جانسون، کوتوله‌ها را دور خود جمع کرده است


آفتاب یزد - رضا بردستانی: بوریس جانسون، نخست‌وزیر بریتانیا، در پی برکناری دومینیک راب از وزارت خارجه این کشور، لیز تراس از اعضای حزب محافظه‌کار بریتانیا را به عنوان وزیر خارجه جدید منصوب کرد. دومینیک راب، وزیر خارجه پیشین که در اوج بحران افغانستان و تصرف قدرت توسط طالبان برای گذراندن تعطیلات به یونان سفر کرده بود، اکنون به مقام وزیر دادگستری بریتانیا منصوب شده است. دفتر نخست‌وزیر بریتانیا همچنین اعلام کرد خانم تراس سرپرستی وزارت زنان و برابری را که از سپتامبر ۲۰۱۹ به او محول شده است، همچنان بر عهده خواهد داشت.
لیز تراس، ۴۶ساله و دانش‌آموخته فلسفه، سیاست و اقتصاد در دانشگاه آکسفورد، از سال ۱۹۹۶ به حزب محافظه‌کار بریتانیا پیوست. او تاکنون در مقام وزیر تجارت بین‌المللی، چندین قرارداد تجاری بریتانیا در دوره پسابرگزیت با کشورهای متعدد در سراسر دنیا را به سرانجام رسانده است. خانم تراس دومین وزیر خارجه زن در تاریخ بریتانیا پس از مارگارت بکت در دوران نخست‌وزیری تونی بلر به شمار می‌رود.
> تغییر و تحولات جدید در کابینه نخست‌وزیر
بوریس جانسون به امید متمرکز کردن دولت روی ارتقاء سطح زندگی مردم پس از همه‌گیری کرونا روند ترمیم کابینه را با تغییر پنج وزیر که به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌اند، آغاز کرد.


گوین ویلیامسون، وزیر آموزش و پرورش، اولین عضو برکنار شده کابینه بوریس جانسون است که به دلیل مدیریت بحران کرونا در مدارس به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بود. پس از او رابرت باکلند، وزیر دادگستری و رابرت جنریک، وزیر مسکن، نیز از کابینه اخراج شدند.
سخنگوی نخست‌وزیر بریتانیا گفت: «ما می‌دانیم که مردم از دولت می‌خواهند اولویت‌های آن‌ها را اجرا کنند و به همین دلیل آقای نخست‌وزیر می‌خواهد افراد مناسب برای اجرای این برنامه‌ها را به کابینه بیاورد.» یک مقام دفتر نخست‌وزیری نیز گفت هدف آقای جانسون از ترمیم کابینه تمرکز روی وحدت کشور و ایجاد توازن در سطح زندگی مردم در مناطق مختلف است.
رابرت جنریک، وزیر مسکن، نیز به دلیل نقش فعال خود در پیشنهاد یک طرح ساختمانی بزرگ که مالک آن یک سرمایه‌دار حامی حزب محافظه‌کار است از ماه‌ها پیش جایگاه خود را نزد افکار عمومی از دست داده بود. گمانه‌زنی‌های مربوط به ترمیم کابینه و برکناری تعدادی از وزرا از چند هفته پیش مطرح شده بود. پس از ماه‌ها انتقاد از برخی اعضای کابینه بریتانیا به دلیل تصمیم‌ها و اظهارنظرهای نادرست، ظاهرا آقای جانسون سرانجام به این نتیجه رسیده است تغییراتی را که در راستای بهبود سطح زندگی مردم از ماه‌ها پیش در نظر داشت به اجرا بگذارد. به باور برخی از سیاستمداران حزب محافظه‌کار، ترمیم کابینه ممکن است تا حدی نارضایتی افکار عمومی از افزایش مالیات را کاهش دهد.
آفتاب یزد در این رابطه گفت و شنودی با «سیدمحید کریمی» استاد روابط بین‌الملل انجام داده که در ادامه می‌خوانیم:
> ترمیم کابینه بی‌ارتباط با رخدادهای افغانستان نیست!
رخدادهایی که در افغانستان به وقوع پیوست اتفاقاتی چندبعدی بود که تحلیل‌های مختلفی را در رسانه‌ها و تحلیل گران مختلف در بر داشت. تنشی که ایجاد شد احساس می‌شد بخشی از آن بین مقامات سیاسی لندن و کاخ سفید است که خبر از یک ناهماهنگی می‌دهد یعنی اینکه اتفاقاتی در افغانستان افتاده که یا نباید اصلا می‌افتاده یا در زمان دیگری باید رخ می‌داده است. اظهار نظر‌هایی که شد مانند اینکه آمریکا دیگر ابرقدرت نیست نشان از عصبانیت انگلیسی‌ها از موضوعی است. به تبع این مسئله احساس کردیم در مناسبات سیاسی و کادر سیاسی انگلستان پس لرزه‌هایی خواهیم دید. شما فکر می‌کنید این تغییرات می‌تواند مرتبط با اتفاقات در افغانستان باشد؟
بله. قطعا همین گونه است. این مسئله بهانه خوبی بود برای تغییرات در کابینه انگلیس. درست است که مسائل دیگری هم دخیل است اما با سرعتی که طالبان توانست کل کشور افغانستان را تسخیر کند برای همه تعجب برانگیز بود. بسیاری از سیاستمداران و صاحب نظران در کشورها معتقد بودند که ارتش افعانستان مقداری مقاومت می‌کند و همین امر سبب می‌شود توازن قدرتی در کابل به وجود‌اید اما عملا اتفاق نیفتاد. سیاست‌مداران به خصوص آن‌ها که در افغانستان اشغالگر بودند از جمله انگلیس، طبیعی بود که در این مسئله تحلیل‌های بهتری داشته باشند اما نداشتند هم انگلیسی‌ها هم آمریکایی‌ها ابراز تعجب کردند. فکر می‌کنم این ضعف تحلیلی و اطلاعاتی اشغالگران در افغانستان بوده است.
> دولت فعلیِ انگلیس خواهان تشکیل کنگره با اکثریت جمهوری‌خواهان یا بازگشت ترامپ به کاخ سفید است
گویا انگلیسی‌ها هم می‌خواهند مثل آمریکایی‌ها توجه و تمرکز به داخل داشته باشند. نوع تغییراتی هم که دارد ایجاد می‌شود مانند وزیر مسکن و آموزش و پرورش احساس می‌شود هم زمان این دو کشور می‌خواهند معطوف به داخل شوند؟
بله! ویروس کرونا سبب شد نگاه‌ها به مسئله بهداشت و صرف هزینه‌ها در آن قسمت معطوف شود. بنابراین در هر کشوری تاثیر خود را گذاشته است. فکر می‌کنم چون انگلیس و آمریکا در سه حوزه اتمی، اطلاعاتی و نظامی در هم تنیدگی مستحکمی دارند، می‌توانیم بگوییم این اهمال وعدم تحلیلِ درست شامل هر دو کشور شد و هر دو هم به این مسئله اذعان داشتند. موضوع دیگری که می‌توانیم روی آن مانور دهیم آمریکا و انگلیس بیش از حد درگیر بحران‌های کوچک شدند و از رشد چین و هجمه روسیه برای اروپا غافل ماندند. فلذا احساس می‌کنند بیش از حد در خاورمیانه هزینه و اتلاف وقت کردند و آن گونه هم که انتظار داشتند نتیجه نگرفتند و نتوانستند سیستم‌های لیبرال دموکرات خود را در این منطقه پیاده کنند. بنابراین هم از رشد داخل باز ماندند و هم از قدرت‌هایی چون چین. دولت‌ها که عوض می‌شوند طبیعی است دیدگاه‌ها و رویکردها تفاوت کند. اما نگاه سومی هم وجود دارد که حزب محافظه کار انگلیس خیلی هم خوانی با حزب دموکرات و دولت آقای بایدن ندارد. مثلا انگلیس از اتحادیه اروپایی خارج شد تا بتواند بیشتر دو جانبه با آمریکا مدیریت جهانی را اجرا کند اما دولت بایدن به چند جانبه گرایی و مشورت با متحدین توجه دارد. همین یکی دو روز مطرح شد که آمریکا، انگلیس و استرالیا معاهده نظامی را تاسیس کردند که زیر دریایی اتمی به استرالیا می‌دهند که بیشتر برای مهار چین است. لذا بزنگاه‌های تاریخی خوبی را داریم تجربه می‌کنیم و برای ما هم می‌تواند مشروعیت پیدا کند که از انرژی هسته‌ای برای ناوگان دریایی خودمان استفاده کنیم. کلا کشورهایی که به آب‌های بین‌المللی دسترسی و راهی دارند نیروهای دریایی قوی می‌توانند با این فناوری داشته باشند و تبدیل به قدرت دریایی شوند لذا برای ایران هم باید انجام شود. از یک طرف‌عدم هم پوشانی یا هم خوانی دولت‌های انگلیس و آمریکا با هم از طرف دیگر هم اقدام برای تدابیر امنیتی مشترک با استرالیا را داریم. فکر می‌کنم دولت انگلیس خواهان تشکیل کنگره با اکثریت جمهوری‌خواهان یا بازگشت ترامپ به کاخ سفید است. تغییراتی هم که شما اشاره کردید چند منظوره است. یکی از محسنات این دولت‌ها به خصوص در انگلیس این است که وقتی وزیری با انتقاد رو به رو می‌شود بهترین راه برای دولت حاکم این است که او را حذف کنند وگرنه در پارلمان انگلیس و رسانه‌ها فشار آن قدر زیاد خواهد بود که نظام زیر سوال می‌رود. این است که قربانی کردن وزرایی که مسئله دارند یک عرف است. اما در آمریکا این‌گونه نیست لذا اعتراضات در آنجا علیه بایدن و دولت در مدیریت افغانستان ادامه پیدا خواهد کرد. اما انگلیس مهره مورددار را حذف می‌کند و نظام و خود شخص نخست وزیر و حزب حفظ می‌شود. آقای بوریس جانسون پیش دستی کرد و قبل از هر گونه انتقادی دست به ایجاد تغییرات در کابینه زد.
احساس می‌شود آقای بوریس جانسون رفتارهای چندجانبه‌گرایانه و پیش دستانه نه صرفا در حوزه انتخابات در حوزه سیاسی حاکم بر بریتانیا و حاکم بر اتحادیه اروپا و آمریکا دارد. چون به نظر می‌رسد فشارهایی از جانب کشورهایی مثل ایرلند و اسکاتلند دارد بریتانیا را تهدید می‌کند. فکر می‌کنم انتخاب خانم لیز تراس در واکنش به یکی از مسائلی است که بریتانیا را به شدت تهدید می‌کند و آن ساز جدایی است که برخی کشورها کوک کردند. این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
معتقدم جانسون افراد کوتوله را در کابینه آورده و افراد قدر را از خود دور کرده است. فکر می‌کنم او یک مقدار با توجه به خود محوری جایگاه کابینه را تنزل داده است. دوم اینکه از وزرا می‌خواهد به داخل توجه داشته باشند. اما از لحاظ ابعاد اتحادیه اروپایی که چه تاثیری روی آن دارد باید اروپا را در آینده تفکیک کنیم. چرا که آن‌ها هیچ‌گاه نمی‌گویند آسیا و همین طور در مورد خاورمیانه هم تفکیک شده اشاره می‌کنند. چون وقتی اتحادیه اروپا را می‌گوییم احساس می‌کنیم مجموعه بزرگی است که با آن مذاکره می‌کنیم و قدرت بزرگی است. اما در همین چهل سال گذشته نشان داده شده است که اتحادیه اروپایی بیشتر سوء استفاده است. کشورهای هدایت‌گر آن محدودند و شامل مثلا آلمان و فرانسه است. منتها پشت نقاب دیگر کشور پنهان می‌شوند و وقتی بدعهدی می‌کنند ایران اصلا نمی‌داند با چه کسی طرف حساب است. طرف حساب ایران بیشتر فرانسه و انگلیس است. آلمان بیشتر به عنوان پیام رسان و واسطه است.
انگلستان و آمریکا به این توافق و تفاهم رسیدند که نگاه‌شان را نسبت به چند کشور عوض کنند. چرا ما نباید پیش‌دستی کنیم و نگاه‌مان را نسبت به چند کشور عوض کنیم؟ ما هم نگاه‌مان را عوض کنیم و مسائل‌مان را با آمریکا و انگلیس حل کنیم چرا باید با واسطه باشد؟
فکر می‌کنم مقام معظم رهبری با نفس مذاکره مشکل ندارند چه بسا به دولت‌های مختلف این اجازه را داده اند. اگر خروجی این مذاکرات موفقیت‌آمیز می‌بود هر عقل سلیمی آن را می‌پذیرد. اما خروجی مفید که شاهد نبودیم کلاه هم سرمان رفته است.
چرا نباید در تعاملات‌مان با دنیا پیش دستی کنیم؟
بزرگی می‌گوید ایرانی‌ها همیشه دوست دارند از طریق لابی و شخص ثالث مسائل را حل کنند. دوم اینکه در سری آخر مذاکرات آقای عراقچی شاهد بودم که خبرگزاری‌ها با مزاح و تمسخر می‌گفتند که مقامات آمریکا و ایران در دو هتل مختلف هستند و کشورهای دیگر پیام‌های دو کشور را بین‌شان مخابره می‌کنند. من نیز معتقدم باید این فرمت و چارچوب را تغییر داد. خودم طرح داده بودم که کشورهایی که در رابطه با مسئله هسته‌ای ایران مشکل دارند به صورت انفرادی به تهران آیند که هم ما قدرت و پیشرفت‌مان را نشان دهیم، هم اینکه دوجانبه بهتر می‌شود صحبت کرد. اینکه می‌گویید چرا کارهای جدید نکنیم، آقای رابرت مالی به پاریس و سپس مسکو رفت اما ما چه کردیم. باید ۶ کشور را با مرکزیت خاص زیر نظر بگیریم و صحبت کنیم.
چرا ما تلاش نمی‌کنیم بر مناسبات سیاسی انگلیس تاثیر بگذاریم. واقعا ناتوانیم؟
فیلم گاندو ۲ را دیدیم. اگر بخش‌های مبالغه‌آمیز و غلو را کنار بگذاریم فعالیت دیپلمات‌های انگلیسی در تهران را مشاهده کردیم که مثلا از مناطق نظامی ما با آنکه ممنوعیت داشته بازدید کردند. لذا آن‌ها کارهای بسیاری کردند. باید کادر دیپلماتیک خود را در چنین کشورهایی تقویت کنیم. من خودم یک دوره آنجا دیپلمات بودم انتظاری که به عنوان دیپلمات در آنجا‌ها از ایران باید داشته باشیم به دلایل مختلف نداریم. این فاصله فعالیت دیپلماتیک خود بیانگر این نقیصه است.