اگر آیت‌ا... هاشمی فرمانده جنگ نبود؟

محمدمحمودی تحلیلگر مسائل سیاسی راهبردی‌ترین حکم امام در طول 8 سال دفاع مقدس، حکم انتصاب آیت‌ا... هاشمی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به جانشینی فرمانده کل‌قوا و فرماندهی جنگ بود. حکمی بی‌تکرار که نشان از اعتماد بی‌نظیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به آیت‌ا... هاشمی داشت. سوالی که امروز پس از قریب 40 سال در این زمینه مطرح می‌شود این است که اگر آیت‌ا... هاشمی فرمانده جنگ نمی‌شد، دفاع مقدس در 4 محور سیاسی، اجتماعی، دیپلماتیک و نظامی چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید از جنبه سیاسی آن آغاز کرد. واقعیت آن است که اگر آیت‌ا... هاشمی فرمانده جنگ نمی‌شد، اختلافات جناحی داخلی یقینا بر «فضای جبهه‌ها»، «رسانه ملی»، «دولت و مجلس» و حتی فرماندهان نظامی تاثیری بسیار منفی می‌گذاشت و شاید وضعیت جناحی و اختلاف‌انگیزی که امروز بر صحنه سیاسی کشور سایه افکنده، بر فضای «میدان و مذاکره» دفاع مقدس هم غالب می‌شد و رسانه‌های کشور صحنه تاخت‌وتاز جریانات سیاسی علیه هم می‌گردید. حضور آیت‌ا... هاشمی به عنوان فرمانده جنگ که حمایت صددرصدی امام را هم در کنار خود می‌دید باعث شد «وحدت ملی» به‌عنوان گفتمان اصلی کشور در«میدان و مذاکره» مطرح گردیده و اجازه غرق کردن کشور در اختلافات داخلی به هیچ عنوان و به هیچ‌کس داده نشود. تریبون‌داران کشور در روزگار دفاع مقدس - بر خلاف امروز- کاملا می‌دانستند که هرگونه اختلاف‌افکنی و تاخت‌و‌تازهای جناحی یک اقدام ضد ارزشی و خلاف انقلابی‌گری است و از همین رو هر شخصیتی در هر جایگاهی اگر اقدام به تفرقه‌افکنی می‌کرد به سرعت منزوی می‌شد و راهی جز بازگشت به مسیر وحدت ملی برایش باقی نمی‌ماند. مصادیق این موضوع در ایام دفاع مقدس کم نبود ولی مسائلی نظیر عقب‌نشینی تاریخی حجتیه یا تشکیل شورای سرپرستی صداوسیما و عزل رئیس وقت صداوسیما از جمله بارزترین آنها هستند. ضمن آنکه در دوران دفاع مقدس هیچ‌کدام از فرماندهان نظامی حق دخالت در امور سیاسی و اظهار نظر پیرامون آنها را نداشتند چون آیت‌ا... هاشمی به عنوان  فرمانده جنگ راسا به این موضوعات ورود می‌کرد. بخش دوم تاثیر فرماندهی جنگ توسط آیت‌ا... هاشمی در حوزه مسائل اجتماعی کشور بود که به‌واسطه امامت نمازجمعه تهران توسط آیت‌ا... خامنه‌ای و آیت‌ا... هاشمی، بحث بارانداز روحی مردم کاملا در فضای نمازهای جمعه شکل گرفته بود و تقریبا تمام مسائل اجتماعی کشور در آن زمان توسط 2 امام جمعه شاخص تهران به‌خوبی تبیین و تدبیر می‌شد. از همین رو با وجود تمام کمبودهای کشور در ایام دفاع مقدس  که حتی تصورش هم امروز دشوار است- سختی‌های تحمیل شده به زندگی و معاش مردم با هماهنگی کم‌نظیر امامان جمعه تهران، به‌گونه‌ای کنترل می‌گردید که کمترین تنش‌های اجتماعی تاریخ جمهوری اسلامی ایران در همان دوران دفاع مقدس به ثبت رسید. در بخش سوم تاثیر فرماندهی جنگ توسط آیت‌ا... هاشمی که به هماهنگی کامل «میدان و مذاکره» منجر گردید، بخش دیپلماسی دفاع مقدس بود که آیت‌ا... هاشمی به عنوان رئیس وقت مجلس شورای اسلامی ابتکار عمل آن را هم به عنوان جانشین فرمانده کل قوا کاملا به‌دست گرفت و با تعیین استراتژی « پایان جنگ با تعیین متجاوز در مجامع بین المللی» زمینه انجام مذاکرات را با سازمان‌ملل،  شوروی سابق، عربستان سعودی و حتی آمریکا را  به عنوان مهم‌ترین حامیان صدام، باز کرد. ردپای مهم‌ترین مصادیق اقدامات دیپلماتیک آیت‌ا... هاشمی را می توان در ماجرای مک فارلین سراغ گرفت که ضمن آنکه باعث یک شکاف استراتژیک در اجماع شرق و غرب درباره حمایت از صدام شد، راه ورود مفاد درخواستی جمهوری اسلامی ایران را هم به قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد باز کرد. جالب است که بعدها آمریکایی‌های زخم خورده از شطرنج دیپلماتیک آیت‌ا... هاشمی در ماجرای مک فارلین، حتی با انجام جنایت ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرانی نیز موفق به سد کردن و ایجاد انحراف در مسیر طراحی شده دیپلماسی دفاع مقدس نشدند و این بازهم آیت‌ا... هاشمی بود که به عنوان فرمانده جنگ موفق شد با کنترل احساسات به جوش آمده داخل کشور در مقابل جنایت تاریخی آمریکایی‌ها، راه به نتیجه رسیدن استراتژی «پایان جنگ با تعیین متجاوز در مجامع بین المللی» را باز نگاه داشته و به ثمر برساند. شاید مهم‌ترین بخش حضور آیت‌ا.. . هاشمی در جایگاه فرمانده جنگ را بتوان اختصاص به بخش نظامی آن داد، چرا که قبل از حضور آیت‌ا... هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، اختلافات فرماندهان وقت سپاه و ارتش به شکل فزاینده‌ای بالا گرفته بود و در صورت عدم کنترل و مدیریت آن، می‌توانست خسارات جبران‌ناپذیری را بر آینده دفاع مقدس بگذارد. جالب است بدانید این اختلافات در آن زمان تا آنجا بالا گرفته بود که فرمانده وقت سپاه از امام تقاضای اخذ درجه امیری ارتش را هم کرده بود! در چنین شرایطی حضورآیت‌ا... هاشمی در جایگاه فرماندهی جنگ تا حدود زیادی آتش اختلافات را مهار کرد و به عنوان یک فرمانده «مرضی‌الطرفین و منصوب امام» راه تزاید اختلافات فرماندهان نظامی را مسدود کرد. آیت‌ا... هاشمی همچنین به اختلافات داخلی فرماندهان سپاه هم در آن زمان ورود پیدا کرد و با جا انداختن استراتژی انجام یک عملیات موفق برای « پایان جنگ با تعیین متجاوز در مجامع بین المللی» صحنه میدان مقاومت دفاع مقدس را از شعارهایی نظیر «فتح بغداد» زدود تا فرماندهان نظامی به یک اتحاد استراتژیک در مسیری مشخص و با هدفی روشن و دست‌یافتنی برسند. آیت‌ا... هاشمی از طرفی «مخزن‌الاسرار امین» فرماندهان نظامی هم شد و به عنوان یک فرمانده مسئولیت‌پذیر نه تنها در سال‌های پایانی دفاع مقدس، اجازه برپایی دادگاه های نظامی را نداد بلکه تا آخر عمر، خودش را سپر تمام پیکان    های زهرآگین درباره پایان جنگ کرد و تمام اسراری را هم که از فرماندهان نظامی در دل داشت با خود به سرای باقی برد. شاید اگر کسی جز آیت‌ا... هاشمی فرمانده جنگ شده بود و قریب سی سال تهمت و تخریب و دروغ را درباره دفاع مقدس و پایان جنگ می‌شنید، برای خلاصی نجات خود، اسرار فرماندهان نظامی را فاش می‌کرد ولی آیت‌ا... هاشمی هرگز این‌کار را  نکرد.