دولت روحانی روزه سکوت گرفته بودند، این روزها به حرف آمده‌اند و از دولت و عملکردش انتقاد می‌کنند؛ دولتی که از تشکیلش تنها یک هفته می‌گذرد! شاید بخشی از این وضعیت طبیعی باشد. آنها در 8 سال گذشته زیر سنگین‌ترین انتقادات به واسطه عملکردی که در کنار روحانی رقم زدند، بودند و به واسطه همین عملکرد نیز باعث شد تا در اسفند 98 مجلس و در خرداد 1400 دولت را دودستی تقدیم جریان رقیب کنند. حالا شاید انتقاد ولو از دولت یک هفته‌ای، تنها و در دسترس‌ترین راه برای این جریان باشد. البته از انصاف دور است اگر گفته نشود برخی از اصلاح‌طلبان با توجه به روی کار آمدن دولت جدید، از بهانه‌جویی و انتقادات بیجا پرهیز می‌کنند. این رویکرد شامل بخش بسیار کوچکی از اصلاح‌طلبان می‌شود. به جز این بخش، رویکرد اصلاح‌طلبان در مواجهه با دولت عمدتا در 3 دسته قابل تقسیم‌بندی است: نقد و مطالبه حداکثری، سکوت فرصت‌طلبانه و تطهیر دولت پیشین.
یکی از رادیکال‌ترین اصلاح‌طلبان در این طیف، مصطفی ت است. او که در سال 96 برای توجیه رای به روحانی در انتخابات از قیمت احتمالی سکه و دلار و پراید 60 میلیونی درصورت ریاست‌جمهوری فردی غیر از روحانی می‌گفت، در دولت رئیسی می‌خواهد مطالبه‌گرایی کند(!)
اگر این‌گونه مطالبه‌گری محدود به یک نفر می‌شد، امکان تفسیر آن به رفتار شخصی وی وجود داشت اما توئیت علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت نشان می‌دهد برنامه طیف رادیکال اصلاح‌طلب، به هر شکل نقد و القای ناامیدی نسبت به دولت سیدابراهیم رئیسی است. او، به‌خاطر اینکه دغدغه اصلی رئیس‌جمهور «تشکیل دولت جدید» در شرایط کرونایی بوده، به رئیسی انتقاد کرده و نوشت: «هنوز به قله پیک پنجم کرونا نرسیده‌ایم و اوضاع روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شود. در واکسیناسیون بسیار عقب هستیم. علاوه‌بر کمبود تخت و خستگی کادر درمان، سرم و دارو هم کمیاب شده است. در این وانفسا دغدغه اصلی رئیس‌جمهور تشکیل دولت جدید است.»
فرهیختگان می‌افزاید: در تاریخ ایران هیچ دولتی نتوانسته به اندازه دولت روحانی علیه خود ظرفیت منفی تولید کند. برای بسیاری در ایران پایان دولت روحانی یک آرزو بود. تقریبا از اواخر سال 98، مردم برای بهار 1400 و پایان دولت روحانی لحظه‌شماری می‌کردند. اکنون اما با پایان دولت روحانی، وزرای دولت و حامیان اصلاح‌طلبش تلاش می‌کنند تا تصویری وارونه از دولت روحانی ترسیم کنند و در آن تمام آلودگی‌های دولت یازدهم و دوازدهم را بزدایند. اگر هم آنها نتوانند دولت او را تطهیر کنند، تلاش می‌کنند تا یک فاصله معنادار بین خودشان و دولت ترسیم کنند. این تلاش البته نه از سر دلسوزی برای روحانی که به‌دلیل نیاز اصلاح‌طلبان به بازسازی سرمایه برباد رفته اجتماعی‌شان است. اظهارنظر محمدعلی ابطحی در دیدار با مهدی کروبی پیرامون «آسیب دولت روحانی» به اصلاح‌طلبان را می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. اما با توجه به اینکه جدایی اصلاح‌طلبان از دولت و تفکیک این دو برای افکار عمومی قابل تصور نیست، آنها گاهی تطهیر دولت را در دستورکار خود قرار می‌دهند. در همین راستا، محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران سازندگی یکی از افرادی است که در این دسته جای می‌گیرد. او در گفت‌وگویی درباره کارنامه روحانی به شرق گفته که دولت دوم روحانی با عطف توجه به محدودیت‌ها و محرومیت‌ها، «کارنامه منفی در حوزه اقتصاد ندارد.»
این رفتار اصلاح‌طلبان به ‌لحاظ روحی و عاطفی قابل درک است. آنها در سال 98 کرسی‌های مجلس را به جریان مقابل واگذار کردند. در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 نیز آنها به‌دلیل سهیم بودن در عملکرد روحانی، ازسوی جامعه و بدنه اجتماعی‌شان طرد شدند تا در کمتر از 2 سال دو شکست بزرگ سیاسی را در کارنامه خود ثبت کنند. از این منظر و با توجه به ضربه این شکست، بروز چنین رفتاری از اصلاح‌طلبان قابل توجیه است؛ اما مشکل آنجاست که آنها زمان بسیار نامناسبی را برای انتقاد انتخاب کرده‌اند. زبان آنها به انتقاد تند، پیش از آغاز به‌کار دولت باز شده بود و همچنان علیه دولتی که عمری کمتر از یک‌هفته دارد، می‌چرخد. از این‌رو می‌توان این انتقادها را یک عقده‌گشایی سیاسی دانست؛ چراکه هیچ عقل سلیمی انتقاد از دولتی را که کمتر از یک‌هفته عمر دارد، نمی‌پذیرد. در بسیاری از کشورها، احزاب شکست‌خورده به دولت فرصت می‌دهند تا کابینه‌اش را شکل دهد و مدیران رده‌بالا و میانی را انتخاب کند و بخشی از برنامه‌اش را برای اداره کشور عملیاتی کند. پس از این زمان، احزاب شروع به انتقاد از عملکرد دولت می‌کنند. اصلاح‌طلبان در ایران اما به این موضوع توجه چندانی ندارند. آنها توقع دارند دولت رئیسی کاری را که دولت روحانی در 8 سال گذشته نکرد، در کمتر از یک‌هفته انجام دهد. رسانه آمریکایی: خلف وعده بایدن ایران را به بی‌اعتنایی واداشت
یک پایگاه خبری - تحلیلی آمریکایی می‌گوید: بایدن برخلاف لفاظی‌هایش درباره احیای برجام، همان روش ترامپ برای فشار علیه تهران را در پیش گرفت و موجب خدشه در مذاکرات شد.
«اینسایدر وُیس» در تحلیل خود می‌نویسد: شش دور مذاکرات هسته‌ای در وین نتوانسته نتیجه ملموسی در چارچوب احیای برجام برجا بگذارد. برخی تحلیلگران در غرب می‌گویند تغییر دولت در ایران و انتخاب رئيسی به ریاست جمهوری، معادله را پیچیده‌تر کرده و دولت ایران علاقه و عجله‌ای برای مذاکرات دوباره ندارد و گسترش روابط با دیگر کشورها را ترجیح می‌دهد. البته در این زمینه باید به بی‌میلی و انفعال دولت بایدن در احیای توافق برجام اشاره کنیم. جو بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او برخلاف تمامی وعده‌های خود که مایل به احیای توافق برجام هستند، چندان آمادگی جهت انجام سرمایه‌گذاری سیاسی لازم برای احیای برجام را از خود نشان نداده‌اند.
جو بایدن به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، تاکید داشت که مایل است بار دیگر آمریکا را به توافق برجام بازگرداند و تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را لغو کند. دولت بایدن تاکید داشته که به‌دنبال انعقاد یک توافق «گسترده‌تر» و «قوی‌تر» با ایران است که در قالب آن راه برای انجام مذاکرات بیشتر با ایران در مورد قدرت منطقه‌ای و موشکی این کشور نیز هموار شود. پنجشنبه گذشته «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه جدید ایران تاکید کرد که تهران به صورت اصولی با از‌سرگیری گفت‌وگو‌های وین موافقت دارد اما مذاکرات اتمی با غرب بایستی به رفع کلیه تحریم‌ها علیه ایران و احقاق حقوق ملت ایران ختم شود. رویه‌های امیرعبداللهیان همچنین حاکی از این هستند که تهران بیش از آنکه به‌دنبال ترمیم روابط خود با غرب باشد سعی دارد تا روابطش با همسایگان خود را بهبود بخشد. در این رابطه حتی وزارت خارجه ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد که بحران‌های منطقه‌ای در خاورمیانه تا حد زیادی نتیجه مداخله‌گری قدرت‌های غربی هستند. از این رو، تهران بیش از همه توسعه و بهبود روابط با کشور‌های همسایه‌اش را در اولویت قرار داده است. از طرفی دولت جدید ایران به وضوح این نکته را روشن ساخته که دیپلماسی در این دولت صرفا محدود به مسئله برجام و نوعِ تعامل با غرب نخواهد بود. امری که حامل پیام‌هایی روشن برای کشور‌های غربی است. در این نقطه باید این سوال را مطرح کرد که آیا پیوند‌های منطقه‌ای ایران مخصوصا با کشور‌های عربی و کشور‌هایی نظیر چین و روسیه، مسئله لغو تحریم‌های هسته‌ای علیه تهران را به اولویتی با درجه اهمیت کمتر برای این کشور تبدیل می‌کند؟
در این چارچوب عده‌ای از تحلیلگران مسائل ایران بر این باورند که طیف جدیدی که اکنون در ایران قدرت گرفته‌اند (همزمان با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور جدید ایران)، بیش از هر چیزی به اقتصاد مقاومتی و در پیش گرفتنِ رویه‌های مقاومتی در برابر غرب اعتقاد دارند. در این چارچوب این طیف بیش از همه به تکیه بر توانمندی‌های داخلی ایران و همچنین تجارت منطقه‌ای اعتقاد دارند. مسئله‌ای که می‌تواند نیاز‌های ایران را تامین کند. در این راستا، آمار‌های بانک جهانی نشان می‌دهند که تولید ناخالص داخلی ایران بار دیگر مثبت شده است. این دستاورد علی‌رغم وجود تحریم‌ها علیه تهران و همچنین بحران شیوع ویروس کرونا در این کشور حاصل شده است. در این چارچوب، برخی از ایرانی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که اساسا در مورد اثر تحریم‌ها بر ایران مبالغه شده و این کشور حتی با وجود تحریم‌ها هم می‌تواند مسیر رشد و توسعه را در پیش گیرد. از این رو، مسئله تعامل با غرب جهت لغو تحریم‌ها عملا از اولویت کمتری برای ایرانی‌ها برخوردار شده است.
برخی ناظران و تحلیلگران هشدار می‌دهند که در صورت شکست تلاش‌ها جهت احیای برجام، احتمال اوج‌گیری تنش‌ها میان تهران و واشنگتن بسیار زیاد است. در این چارچوب، برخی تحلیلگران دولت بایدن را سرزنش می‌کنند، زیرا معتقدند این دولت علی‌رغم لفاظی‌های خود مبنی بر علاقه‌اش جهت احیای برجام همچنان راه و روش دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری «دونالد ‌ترامپ» را در پیش گرفته و عملا «کارزار فشار حداکثری» علیه تهران را در قالبی جدید دنبال می‌کند، امری که عملا با واکنش دولت جدید ایران روبه‌رو خواهد شد و احتمال دستیابی به توافق را تا حد زیادی کاهش می‌دهد.