سلبریتی ها پا در کفش نویسندگان، آرزوی خانم بازیگر و بدشانسی بیرو !


 
 
سلبریتی‌های محترم! پا در کفش نویسندگان نکنید


به بهانه افزایش انتقادها از رمان تازه انتشار یافته گلاره عباسی، ورود سوال برانگیز چهره‌هایی مانند امیر آقایی، صابر اَبَر، لیلا اوتادی، بهاره رهنما و... را به عرصه نویسندگی و تولید آثار ادبی مرور کرده‌ایم
 
الهه آرانیان- ادبیات وادی جذابی است که میل به قدم زدن در آن برای هر کسی می‌تواند وسوسه‌کننده باشد؛ حتی اگر کسی در حوزه کاری خودش شهرتی دست و پا کرده باشد، باز به ادبیات که می‌رسد، می‌خواهد اگر شده ذره‌ای از آن بچشد یا دست به کار شود و آشی بپزد! حالا شور یا بی‌نمک! نتیجه این کنجکاوی و میل به چشیدن طعم ادبیات، می‌شود ورود چهره‌های نام‌آشنایی که پیش از این در کسوت‌های دیگری شناخته می‌شدند و حالا سر از ادبیات درآورده‌اند و رمان، داستان و مجموعه شعر منتشر می‌کنند. در ادامه ورود تعدادی از بازیگران یا به‌اصطلاح سلبریتی‌ها به حوزه‌های مختلف ادبی، گلاره عباسی، بازیگر سینما و تلویزیون هم دست به قلم شده و نخستین رمانش را به‌نام «مریلین مونرو سر جردن!» منتشر کرده‌است؛ کتابی که هنوز از راه نرسیده، با حاشیه مواجه شده‌است. در این نوشتار به جز ماجرای کتاب گلاره عباسی، از آثار ادبی چند بازیگر دیگر هم خواهید خواند که در میدان ادبیات زورآزمایی کرده‌اند. اعتراض محمدامین چیتگران به گلاره عباسی نشر نیماژ کتاب «مریلین مونرو سر جردن!» نوشته گلاره عباسی را در 96 صفحه با قیمت 35 هزار تومان منتشر کرده‌است. در معرفی کتاب آمده که نویسنده به تنهایی‌های یک زن افسرده خانه‌دار عینیت بخشیده؛ زنی که دوست داشته بازیگر شود. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «زن‌ها یک جوری نگاهم می‌کردند و من بیشتر یک جوری نگاهشان می‌کردم. آن‌ها مریلین مونروی چتر قرمز وسط تهران ندیده بودند و من از بس زن شبیه آن‌ها دیده بودم، یک جوری نگاهشان می‌کردم؛ زن‌هایی که یک کم قوز کرده بودند و سردشان بود و کیسه‌های ماکارونی و گوشت چرخ‌کرده و آجیل چهارشنبه‌سوری این‌قدر توی دست‌هایشان سنگینی می‌کرد که داشتند فرو می‌رفتند توی زمین». چند روز بعد از انتشار این کتاب، محمدامین چیتگران، نویسنده کشورمان و صاحب اثر «مرلین مونرو غمگین نیست»، با نوشتن متنی در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام، به گلاره عباسی اعتراض کرد. این نویسنده نوشته است: «مرلین مونرو متعلق به من نیست. هیچ انحصاری روی آن ندارم، اما دو سوال: اول) بهتر نبود قبل از انتشار کتاب این عنوان را در گوگل یک جست‌وجوی ساده می‌کردید؟ فرض کنیم شما آن‌قدرها خلاقیت نداشتید. ناشر شما چی؟ نباید این‌کار را می‌کرد؟ من مطمئنم ناشر این موضوع را با توجه به شناختی که این مجموعه از من دارند، با شما مطرح کرده‌اند. دوم) در رمان من، یک فصل مهم آن قصه در جغرافیای خیابان جردن تعریف می‌شود. حتی عنوان فصل هم هست‌، اما بعدها به خاطر ملاحظات وزارت ارشاد، این عنوان تغییر کرد. این هم اتفاقی‌ است؟ یعنی واقعاً از یک اتفاق ساده شده است عنوان رمان شما؟ آیا در ممیزی، سلبریتی‌ها از ما برترند؟ من از همین‌جا شما را دعوت به یک لایو اینستاگرامی می‌کنم تا درمورد کتاب‌هایمان حرف بزنیم. حرف بزنیم تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد. دیگر این قضیه آن‌قدر روشن و رسواست که نمی‌دانم در پاسخ چه خواهید گفت. حتماً یادم می‌ماند که عنوان کتاب بعدی‌ام را با مشورت شما انتخاب کنم. شاید یاد گرفتید و درسی شد». باید دید خانم بازیگر چه جوابی به سؤالات آقای نویسنده خواهد داد. پاوه‌نژاد، رهنما، اوتادی، آقایی و دیگران گلاره عباسی اولین بازیگری نیست که وارد حوزه ادبیات شده‌است و آخرین آن‌ها هم نخواهد بود. پیش از این بازیگرانی بوده‌اند که داستان و مجموعه شعر منتشر کرده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به الهام پاوه‌نژاد، بهاره رهنما، بهنوش بختیاری،  امیر آقایی، لیلا اوتادی و... اشاره کرد. در این سال‌ها اشعار بهاره رهنما و لیلا اوتادی بیشترین واکنش‌ها را از سوی اهالی ادبیات داشته‌است و هر از گاهی، تصویر یک یا چند صفحه از کتاب‌های شعرشان در فضای مجازی دست به دست و بحث‌برانگیز می‌شود. لیلا اوتادی مجموعه شعر خود را به نام «در بهشتی که کلاغی نیست، مترسک هم نیست» در سال 93 منتشر کرد که یکی از جنجالی‌ترین اشعارش این است: «من/ تو بوده‌ام/ تو/ تو بوده‌ای/ ما/ تو بوده‌ایم/ من و تو/ ما.../ نبوده‌ایم/ آشنا/ نبوده‌ایم/ هم‌صدا/ نبوده‌ایم». از آخرین اشعار بهاره رهنما هم که به‌تازگی در فضای مجازی با واکنش‌های زیادی روبه‌رو شده، شعری با عنوان «بی‌خوابی» است: «همه کارخانه‌های داروسازی را خلع سلاح کرده‌ای/ دیازپام/ اکسازپام/ لورازپام/ کلونازپام/ همه در مقابل یک شب به‌خیر تو هیچ‌اند». یکی دیگر از بازیگرانی که به واسطه چاپ مجموعه اشعار با انتقاد اهالی ادبیات مواجه شده، امیر آقایی است. «بیدها در باد» یکی از کتاب‌های این بازیگر است و این هایکو یکی از آن‌هاست: «کجای این خانه/ گم شده‌ای/ مارمولک کوچولو». صابر اَبَر هم از جمله بازیگرانی است که در سال 97 با ورودش به دنیای کتاب، سر و صدای زیادی به‌پا کرد. «تا هفت خانه آن‌ورتر» اسم کتاب 436 صفحه‌‌ای صابر ابر است که در معرفی آن آمده‌: «این کتاب درباره‌ صد زندگی ا‌ست؛ صد داستان، صد مادر، صد غذا، صد عشق و صد تکه از ایران. «تا هفت خانه آن‌وَرتر» با بهانه آشپزی، نگاهی ساده و بی‌پرده به هنری بزرگ دارد که کار هرکسی نیست؛ هنری که به ‌سرعت در حال فراموشی است. نام این هنر زندگی است و بس». این کتاب که در سال انتشارش، 300 هزار تومان قیمت داشت، با انتقادهای فراوانی مواجه شد.      دکتر قطب‌الدین صادقی در گفت و گو با خراسان:  ورود برخی به عرصه ادبیات از سرِ جاه‌طلبی است قطب‌الدین صادقی، نویسنده، کارگردان و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی معتقد است در هیچ هنری نباید پاسبان وجود داشته باشد. او درباره ورود بازیگران به حوزه‌های مختلف ادبی می‌گوید: «شاید یکی واقعاً شاعر بود؛ مثلاً سهراب سپهری نقاش بود که شاعر شد یا محمدعلی سپانلو قصه‌نویسِ پژوهشگرِ شاعر شد و بازیگری هم کرد. ما باید امکان شکوفایی را به آدم‌هایی که علاقه خاصی به بعضی از رشته‌ها دارند، بدهیم تا دست‌وپنجه‌ای نرم کنند، ولی حقیقتش را بخواهید جهان امروز به‌شدت تخصصی است. هرکسی نمی‌تواند نویسنده و شاعر باشد؛ هرکسی نمی‌تواند فیلم‌ساز یا کارگردان تئاتر باشد. بهتر است که انسان همه انرژی‌اش را در یک رشته به‌کار بگیرد و در آن غور کند. این گرایش‌هایی که می‌بینید بیشتر جاه‌طلبی و دغدغه پول درآوردن است».      
 
 
 
 
گفت و گوی خراسان با نعیمه نظام دوست، بازیگر سریال «کلبه عموپورنگ»
آرزوی خاطره‌سازی برای کودکان مانند اکبر عبدی و ایرج طهماسب
نویسنده:  مریم ضیغمی 
 
بازیگر پرکاری است، ژانرهای مختلف و حتی جدی را تجربه کرده، اما مخاطب همچنان نعیمه نظام دوست را با بازی در نقش های کمدی می شناسد، اگرچه خودش دوست دارد بعد از مدت ها، بازی در نقش جدی را تجربه و واکنش مخاطبان را دریافت کند، فیلم سازها این ریسک را نمی کنند. او که هم اینک با «کلبه عموپورنگ» و سریال «زن زندگی، مرد زندگی» مهمان شبکه های سیماست، در این سال ها برای تامین مخارج زندگی اش خیلی تلاش کرده، کارهایی همچون پشت صحنه آثار، راه اندازی شوی لباس، فروش لوازم آرایشی و شرکت در نمایشگاه کتاب را انجام داده و از این انتخاب ها رضایت دارد، اما به حق خود در سینما و تلویزیون نرسیده است. گفت و گوی خراسان را با نعیمه نظام دوست به بهانه فعالیت های اخیر او در ادامه بخوانید.   در شرایط کرونایی چگونه کار می کنید؟ خدا را شکر واکسینه شدیم، کار در این شرایط سخت و کار ما سخت تر است. در این دو سال شیوع کرونا نمی دانم چطور زنده مانده ام!   فوبیای کرونا داشتید؟ خیلی زیاد. خدا را شکر رعایت کردم و تاکنون مبتلا نشده ام.   شما را اغلب با بازی در آثار کمدی و گیشه پسند می شناسند. در سال های اخیر با «کلبه عموپورنگ» همراه شدید. چطور برای این اثر انتخاب شدید؟ کارگردان و نویسنده نقشی را به من پیشنهاد دادند و پذیرفتم. معتقدم یک بازیگر ممکن است در خیلی ژانرها پیشنهاد ایفای نقش داشته باشد.   کار برای کودکان چگونه تجربه ای است؟ کار کودک نقطه عطف زندگی ام محسوب می شود، چون فضای دل انگیز، شیرین و لذت بخشی دارد که جای دیگری نمی توان آن را تجربه کرد.   خیلی از بازیگران خوب کشورمان در «کلبه عموپورنگ» حضور دارند. همین طور است، بعضی از بازیگران هم در ژانرهای دیگر کار می کنند هم در ژانر کودک. برای کودکان کار کردن برای شان‌ اهمیت دارد. در واقع وقتی برای کودکان کار می کنیم، به نوعی سرمایه گذاری می کنیم. تمام این بچه ها پدران و مادران آینده هستند و حتماً در آینده دوستان ما می شوند، خیلی لذت بخش است که این بچه ها در آینده صاحب فرزند می شوند و ما جزو خاطرات شان می شویم، همان طور که ما نوستالژی داشتیم و اکبر عبدی، علیرضا خمسه، آتیلا پسیانی، محمود جعفری، حمید جبلی و ایرج طهماسب جزو خاطرات کودکی ما هستند.   «کلبه عموپورنگ» را در ژانر کودک و نوجوان می دانید؟ درست است که کار کودک است اما به گونه ای ساخته شده که بزرگ سالان هم از تماشای آن لذت می برند. چرا ما برند خوب تلویزیون در ژانر کودک هستیم؟ چون به گونه ای ساخته می شود که همه گروه های سنی بیننده اش باشند و از آن لذت ببرند و فضای آرامش بخشی را تجربه کنند.   با «زن زندگی، مرد زندگی» هم روی آنتن هستید، از این سریال و تجربه همکاری تان برای مان بگویید. فکر نمی کردم در این ماه روانه آنتن شود چون کمدی موقعیت است، نقش «مرجان» را دوست دارم.   فلاش بکی به گذشته بزنیم، اهل رشت هستید. نحوه ورودتان به وادی هنر چگونه بود؟ متولد رشت نیستم بلکه ۲۳ آبان ۱۳۵۳ در تهران به دنیا آمدم. والدینم اصالتاً رشتی هستند و نقش هایی که بازی کردم بیشتر با لهجه گیلکی بود. مردم شریف رشت را خیلی دوست دارم. در سال ۱۳۷۰، 17 ساله بودم که فعالیتم را با با تئاتر شروع کردم و تجربه خوبی بود. در سال 1372 به مجموعه تلویزیونی «نوروز 73» معرفی شدم. البته اولین بار پایان نامه مازیار میری فیلمی کوتاه بود که در آن مقابل دوربین رفتم و در سال 1373 در «ساعت خوش» کار کردم و بعد پایم به سینما باز شد. بعد از مقطعی در سال 1375 تصمیم گرفتم کار در پشت صحنه را تجربه کنم؛ از منشی صحنه گرفته تا دستیار کارگردانی و 10 سال کار در پشت صحنه را در کنار بازیگری ادامه دادم.   در سال های فعالیت تان از کدام نقش لذت بردید و از آن به عنوان نقش درخشان کارنامه‌تان یاد می کنید؟ «ساعت خوش» خیلی اتفاق خوبی بود، با نقش «ژینوس» در «پلیس جوان» خیلی شناخته شدم و همه آن را دوست داشتند، نقش شاخص من «مامان نیاز» عموپورنگ بود، مردم «خانم کمالی» فیلم «هزارپا» را دوست دارند و نقش ام در سریال «ریحانه» هم دیده شد.   با توجه به کارنامه تان قبول دارید مخاطبان شما را با نقش های طنز می شناسند؟ درست است. نمی دانم دلیل اش چیست، در نقش های جدی خیلی کار کرده ام اما مردم مرا با نقش های طنز پذیرفته اند. یکی از دلایلش این می تواند باشد که با کار کمدی شناخته شدم، نمی دانم اگر الان ژانرم را تغییر دهم و بخواهم در نقش جدی بازی کنم، مردم چه برخوردی می کنند؟ دوست دارم امتحان کنم و ببینم آیا مخاطب بعد از این همه سال مرا می پذیرد؟ اکنون پیشنهاد بازی در نقش جدی را ندارم و برای کار طنز انتخاب می شوم‌ و این موضوع ، انتخاب را برایم سخت می کند، چون دوست دارم در ژانر دیگری هم کار کنم. در گذشته در نقش جدی بازی کردم، اما بعد از شناخته شدن در ژانر کمدی کارگردان ها واهمه دارند که مردم نقش را نپذیرند. این نکته هم هست که مردم اکنون غمگین هستند و خوشحال می شوم بتوانم آن ها را شاد کنم.   از ابتدای فعالیت تان تاکنون دستمزد گرفته اید؟ از همان لحظه شروع فعالیتم حقوق گرفته و هیچ زمان مجانی سر کاری نرفته ام، حتی برای همان فیلم کوتاه هم که اولین بار جلوی دوربین رفتم، فکر کنم ۴۰ هزار تومان دستمزد گرفتم، البته برای یکی، دو کار دوستانه در سال‌های اخیر دستمزد نگرفتم که آن ها هم قدرم را ندانستند‌.   با این حال اتفاق افتاده به خاطر مسائل مالی نقشی را بپذیرید که دوست نداشته باشید؟ بارها این کار را انجام داده ام، چون اجاره خانه و مخارجم را باید می دادم و مجبور به پذیرش شدم و با این که نقش را دوست نداشتم، تلاشم را کردم و همه انرژی ام را گذاشتم.          نیمکت‌نشینی نیازمند و بیرو دغدغه   تیم ملی 
قرار بود بازی بوآویشتا و پورتیموننزه دوئل دو دروازه‌بان ایرانی لیگ پرتغال باشد؛ دوئلی که شکل نگرفت و هر دوی آن‌ها سکونشین بودند. فصل پیش امیر عابدزاده تنها دروازه‌بان ایرانی لیگ پرتغال محسوب می‌شد. این فصل او به اسپانیا رفت و در عوض دو دروازه‌بان تیم ملی راهی پرتغال شدند. علیرضا بیرانوند پیراهن بوآویشتا را پوشید و پیام نیازمند به پورتیموننزه پیوست. هیچ‌کدام از آن‌ها هنوز فرصت بازی برای تیم جدیدشان را پیدا نکرده‌اند. در هفته پنجم لیگ پرتغال، بوآویشتا و پورتیموننزه روبه‌روی هم قرار گرفتند. فرصت دیدار بین بیرانوند و نیازمند که عملی نشد و هر دوی آن‌ها حتی روی نیمکت هم حضور نداشتند. رافائل براسالی، کاپیتان 40 ساله بوآویشتا که فصل پیش نیمکت‌نشین بود، این فصل تبدیل به دروازه‌بان اول تیمش شده است. براسالی در بازی‌های پیش‌فصل به‌خاطر مصدومیت بیرانوند در ترکیب اصلی قرار گرفت و آنقدر خوب بود که بتواند جایگاهش را حفظ کند. مصدومیت بیرانوند مدت‌هاست خوب شده و او در دو بازی تیم ملی هم به میدان رفت. با این حال ژوائو پدرو سوسا، سرمربی بوآویشتا همچنان ترجیح می‌دهد از براسالی درون دروازه تیمش استفاده کند. این هفته بیرانوند پس از چند بازی نیمکت‌نشینی از روی سکو، مسابقه بوآویشتا را تماشا کرد تا فوتبال‌دوستان ایرانی نگران آینده این دروازه‌بان ملی‌پوش شوند. بیرانوند فصل گذشته هم در آنتورپ بلژیک جایگاه ثابتی نداشت و با وجود مصدومیت طولانی دروازه‌بان اول و فرانسوی این تیم بلژیکی نتوانست دروازه‌بان اول آنتورپ شود و درنهایت در لیست مازاد قرار گرفت و باشگاه او را به صورت قرضی به تیم پرتغالی منتقل کرد. فصل گذشته جایگاه بیرانوند آنقدر متزلزل شده بود که حتی جایگاه او در تیم ملی هم به خطر افتاد و بیم آن می‌رفت که بیرو که در جام‌جهانی 2018 روسیه خوش درخشیده بود و با مهار پنالتی کریستیانورونالدو، ستاره فوتبال جهان و پرتغال اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرده بود، از تیم ملی جا بماند و فرصت همراهی تیم ملی در مقدماتی جام‌جهانی 2022 قطر از دستش برود و در صورت صعود ایران به جام‌جهانی شانس تجربه حضور در دو جام‌جهانی متوالی را نداشته باشد. پیام نیازمند دیگر دروازه‌بان تیم ملی هم شرایطی شبیه بیرانوند دارد. دروازه‌بان فصل پیش سپاهان که در پایان لیگ برتر ایران به پورتیموننزه پیوست، آماده بازی است. او در بازی‌های تیم ملی هم به عنوان دروازه‌بان ذخیره روی نیمکت می‌نشیند. با این حال پورتیموننزه همین فرصت را هم به نیازمند نداده و او بازی‌های تیمش را از روی سکو تماشا می‌کند. ساموئل در تمام بازی‌های این فصل پورتیموننزه دروازه‌بان این تیم بوده و نیازمند در لیست نهایی تیم حضور نداشته است. این وضعیت برای گلرهای اصلی تیم ملی ایران قطعا نه مطلوب خود آن‌هاست و نه کادر فنی تیم ملی چراکه بازیکن در شرایط بازی به وضعیت ایده‌آل می‌رسد و نیمکت‌نشینی و سکونشینی حتی اگر تمرین آن‌ها خوب و کافی باشد باعث افت فنی و کیفی‌شان خواهد شد. البته این شرایط ناخواسته به سود امیر عابدزاده، دروازه‌بان ملی‌پوش تیم پومفرادینا اسپانیاست که جایگاه ثابتی در این تیم دسته دومی پیدا کرده و لیگ را با کلین‌شیت آغاز کرده و خوش درخشیده است. در واقع ادامه نیمکت‌نشینی و سکونشینی بیرانوند و نیازمند اگرچه برای کادر فنی نگران‌کننده است اما تا زمانی که عابدزاده شرایط خوبی دارد و بازی می‌کند کمی از این نگرانی کاسته خواهد شد. با این حال فشردگی مسابقات تیم ملی در مرحله نهایی انتخابی جام‌جهانی و مسابقات باشگاهی قطعا باعث خستگی و افت بازیکنان خواهد شد و دراگان اسکوچیچ و همکارانش امیدوارند بیرانوند و نیازمند هم در شرایط بازی قرار بگیرند تا تیم ملی سه دروازه‌بان آماده و هم‌تراز داشته باشد و نگرانی ایران بابت قفس توری به حداقل برسد.