سیستم سیاسی و کرونا

لقمان قنبری‪-‬ با متابعت از این سخن تالکوت پارسونز که نظریه عبارت است از یک سلسله مفاهیم انتزاعی خاص که تنها منعکس‌کننده بخشی از واقعیت اجتماعی است. در این یادداشت نیز بر این گمان هستیم که هرچند کاربرد رویکرد کارکردگرایانه در فهم میزان تاب‌آوری و یا آنتروپی (آشفتگی) در عناصر و نهادهای تشکیل‌دهنده یک نظام سیاسی در مواجهه با ویروس کرونا و شیوه مدیریت دولت نمی‌تواند دقیقاً منطبق با واقعیت باشد بااین‌حال چنین به نظر می‌رسد که کاربست رهیافت کارکردگرایانه در علوم سیاسی بتواند فهم عالمانه‌تری از کیفیت کارکرد عناصر نظام سیاسی و درنهایت میزان آنتروپی موجود در سیستم در هنگام مواجهه با بحران متعاقب کرونا را در اختیار ما بگذارد؛ اما رویکرد کارکردگرایانه چیست؟ در جواب باید گفت بی‌تردید یکی از مهم‌ترین رویکردهای نظری در مطالعه پدیده‌های اجتماعی نگرش کارکردگرای یا فونکسیونالیسم است. بنیادی‌ترین مفهوم در این نظریه مفهوم کارکرد (فنکسیون) است درواقع کارکرد «مجموعه فعالیت‌هایی است که در جهت برآوردن یک نیاز یا نیازهای یک سیستم انجام می‌گیرد». واژه سیستم نیز که معادل نظام است به مجموعه‌ای از واحدها یا عناصر مرتبط به هم اشاره دارد که به‌منظور تامین اهداف از پیش تعیین‌شده در ارتباط و تعامل با یکدیگر فعالیت می‌کنند؛ اما چه موقع یک سیستم دچار آنتروپی و محتملاً دچار بحران خواهد شد در جواب می‌توان گفت وقتی یک سیستم یا نظام از حالت تعادل (نظم) خارج شود امکان آنتروپی و آشفتگی آن زیاد می‌شود. به‌بیان‌دیگر بحران در چارچوب رویکرد کارکردگرایی هنگامی رخ می‌دهد که پدیده‌هایی مثل جنگ، کودتا، زلزله و یا بیماری اپیدمیک
- که حکومت ناتوان از مقابله با آن‌ها باشد- موجب شوند تا نظم اصلی سیستم و یا بخش از سیستم (نهادهای نظامی، نظام سلامت، نهاد اقتصاد) مختل و دچار بی‌سامانی شوند. به‌طورکلی می‌توان گفت بنیاد فکری طرفداران رویکرد کارکردگرایی بر این فرض استوار است که نهاد حکومت به‌مثابه یک سیستم دارای نهادهایی با وظایف و کار مشخصی هستند که در همسویی و همکاری با سایر اعضا و نهادهایی که هرکدام از آن‌ها نیز عهده‌دار وظایف مشخصی هستند؛ درمجموع در خدمت کلیت سیستم و درنتیجه کارکرد درست هرکدام از آن‌ها موجب حفظ ثبات و نظم و درنتیجه تداوم سیستم می‌شوند. بعلاوه در چارچوب رهیافت کارکردگرایی، هر سیستم سیاسی دارای چهار مختصات است ۱- درون نهاده یا آنچه وارد سیستم سیاسی می‌شود ۲- بازده یا برون داده یا آنچه از سیستم خارج می‌شود ۳- فرایند یا پردازش به آن بخش از سیستم گفته می‌شود که بر روی داده یا هر آنچه وارد سیستم می‌شود عملیات انجام می‌دهد تا آن‌ها را به بازده (به شکل کالا و خدمات) تبدیل کند ۴- بازخورد که عبارت است از واکنش محیط به بروندادها یا بازده‌های سیستم. نکته مهم در مورد بازخورد این است که بسته به اینکه بازخورد مثبت یا منفی باشد می‌توان عملکرد و میزان پایداری یک سیستم (نظام سیاسی به‌مثابه یک سیستم) را در شرایط بحرانی مورد سنجش قرار داد.
حال با توجه به آنچه گفته شد می‌توان به فهمی واقع‌بینانه از وضعیت جاری حکومت جمهوری اسلامی ایران به‌مثابه یک سیستم در مواجهه با کروناویروس دست‌یافت. به‌عبارت‌دیگر در چارچوب رویکرد کارکردگرایانه به این سوال که چرا حکومت از چندان قابلیت و ظرفیتی برای مدیریت پیامدهای متعاقب اپیدمی کروناویروس برخوردار نیست این فرض را مطرح کرد که دلیل این‌عدم موفقیت به‌عدم همسویی و هماهنگی بین مدار یا حوزه‌های داده (درون نهاد؛ تقاضا و حمایت‌ها)، فرآیند (قسمت پردازش)، بازده (تصمیمات گرفته شد در قالب دستورالعمل و پروتکل) و بازخورد (نتیجه تصمیمات) در نظام سیاسی به‌مثابه یک سیستم برمی‌گردد.
۱- حوزه داده یا درون نهادها: عوامل و متغیرهایی که به سیستم وارد می‌شوند نهاده نام دارند. در یک نظام سیاسی، تقاضاها و حمایت‌ها در این حوزه قرار می‌گیرند. ذکر این نکته مهم است که اساساً هر رخدادی چون بلایای طبیعی، جنگ و بحران اقتصادی در داخل یا بیرون از سیستم سیاسی می‌تواند موجب افزایش تقاضا از نظام سیاسی شود. اینکه نظام سیاسی تا چه اندازه باز یا بسته، منعطف یا متصلب، واجد نهادهای مدنی یا فاقد تشکلات مدنی باشد در بررسی تقاضاهای و مسئولیت‌پذیری نظام در قبال خواسته‌ای که وارد سیستم می‌شوند باهم متفاوت هستند. به هر میزان سیستم سیاسی باز‌تر و منعطف‌تر و در قسمت درون داده دارای نهادهای مدنی مستقل و متکثر باشد بدون شک هم در فرایند تجمیع و تالیف اطلاعات و مطالبات مردم موفق‌تر عمل خواهد کرد و هم در مرحله تصمیم‌گیری برای


غلبه بر بحران‌ها آماده‌تر و منطقی عمل خواهد کرد.
اگر این نهادها وجود نداشته باشد ممکن است نظام سیاسی درک درستی از تقاضا و یا اطلاعات درستی از محیط خود نداشته باشد یا اینکه نظام سیاسی به نحوی کاذب خواسته‌ها و تقاضاهای خود را بر خواسته‌های شهروندان ترجیح دهد. بعلاوه اگر نظام سیاسی خواهان جلب حمایت‌های مردمی جهت غلبه بر هرگونه مشکلی نظیر کرونا است لاجرم باید عرصه مشارکت مردمی را در عرصه‌های مختلف بالا ببرد. همان‌طور که می‌دانیم در ایران پیامدهای متعاقب کروناویروس چه به لحاظ سلامت شهروندان و چه به لحاظ امنیت شغلی موجب شد تا تقاضا از سیستم برای حمایت بیشتر از سلامت و امنیت شهروندان افزایش یابد در چنین شرایطی به دلیل اینکه سیستم و یا نظام سیاسی اطلاعات چندانی از محیط بحرانی خود - یعنی کرونا ویروس- نداشتند و یا اینکه عملکرد چندان شفافی جهت اطلاع‌رسانی به‌موقع به مردم از خود نشان ندادند همگی نشان‌دهنده این مسئله مهم است که نظام سیاسی به‌مثابه یک سیستم در بخش داده یا درون داده‌های نظام دچار کژکارکری شده است.
۲- حوزه پردازشگری یا تصمیم‌سازی: پردازش همان فرایند تبدیل ورودی یک نظام به خروجی است. در فرایند تصمیم‌گیری میزان درک و استقلال عمل نهاد تصمیم‌گیرنده همراه با گرفتن تصمیمات عقلایی و واقع‌بینانه بسیار مهم است. در ارتباط با درک مقامات ایرانی از کروناویروس آنچه لازم به گفتن است این است که درمجموع درک نظام سیاسی از کرونا ویروس چندان واقع‌بینانه و عالمانه نبوده است بعلاوه یکی از نواقص کارکردی در بخش تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری وجود صداهای مختلف و بعضاً متناقض در قسمت پردازش نظام سیاسی به‌مثابه یک سیستم بوده است و دقیقاً همین مراکز غیرهمسو در تصمیم‌گیری لاجرم منتهی به اختلال در سیستم تصمیم‌گیری منسجم و یکدست می‌شود. برای مثال در قضیه برگزاری کنکور سراسری شاهد بودیم که متناوباً تصمیمات تغییر می‌کرد و یا در برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی عده‌ای موافق و عده‌ای مخالف بودند؛ و یا در قضیه قرنطینه کردن شهرها عده‌ای مخالف و عده‌ای موافق بودند به‌عبارت‌دیگر ما شاهد صداها و منابع تصمیم گیر زیادی بودیم. در همین رابطه بنا به گزارش خبرگزاری ایرنا شورای عالی سازمان نظام پزشکی و هیئت‌رئیسه مجمع عمومی این سازمان اعلام کرد: تعدد مراکز تصمیم‌گیری در بحران کرونا به نتیجه‌بخش بودن اقدامات لطمه زده است. روش آماری وزارت بهداشت نیز با واقعیت میدانی فاصله قابل‌توجهی دارد و اعتماد عمومی به آمار را خدشه‌دار کرده است. همین سخن شورای عالی به‌خوبی بیانگر وضعیت و درک و میزان استقلال عمل نظام عنصر تصمیم‌گیری در نظام سیاسی جمهوری اسلامی است.
۳- خروجی‌ها (پروتکل‌ها): نتیجه فرآیند پردازش ورودی‌ها و داده‌های نظام سیاست‌گذاری، به شکل کنش‌ها و تصمیماتی است که به آن خروجی نظام گفته می‌شود به‌عبارت‌دیگر تصمیمات و خط‌مشی‌های یک نظام سیاسی در قبال تقاضاها و حمایت‌ها، جزء داده‌های سیستم محسوب می‌شود. بالطبع وقتی در قسمت مربوط به پردازش و تصمیم‌گیری همان‌طور که در بالا به آن اشاره شد سیستمی که با اختلال و آنتروپی در اتخاذ تصمیمات واحد مواجه شود بدون تردید خروجی‌ها و تصمیمات آن‌ها نیز در قالب پروتکل‌ها کمترین قابلیت اجرا را دارند. هرچند دولت پروتکل‌هایی چون رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی، استفاده از ماسک، عدم تجمع، شستن دست، تعطیلی برخی مشاغل و نوبت‌بندی برای بعضی از مشاغل، کم کردن و نوبت‌بندی ساعت کار ادارات و تعطیل کردن خدمات بوروکراتیک غیرضروری را در چند ماه گذشته تدوین و اعلام کرده است. بااین‌وجود این برنامه‌ها و دستورالعمل‌ها در میدان عمل پر از تناقض بود. برای مثال به مردم اعلام شد تا از ماسک استفاده کنند این در حالی بود که خبرها از کمبود ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده حکایت داشت و یا وقتی به مردم گفتند از هرگونه تجمع پرهیز کنند دولت در مقابل مراسم تاسوعا و عاشورا برخلاف دستورالعمل‌های خود عمل کرد و یا درست زمانی که کرونا در اوج بود حسن روحانی از سبد کالا و کمک معیشتی صحبت می‌کرد این صحبت روحانی باعث شد تا عده زیادی از مردم برای ثبت‌نام و گرفتن کمک معیشتی به دفاتر پیشخوان و کافی‌نت‌ها هجوم بیاورند. در حقیقت این تصمیم رئیس جمهور یکی از نسنجیده‌ترین تصمیمات دولت روحانی بود که در تشدید و همه‌گیری کروناویروس تاثیر بسزایی داشت. لازم به ذکر است که همین تصمیمات غلط موجب شد تا نظام در بخش بازخورد با مشکل مواجه شود.
۴- بازخوردها: ارزیابی هماهنگی یا ناهماهنگی بین نهاده‌ها و ستاده‌ها در فرایند بازخور موردبررسی قرار می‌گیرد. چنانچه تصمیمات سیاست‌گذاران (ستاده‌ها)، هماهنگ با درخواست‌های مردم (نهاده‌ها) باشد، نتیجه بازخورد مثبت می‌باشد، اما اگر نتیجه تصمیمات موجب نارضایتی مردم و تشدید عملکرد منفی دولت باشد به آن بازخورد منفی می‌گویند. به‌عبارت‌دیگر بازخورد فرایندی است که در آن بخشی از خروجی‌ها به‌عنوان اطلاعات به درونداد باز خورانده می‌شوند و به‌این‌ترتیب، سیستم برای عملکرد بهتر خود را تنظیم می‌کند؛ اما همان‌طور که در قسمت قبل به آن اشاره شدعدم مدیریت کرونا ویروس در چند ماه گذشته نشان داده است که ضعف در قسمت پردازش یا تصمیم‌سازی سیستم سیاسی موجب شده تا ما در قسمت بازخورد نیز با بازخورد منفی مواجه شویم. تداوم بحران کرونا و افزایش کشته‌ها، عدم هماهنگی مردم و دولت، شکاف در میان مقامات تصمیم‌ساز، استعفا و برکناری‌ها و تشدد بی‌اعتمادی مردم به دولت و درنهایت بی‌توجهی مردم به پروتکل‌های اعلامی همگی نشان از بازخوردهای منفی دارد. وقتی رضا ملک‌زاده (معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت) در نامه استعفای خود می‌نویسد که مدیریت بسیار غلط، پر نقص در همه‌گیری کرونا وزیر بهداشت موجب تلفات انسانی بسیار در ایران شده است این سخن به‌خوبی نشان از ناتوانی دولت در مدیریت بحران کرونا دارد. این عوامل همراه با شکست بسیاری از طرح‌های دولت در مهار کروناویروس موجب سلب هر چه بیشتر اعتماد ملت به دولت شده است؛ اما در صورت تداوم بازخوردهای منفی ناشی از تصمیمات غیرعملی و ناکارآمد، ممکن است از منظر کارکردگرایی کارایی و مشروعیت نظام سیاسی در مقابله با کرونا ویروس به چالش کشیده شود. استعفای علی نوبخت، معاون سابق وزارت بهداشت و دبیر شورای مشورتی مدیریت کرونا و رضا ملک‌زاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در اعتراض به وزیر بهداشت و سلب اعتماد مردم نسبت به دولت می‌تواند نشان از آنتروپی کارکردی در سیستم سیاسی باشد.