سد راه سازندگان فردا

بابک خطی‪-‬ برخی جریان‌هایی که امکانات رسانه‌ای قابل توجهی هم دارند طی سالیان اخیر تبلیغات وسیعی را علیه کلیت وجود فضای مجازی و مظاهر آن انجام می‌دهند.
این در حالی است کار حوزه‌ی نقدتعاریف مشخص دارد.
انتخاب‌های سلیقه‌ای از اتفاقات، تلفیق علم و شبه‌علم و استفاده از مقبولیت یک فکت مستند برای الصاق مطلبی غیرمستند بدان و یک کاسه و زیر یک عنوان ارائه نمودنش به مخاطب، به هرصورت نقد آگاهی‌بخش محسوب نمی‌شود.
برخورد چکشی-انکاری با فضای مجازی نیز به همین شکل و با پرداختن افراطی به برخی مصادیق غیرمفید یا آسیب‌زای این حوزه، یعنی تمرکز بر یک جزء در بین یک کلیت وسیع و چندمنظوره برنامه‌ریزی می‌شود.


در حالی‌که وجود مظاهر مثبت و منفی برای هرپدیده‌ای خصوصا انواع نوظهور آن امری ابتدایی و پیش پا افتاده و درعین حال آنچنان عمیق است که به تمثیل و متل‌ها هم راه یافته است (مثال معروفی که می‌گوید چاقو فی نفسه بد نیست. در دست جراح می‌تواند شفابخش باشد و در دست زنگی مست
خانمان برافکن و قس علیهذا...)، اما نمی‌توان این نوع برخورد حذفی را صرفا به حساب ناآگاهی نمایندگان این گفتمان دانست و احتمالا استفاده از این روش استنتاجی اشتباه، آگاهانه انتخاب شده است.
در کنار منشی که به خاطرعدم تسلط کافی بر تمامی مسئله و بولد دیدن موارد آسیب زا در این باب فضای مجازی را از روی خیرخواهی یکسر مضر می‌داند -و به نظر نمی‌رسد با وجود ماهیت چند منظوره بودن پدیده‌ها طرفداران زیادی داشته باشد-دیدگاهی وجود دارد که بر طبل مخالفت به این دلیل می‌کوبد که گوناگونی و حق انتخاب در فضای مجازی -مثل اپلیکیشن‌های متعدد ارائه شده -که براساس بدردبخور بودن و جذابیت انتخاب می‌شوند را به ضرر خود دیده، خواهان انحصار رانتی است تا در بازاری بی‌رقیب محصول خود را بی‌نیاز از توجه به کیفیت به استفاده‌کنندگان قالب کند و الا در صورت داشتن حرفی برای ارائه، نگرانی از رقابت و تنوع نباید
وجود داشته باشد.
چیزی شبیه انحصار تولیدات خودروی داخلی که به دلیل ضعف‌های زیاد و ایمنی پایین‌تر نسبت به رقیبانی که اجازه عرض اندام ندارند در افواه به ارابه مرگ معروف شده است! حمایت از تولید داخلی در بازار اپلیکیشن‌های مختلف خدماتی، پیام‌رسانی و... با وجود عزم و اقدام موثر برای بهبود وضعیت و رقابت پیشران با سایر محصولات معنی داشته، می‌تواند ایجاد اشتغال و درآمدزایی قابل‌توجه هم بنماید.
این نکته نیز باید خاطرنشان گردد که استفاده از فضای مجازی صرفا برای کسب علم و دانش نیست. چراکه اولا متحقق شدن اهداف آموزشی راه‌های متنوعی دارد که فضای مجازی فقط یکی از آن‌ها است و ثانیا این فضا در بسیاری از موارد برای امور علمی دارای محدودیت و مستعد ایجاد بایاس است.
با دیدگاه کلیت‌نگرانه گوشی هوشمند نه یک قطار وحشت که یک بسته‌ای حاوی موارد مختلف است: آرشیو سهل‌الوصول عظیمی از اطلاعات شخصی، جایگاهی برای نگه‌داشتن حجم زیادی از خاطرات، فرصت استفاده از خدمات و اطلاعات به طور آنلاین، کتابخانه‌ای غول پیکر و تقسیم‌بندی شده به دلخواه که می‌شود در آنی به هر کتابی دست یافت، دنیای بزرگی برای سرگرمی و تفریح که یکی از پرجاذبه‌ترین و مفرح‌ترین امکانات را مهیا می‌کند و... بنابراین با فضای مجازی باید به عنوان یک کلیت نگاه کرد.
بعد از چنین نگاهی است که می‌توان چون هر چیز دیگری آن را با موشکافی و سخت‌گیری تمام نقد کرد که از قضا جای نقد بسیاری هم دارد و دامنه وسیعی از اعتیاد به اینترنت -که چون هر اعتیاد دیگری یک بیماری بزرگ و مهم است- دور شدن از فضای واقعی زندگی، استفاده‌های نابجا مثل باجگیری، آزار جنسی و انواع و اقسام جنایت‌ها و... دریچه‌ای به این ساحت گسترده است که در قدم بعدی باید راه‌های پیشگیری از بدافزاری و بیماری یافته شده، در صورت وقوع نیز به ترمیم آن
اقدام گردد.
شاید برای هیچ نسلی چون دهه‌ی هشتادی و نودی و کمی‌هم البته آن‌طرف‌تر بابت دلبستگی به فضای مجازی لغز خوانده نشده و مورد توهین قرار نگرفته باشند و اصولا روی خوش نشان ندادن به نوآوری رسمی تاریخی در تمام جهان است.
حقیقت اما این است که این نسل‌های صاحب امروز و سازندگان آینده به کمک چنین امکاناتی با کوتاه کردن مسیرهای دشوار قبلی بازدهی را بیشتر کرده، طبعا انرژی بیشتری هم برای خلاقیت و نوآوری باقی می‌گذارند.
کودکان امروز در جریان بالیدن، روز به روز هوش اجتماعی و تطابق بهتری با محیط را نشان می‌دهند.
دانشجویان پزشکی امروز که در پیشگاه گروهی از پیشکسوتان سنتی این جامعه، کم‌تلاش‌تر و کم کارتر از قبلی‌ها تلقی و تعریف می‌شوند، از قضا بسیار پیشرفته‌تر و سریع‌تر از متقدمین خود عمل می‌کنند و پزشکی مبتنی بر شواهد که نیازمند دانش کافی استفاده از به روزترین مقالات و بهترین مدالیته‌های درمانی است روی کاکل آن‌ها می‌گردد.
این نسل در بسیاری از جهت‌ها می‌تواند برای همه‌ی ما الگو باشد اگر قضاوت کورکورانه و پیشاپیش برپایه‌ی دانسته‌های غیرمستند تکراری ذهن‌مان نداشته باشیم، به آنان حق انتخاب داده و به انتخاب‌های آنان
اعتماد کنیم.