انتقال جنگ امنیتی از تهران به نیویورک

پاییز سال ۱۳۷۲ تیم ملی فوتبال بوسنی و هرزگوین وارد تهران می‌شود، کشوری که لباس بازیکنانش هنوز بوی جنگ می‌دهد، با تشریفات ویژه وارد فرودگاه مهرآباد می‌شود و مورد استقبال مقامات فدراسیون قرارمی‌گیرند. آن بازی عجیب و زیبا با پیروزی رقیب ایران به پایان می‌رسد و بازیکنان تیم حریف با دسته گل و احترام ویژه به کشورشان باز می‌گردند. احتمالاً خیلی‌ها آن بازی دوستانه را فراموش کرده یا شاید نتیجه آن برایشان جز ضبط در آرشیو تاریخ اهمیت دیگری نداشته باشد. اما برای بازیگران صحنه دیپلماسی سفر یک تیم ورزشی پس از یک جنگ ناجوانمردانه دستاورد‌های بزرگی دارد.
صفت سوفتیچ، رئیس مجلس سابق بوسنی روایت زیبایی از آن ماجرا دارد. او نزدیک به ۲۳ سال پس از آن اتفاق می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران به ملت ما عزت داد، آن‌ها به ما یاد دادند که چگونه شرافت خود را حفظ کنیم، ایرانی‌ها با دعوت از بازیکنان ما نشان دادند که می‌توان بدون ترس از ابرقدرت‌ها، شحصیت مستقل داشته باشیم».
واژه‌هایی که سیاستمدار بوسنیایی در وصف اقتدار و شخصیت بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران به کار برده به سادگی به دست نیامده و برآمده از «رنجی خونین» است. درست از آن روزی که امام راحل (ره) تحقیر محمدرضا پهلوی را در برابر جانسون رئیس‌جمهور امریکا مشاهده کرده تا ساعتی که شهید مقاومت حاج قاسم سلیمانی تصویر هوا خوری وزیر خارجه وقت در کنار همتای امریکایی‌اش را از صفحه تلویزیون تماشا کرد، برای این عزت اسلامی و ملی هزینه‌های سنگین پرداخت شده است.
البته در تمام سال‌هایی که فرزندان مقاومت برای حفظ شرافت و شخصیت انقلاب‌اسلامی درمیدان رزم با دشمن تا بن دندان مسلح و استکبار بین‌المللی جنگیده‌اند، برخی سیاستمداران ساده لوح و خام‌اندیش و نیز شبکه نفوذی‌ها تلاش کردند با ترتیب دادن میز معامله با غرب پیروزی‌های پی در پی در صحنه و شکست‌های سریالی دشمن را با استفاده از واژه هایی، چون «برجامیزه کردن رویکردها» و «نرمال شدن راهبردها» بی اثر کنند. نتیجه عملکرد خسارت بار این گروه چنان شد که ذیل کانال مالی اینستکس سفیر سوئیس در تهران چند داروی بی مصرف و تاریخ مصرف گذشته را به نمایش درآورده، پا روی پا انداخته و از کمک‌های حقوق بشری به ایران خبر دهد. آن روز جهان از خود پرسید آن عزت دیپلماتیک کجا و این عکس گرفتن در کنار چند کارتن کالای بی ارزش کجا!


سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهورکشورمان با آگاهی از برنامه دشمن در اولین سخنرانی خود پس از پیروزی در انتخابات دست روی یک نقطه استراتژیک گذاشته و می‌گوید: «دوران جدیدی آغاز شده و رویکرد دولت من متفاوت از قبل است.» اشارات رئیس‌جمهور خیلی زود جامه عمل به خود گرفت. ایشان در نطق تاریخی خود در نشست سران جهان در نیویورک بخش‌های مهم‌تری از راهبرد‌های عزتمندانه جمهوری اسلامی ایران را بازگو کرده و از پایان نظام سلطه از کابل تا کاپیتال خبر داد. وزیر امورخارجه نیز با تکیه بر «دیپلماسی فعال انقلابی» مأمور سفر به امریکا می‌شود.
پیش از سفر حسین امیرعبداللهیان به مقرسازمان ملل، طیف لیبرال مسلک و غربگرای داخلی سعی کرد به گونه‌ای القا کند که رویکرد دولت انقلابی ادامه همان دیپلماسی منفعلانه دولت تدبیر است. کار به جایی رسید که جاسوس مشهور انگلیسی، محمد علی شعبانی در یادداشتی درباره سفر وزیر خارجه به نیویورک نوشت: «بیم و امید‌های زیادی درباره این سفر وجود دارد؛ برخی می‌گویند آمدن باقری کنی به وزارت خارجه به معنای دود شدن و به هوا رفتن برجام است، اما من اعتقاد دارم که امیرعبداللهیان حتماً در نشست مشترک برجامی حاضر می‌شود و مسیر برای گفتگو‌های سازنده ادامه می‌یابد.»
هدف دولت‌های اروپایی آن بود که ایران را بر سر میز مذاکره بکشانند و با صحنه‌سازی و استفاده از تاکتیک «مذاکره برای مذاکره»، فضا به گونه‌ای طراحی شود که گویی ایران حاضر به همکاری با طرف غربی نیست؛ این برنامه به دنبال ایجاد یک اجماع حداکثری برای افزایش فشار به تهران بود. درایت دیپلماتیک دولت انقلابی نقشه امریکایی‌ها را بر هم زد، وزیر امور خارجه به جای شرکت در نشست برجامی، سیاست مذاکرات دوجانبه را پیش برد.
حالا امریکایی‌ها به خوبی می‌دانند تا زمانی که حکم کلی نظام در لغو تحریم و راست‌آزمایی آن از جانب دولت‌های غربی اجرا نشود، گفت‌وگویی در کار نخواهد بود. از سویی اقدامات منافقانه دشمن و سناریو‌سازی‌های شرارت‌بار آن‌ها باعث می‌شود روز به روز طناب مقاومت مردمی بر گردن تروریست‌های سنتکام محکم‌تر شده و به زودی ضربه‌ای به مراتب سخت‌تر از ضربه مغزی عین الاسد را در پایگاه التحریر نوش جان کند.
هر قدر که پرش بدون چتر نجات مقاومت از سوی حسن روحانی زخمی کاری بر سیاست‌های عزتمندانه انقلاب اسلامی وارد کرد، دیپلماسی فعال دولت انقلابی بر آن جراحت مرهم گذاشته است. روزنامه واشنگتن پست در وصف این معجزه بزرگ می‌نویسد: اقدامات وزیر خارجه ایران و سخنرانی رئیسی نشان داد که ایران دوباره هویت خود را در جهان بازآفرینی کرده است. وزیر ایرانی با ۴۵ رهبر و سیاستمدار جهان دیدار کرده و حتی گوشه چشمی نیز به بایدن نداشت. دشمن به دنبال آن بود تا بازی شبکه نفوذ را با ترفند‌های مختلف بیخ گوش ما بکشد؛ درایت حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و نیز مجاهدت و رشادت‌های مقاومت مردمی و سربازان گمنام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توطئه دشمن را نقش برآب کرده است.
فراموش نکنیم که محافل اطلاعاتی غربی به میخائیل گورباچف تلقین کرده بودند که اگر شوروی تغییرات سیاسی و اقتصادی مطلوب غرب را انجام دهد، در‌ها به سوی آن‌ها باز می‌شود. همین گروه‌های امنیتی شیطانی مدام زیر گوش دولت افغانستان خواندند که با خیال راحت به امریکایی‌ها تکیه کنند تا کابل به زودی تبدیل به شهری دیجیتال شبیه توکیو شود. نتیجه هر دو فروپاشی آنی بود!
آژانس اطلاعات دفاعی امریکا در آخرین گزارش خود نوشته است ایران به بازدارندگی در مقابله با تهدیدات خارجی رسیده است. در نیویورک نه تنها تیر دشمن برای ادامه بازی فریب به سنگ خورد، بلکه ترکش‌های آن به خانه شیطانی دشمن آسیب‌های اساسی زده است. بازی بزرگ آسیایی جمهوری اسلامی ایران دسیسه دشمن را به سوی خودشان هدایت کرد، به زودی نتایج آن اقدام درخشان برای اهل فن قابل مشاهده است.