مهر در سايه كرونا و اعتراض

گروه اجتماعي
از روز پنجشنبه اول مهرماه، چه در خيابان و چه در لابه‌لاي تصاوير منتشرشده بر شبكه‌هاي اجتماعي مي‌شد چهره‌هاي كوچكي را ديد كه پشت ماسك‌هاي رنگي گم شده‌اند و با كوله‌پشتي‌ بر پشت و اغلب همراه مادران يا به سمت مدرسه مي‌روند يا بعدتر تصاويرشان روي صفحه اينستاگرام والدين قرار مي‌گيرد. اين دومين سالي بود كه جشن شكوفه‌ها و غنچه‌ها، در واقع جشن ورود كلاس‌اولي‌ها به مدرسه در سايه كرونا قرار گرفت. امروز، سوم مهرماه و آغاز رسمي سال تحصيلي جديد هم دومين سالي است كه دانش‌آموزان مقاطع مختلف بيشتر به صورت نمادين برگزار مي‌كنند، تا آن‌طوركه مسوولان آموزشي و بهداشتي مي‌گويند به تدريج و با پيشرفت واكسيناسيون، زمينه حضور آنها در مدارس فراهم شود. نخستين زنگ شروع آغاز سال تحصيلي جديد در دولت سيزدهم به صدا درآمد درحالي‌كه سال به سال و با هر بار جشن آغاز مهر بر ميزان عمق و وسعت مطالبات و معوقات در آموزش و پرورش افزوده شده است. حالا سال تحصيلي جديد در دولت ابراهيم رييسي آغاز شده و بايد ديد با گذر از جشن غنچه‌ها و جشن آغاز مدارس، قرار است اين اولين سال تحصيلي دولت او چطور ادامه پيدا كند و مهم‌تر از همه اينكه چطور به پايان برسد. 
«اگر در جايي امكان آغاز آموزش از اول مهر به شكل حضوري نيست، اين نبايد تا آخر سال تحصيلي ادامه يابد. آموزش مجازي بايد در نهايت به مدت ۱۵ روز تا يك ماه باشد و بعد از يك ماه به آموزش حضوري يا تركيبي از آموزش حضوري و مجازي تبديل شود و حتما بايد آموزش حضوري را در كنار آموزش مجازي داشته باشيم.» اين دستورالعملي بود كه روز چهارشنبه و در جريان جلسه هيات دولت از سوي رييسي ابلاغ شد. او در همان جلسه به سرپرست آموزش و پرورش پيشنهاد كرد كه يك سخنگو براي اين وزارتخانه تعيين شود تا از اين پس يك مرجع واحد براي اعلام تصميمات آموزش و پرورش در مورد نحوه برگزاري مدارس در دوران كرونا وجود داشته باشد. روز اول مهر مركز اطلاع‌رساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد: «در پي تاكيدات حضرت آيت‌الله دكتر رييسي؛ رييس‌جمهور و رييس شوراي عالي آموزش و پرورش، به منظور اطلاع‌رساني دقيق، منسجم و واحد پيرامون بازگشايي مدارس، سرپرست وزارت آموزش و پرورش؛ طي حكمي عليرضا كمرئي؛ معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش را به عنوان «سخنگوي وزارت آموزش و پرورش در امر بازگشايي مدارس كشور» منصوب كرد.»
آن روي سكه مهر
در نزديك به دو سال گذشته، كرونا بدون شك مهم‌ترين چالش نظام آموزش در سراسر دنيا بوده است. هر كشوري گاه با تكيه بر آزمون و خطا اما در اغلب موارد با تكيه بر سياست‌هاي بهداشتي و آموزشي و ميزان پيشرفت واكسيناسيون عمومي، دست‌كم بخشي از سال را به صورت آموزش حضوري پشت سر گذاشته‌اند. در اين ميان ايران يكي از بالاترين آمارها در تعطيلي مدارس را داشته است. اما موضوع اين است كه با وجود اين چالش بزرگ جهاني، كرونا و تعطيلي مدارس تنها يكي از مشكلات آموزش و پرورش كشور است. 
زنگ آغاز سال تحصيلي جديد در حالي به صدا در مي‌آيد كه در كل تابستان صداي اعتراض معلمان (مانند تمامي سال‌هاي گذشته) بلند بود: از تجمع چند باره كارنامه سبزها و اتراق كردن‌شان مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش گرفته تا اعتراض معلمان در شهرهاي مختلف، در آستانه سال تحصيلي در اعتراض به اجرايي نشدن طرح رتبه‌بندي و باقي ماندن مساله حل‌نشده همسان‌سازي حقوق و غيره. همان روز اول مهر كه سرپرست آموزش و پرورش نويد آغاز سال تحصيلي بهتري نسبت به سال قبل را مي‌داد و ابراز خوشحالي از اينكه مقدمات حضور دوباره دانش‌آموزان در مدارس فراهم شده است، معلمان در چند شهر مقابل ساختمان‌هاي آموزش و پرورش استان‌شان رفتند و به وضعيت معيشت و اجرايي نشدن رتبه‌بندي اعتراض كردند. فقط در يك مورد خبرگزاري مهر از تجمع معلمان در قم گزارش داد: «پيش از ظهر پنجشنبه جمعي از معلمان و فرهنگيان قمي در اعتراض به عدم اجراي قانون مصوب مجلس شوراي اسلامي در مقابل دفتر احمد اميرآبادي نماينده مردم قم در مجلس شوراي اسلامي تجمع و خواستار اعمال قانون و رتبه‌بندي بر اساس همترازي ۸۰ درصد اعضاي هيات علمي دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي شدند.» اين معلمان 10 سال است كه در انتظار عملي شدن وعده رتبه‌بندي هستند. در عين حال عليرضا منادي سفيدان، رييس كميسيون آموزش، تحقيقات و فناوري مجلس، يك روز پيش از تجمع معلمان از نهايي شدن لايحه رتبه‌بندي معلمان هم‌زمان با مهرماه آغاز فصل بازگشايي مدارس خبر داده و به خانه ملت گفته بود: «اين لايحه مهم بالاخره پس از بحث‌هاي كارشناسي متعدد راهي صحن علني مجلس شد و از امروز نمايندگان ۱۰ روز فرصت دارند تا پيشنهادات خود را در سامانه قوانين مجلس براي طرح در صحن ثبت كنند.» اما براي معترضان «خبر خوش در مورد رتبه‌بندي» در يك دهه گذشته بارها تكرار شده است و براي همين است كه در همين ماه‌هاي پيش‌رو است كه بايد ديد آيا در دولت سيزدهم اين وعده كه دو رييس‌جمهور و چند وزير آموزش و پرورش را به خود ديده است عاقبت محقق خواهد شد يا نه. 
روز اول مهر، عليرضا كاظمي، سرپرست وزارت آموزش و پرورش گفت كه تلاش براي بازگرداندن «فضاي شادي در جامعه» است كه با بازگشايي مدارس فراهم خواهد شد. او گفت: «ما سال تحصيلي را در فضاي مجازي و شاد آغاز مي‌كنيم. البته پايه‌هاي اول ابتدايي با رعايت پروتكل‌ها به صورت گروهي و چندنفره حداقل يك روز در مدارس حضور دارند تا بتوانند با معلم خود ارتباط بگيرند. در ۳گام طراحي‌شده بازگشايي مدارس، مدارس با جمعيت كم و روستايي و عشايري داريم كه زير ۷۵ نفر دانش‌آموز دارند. با رعايت پروتكل‌ها آموزش را حضوري مي‌كنيم؛ در مدارس پرجمعيت نيز شرايط را به مربيان و شوراي مدرسه واگذار كرديم. در تمام كشورهاي دنيا مدارس آخرين مكان براي تعطيلي و اولين مكان براي بازگشايي بوده است. آسيب‌هاي ‌عدم حضور در مدارس جبران‌ناپذير است به ويژه در ابتدايي كه بايد مهارت‌هاي پايه‌اي سواد تقويت شود.» در مجلس 50 امضا براي در اولويت قرار گرفتن لايه رتبه‌بندي جمع شد. آن‌گونه كه سخنگوي كميسيون آموزش گفته اميد آن مي‌رود كه ظرف يك ماه اين لايحه نهايي و روانه شوراي نگهبان شود. گذشته از كرونا، شايد با اجرايي شدن اين لايحه و مشخص شدن ميزان تاثير آن در وضعيت معيشتي معلمان بتوان بيشتر در مورد «ايجاد نشاط در جامعه» سخن گفت.


مدرسه بدون علي
اگر همه ‌چيز مثل هميشه پيش مي‌رفت اصلا قرار نبود كسي نامش را بداند، چه رسد به اينكه وزرا و روساي سازمان‌هاي مختلف بخواهند به خانواده‌اش تسليت بگويند. علي لندي، نوجوان 15 ساله اهل ايذه خوزستان بايد مثل ميليون‌ها دانش‌آموز ديگر اين روزها در پي اين مي‌بود كه مدرسه را يا از طريق شاد دنبال كند يا اينكه شرايط براي رفتن و نشستن سر كلاس مهياست؟ اما آنچه روز 18 شهريور ماه رخ داد هم نامش و بعد چهره‌اش را به مخاطبان خبرها شناساند و هم سبب شد كه عاقبت درست يك روز پيش از آغاز سال تحصيلي خبر برسد كه علي لندي، نوجوان فداكار ايذه‌اي آسماني شد. 
«۱۸ شهريورماه بود. پنجشنبه صبح علي به خانه خاله‌اش رفت. همبازي پسرخاله و دخترخاله‌اش است. معمولا با هم بازي مي‌كنند. تا غروب در خانه خاله بود. خاله و شوهرخاله‌اش در خانه نبودند. سر كار مي‌روند. در حال بازي بودند كه صداي فرياد زن همسايه، علي را به آپارتمان روبه‌رويي مي‌كشاند. مادر ۸۰ ساله‌اي به همراه دخترش در خانه تنها بودند. گاز پيك‌نيكي را روشن كرده بودند اما پيك‌نيكي گويا نشتي داشته است. شعله‌ور مي‌شود. همان موقع بود كه علي صداي فريادهاي زن همسايه را مي‌شنود. بي‌محابا براي كمك مي‌رود.» اين توصيف واقعه از زبان داود لندي، پدر علي بود كه ماجرا را در گفت‌وگو با روزنامه شهروند شرح داده بود. تا نيروهاي امداد برسند علي خودش جدي‌ترين مصدوم حادثه شده بود. او پس از اقدامات اوليه در بيمارستان طالقاني اهواز براي سير مراحل درمان خود به بيمارستان امام موسي كاظم(ع) اصفهان اعزام شد. روز قبل خبر رسيد كه علي نوجوان بر اثر جراحات وارده و سوختگي بالاي 80 درصد جان باخته است. سيل پيام‌هاي تسليت از سوي معاون اول رييس‌جمهور و سرپرست آموزش و پرورش و وزير بهداشت و هلال‌احمر و غيره سرازير شده. علي جانش را براي نجات جان‌هاي ديگر گذاشت و حالا جايش در مدرسه خالي است.