در سوگ حسن(ع) جهان سیه می پوشد

در سینه، دل از داغ حسن(ع) می جوشد   امشب مدینه، شهر پیامبر، سر بر زانوی غم نهاده است، در محنت جانکاه شهادت تو، ای پسر فاطمه! هر چند که این پایان، آغازی دوباره است برای جلوه‌گری شکوهی که با نام سبط اکبر پیوند خورده است؛ اما چگونه می‌توان تاب آورد مشاهده پاره‌های جگرِ زادۀ زهرا را؟ امشب، خانه کریم اهل‌بیت(ع) در سکوتی توام با رنج و درد فرو رفته است. خباثت مضاعف «جعده» را ببین که با فریب خبیثانه معاویه، در چاه نکبتی که فرا رویش کنده بودند، افتاد و بهترین خلق را، با سمی قاتل، مسموم کرد. امشب، پایان رنج‌های مجتبی فرا می‌رسد؛ رنج و محنتی که پس از شهادت پدرش، با هجمه خیانت یاران همراه شد و سبط اکبر، آن را 10 سال تمام تحمل کرد. در این مدت، چه کنایه‌ها و زخم‌زبان‌ها که از دوست و دشمن نشنید و همه آن ها را با تبسمی آسمانی پاسخ گفت. اینک، مرد قهرمانانه‌ترین نرمش تاریخ را، تاب ماندن در این سرای پر دروغ و فریب نیست؛ دیدار مادر نزدیک است. ایها الکریم، ما را دریاب.