سياست‌های اقتصادی «ريشه توليد» را زد

عکس: آرمان‌ملی / فاطمه فتاحی/ «آرمان ملی- احسان انصاری: دولت آقای رئیسی با شعار تقویت تولید و تغییر در وضعیت معیشتی مردم کار خود را آغاز کرده است. این در حالی است که در مدت‌زمانی که از عمر دولت می‌گذرد نه‌تنها تغییر جدی در قیمت کالاهای موردنیاز مردم صورت نگرفته و بلکه سیر صعودی نیز داشته است.از سوی دیگر رئیس جمهور از افرادی در تیم اقتصادی خود استفاده کرده که ازنظر فکری دیدگاه‌های متفاوتی درزمینه اقتصادی دارند. اینکه دولت وی با این گروه اقتصادی چگونه قصد دارد مشکلات اقتصادی را کاهش دهد جای تردید دارد.«آرمان ملی» برای بررسی این موضوع با دکتر بهمن آرمان، اقتصاددان گفت‌وگو کرده است. آرمان معتقد است:«واقعیت این است که اگر قرار است کاری انجام نشود آن را به چند نفر واگذار می‌کنند و اگر قصد داشته باشند کار انجام شود آن را به یک نفر واگذار می‌کنند تا با تمرکز آن را به نتیجه برساند.یکی از انتقاداتی که به دولت رئیسی وارد است این است که افرادی را در تیم اقتصادی خود به‌عنوان معاون، مشاور و... قرار داده است که دارای سلایق متفاوت اقتصادی هستند.در چنین شرایطی امکان هیچ‌گونه اصلاحی وجود نخواهد داشت. اگر آقای رئیسی قصد دارد در اقتصاد کشور اصلاحات انجام بدهد باید اختیارات ویژه به یک فرد بدهد و نه به گروهی که از ابتدا در یک تضاد فکری قرار دارند». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.  چــرا درحالی‌که یکی از شعارهای اساسی ابراهیم رئیسی در رقابت‌های انتخاباتی تغییر وضعیت معیشتی مردم و مهار نرخ تورم بود اما در همین زمانی که دولت سیزدهم کار خود را آغاز کرده است قیمت کالاهای اساسی روند افزایشی داشته‌اند؟ 
کوچک شدن سفره مردم حساسیت‌هایی را ایجاد کرده است. هرچند دلایل این وضعیت برای اقتصاددانان مشخص است اما مردم عادی از خود این سؤال را می‌پرسند که نرخ تــورم در ایران حتی نسبت به  کشــورهای همسایه که شرایط به‌مراتب بدتــری نسبت به ایــران دارنــد بیشتر است. البته ترکیــه در این زمینه استثنا است. به‌عنوان‌مثال نرخ تورم در عــراق و پاکستان از ایران پاییــن‌تر است. نرخ تورم حتی در عربستان سعودی به صفر نیز رسیده است.نرخ بالای تورم در ایران به شکلی است که قیمت مسکن در ایران حتی از ترکیه نیز بالاتر رفته است. اقتصاددانان بر این باورهستند که یک بیمار را برای همیشه نمی‌توان زیر اکسیژن نگه داشت و زمانی که اکسیژن برداشته می‌شود، بیمار درنهایت جان خواهد داد. در ایران به دلیل سیاست‌های پوپولیستی و غیرعلمی بخش‌هایی از قیمت‌ها را به‌اصطلاح پایین نگه می‌‌دارند. به‌عنوان‌مثال باید قیمت حامل‌های انرژی را مثال بزنم. قیمت فروش بنزین و گازوئیل در ایران حتی به‌اندازه هزینه‌های تولید وحمل‌ونقل آن‌ها نیست. برخی عنوان می‌کردند اگر این نرخ‌ها بخواهد عادی شود به شکلی که دولت بخواهد برای آن‌ها یارانه ندهد کشور دچار تورم خواهد شد. در سال‌های اخیر به‌رغم تورم تقریبأ50 درصدی قیمت حامل‌های انرژی افزایش پیدا نکرده است، قیمت مرغ چهار یا پنج برابرشده است که بی‌سابقه بوده است. قیمت محصولاتی که ارتباطی با ارز و مسائل دیگر ندارد نیز افزایش پیداکرده است. در چنین شرایطی قدرت خرید درعمل برای مردم وجود ندارد. نشانه‌های موجود بیانگر این است که فقری که در جامعه ایران در حال افزایش است به‌اندازه‌ای گسترش پیداکرده است که دزدی گوشت نیز در کشور رواج پیداکرده است. درگذشته اگر در کشور سرقتی صورت می‌گرفت بیشتر کیف‌قاپی و سرقت خودرو بود. در شرایط کنونی حتی شبکه آبیاری قطره‌ای که شهرداری‌ها احداث می‌کنند توسط عده‌ای دزدیده می‌شود. این اتفاق به دلیل کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نرخ تورم است. 
 دولت چگونــه می‌توانـد این شرایط را تغییر بدهد؟ 
دولت تلاش کرده به طریقی قیمت برخی کالاها را به‌صورت پرداخت یارانه‌های آشکار و پنهان در حد انتظار و قدرت خرید مردم حفظ کند. نتیجه این اقدام به دلیل کاهش شدید درآمدهای دولت به‌صورت چاپ اسکناس بدون پشتوانه صورت گرفته است. تولید ناخالص داخلی کشورونقدینگی موجود در جامعه شدیدأ افزایش پیداکرده است.افزایش شدید نقدینگی باعث شده که درنهایت جامعه با شرایطی مواجه شود که عملاً تورم جهش پیدا کند. دولت جدید که دارای مشاوران اقتصادی است مباحثی را درباره اصلاح یارانه‌های پنهان مطرح کرده است. واقعیت این است که در شرایط اقتصادی کنونی پرداخت یارانه45 هزارتومانی مشکلی را از خانواده‌های ایرانی حل نمی‌کند. با این‌ وجود اگر همین رقم را ضربدر74میلیونی کنیم که در هرماه یارانه دریافت می‌کنند متوجه می‌شویم که33 میلیارد ریال باید برای هرماه بابت یارانه به مردم پرداخت شود. اگر این مبلغ را در ضربدر12 و به تعداد ماه‌های سال کنیم به یک رقم سالانه وحشتناک می‌رسیم که برای دولت هزینه‌های سنگینی در بر خواهد داشت اما برای مردم نتیجه‌ای به همراه نخواهد داشت. دولت بنزین را به قیمتی به مردم می‌فروشد که حتی هزینه حمل‌ونقل آن نیز نمی‌شود. آقای رئیسی در دوران رقابت‌های انتخاباتی و پس‌ازاینکه در عمل سکان هدایت دولت را بر عهده گرفت هیچ‌گاه عنوان نکردند که یارانه نقدی مردم را چند برابر می‌کنم و یا وام ازدواج جوانان را500 میلیون می‌کنم. با این‌ وجود ایشان به برخی مسائل ریشه‌ای اشاره کردند که بازتاب آن در صداوسیما قابل‌مشاهده است. به‌عنوان ‌مثال در برنامه میز اقتصادی که هر هفته به‌‌جزء روزهای جمعه برگزار می‌شود، به این مسئله اشاره می‌شود که پرداخت این‌گونه یارانه‌ها نه‌تنها به مردم کمک نمی‌کند بلکه زمینه‌های چالش‌های جدید را فراهم می‌کند. در چنین شرایطی تورم جدیدی به مردم تحمیل می‌شود. درنتیجه قبل از همه اصلاح یارانه‌های پرداختی در بخش انرژی بسیاری کلیدی و حائز اهمیت است و دولت تصمیم گرفته درباره این مسائل اقداماتی را انجام بدهد. 


 شرایط اقتصادی کشــور به شکلی است که اگر قیمت حامل‌های انــرژی و به‌خصوص بنزین افزایش پیدا کنــد این وضعیت روی قیمت کالای دیگر نیز اثر می‌گذارد و گرانی‌ها را افزایش می‌دهد. در چنین شرایطی دولت باید چه رویکردی در پیش بگیرد؟ 
اگر قیمت حامل‌های انرژی افزایش پیدا کند، به‌صورت مقطعی روی قیمت کالاهای دیگر نیز اثر منفی خواهد گذاشت. این وضعیت نتیجه سیاست‌های پوپولیستی است که از دولت دهم آغاز شد و در اقتصاد کشور وجود دارد. به همین دلیل در شرایط کنونی اصلاح قیمت بنزین و فرآورده‌های نفتی در کشور به یک باید تبدیل‌ شده است. اگر ما می‌خواستیم به موارد قانونی که به تصویب مجلس و شورای نگهبان رسیده عمل کنیم، قیمت حامل‌های انرژی در ایران حداقل باید به قیمت فوب خلیج‌فارس می‌رسید. این در حالی است که این اقدام صورت نگرفته و دولت برای پایین نگه‌داشتن قیمت بنزین مجبور است که از بانک مرکزی استقراض کند و با چاپ اسکناس بر تنور تورم بدمد. در چنین شرایطی ما  با یک تورم50 درصدی مواجه هستیم که کلیت نظام تصمیم‌گیری کشور را در معرض خطر قرار داده است. از سوی دیگر شاید حذف یارانه‌های45 هزارتومانی برای دولت هزینه سنگینی را به همراه خواهد داشت. این در حالی است که قطع این یارانه‌ها در زندگی مردم تأثیر مستقیمی ندارد. به همین دلیل می‌توان اسکناس‌های چاپ‌شده بدون پشتوانه که به نام یارانه نقدی به مردم پرداخت می‌شود را متوقف کرد و در مقابل یارانه افراد نیازمند را افزایش داد. پرداخت یارانه به اقشار آسیب‌پذیر جامعه درهمه کشورهای جهان رایج است. در ایران که دارای84 میلیون نفر است در حدود74 میلیون نفر یارانه نقدی دریافت می‌کنند.بر اساس آمار ارائه‌شده توسط صندوق بین‌المللی پول سالانه500هزار نفر از ایران مهاجرت می‌کنند. این در حالی است که بر اساس آمار اخیر مرکز آمار ایران این رقم به700 هزار نفر افزایش پیداکرده است. در شرایطی که میزان مهاجرت از ایران در بین کشورهای جهان در وضعیت بالایی قرار دارد. به همین دلیل نباید جمعیت ایران بیشتر از70 میلیون نفر باشد. به همین دلیل اعلام اینکه جمعیت کشور در حدود84 میلیون نفر است یک شیطنت آماری است که از آن سوءاستفاده می‌شود. 
 دولت روحانــی نیز در ابتدا موافق پرداخت یارانه مانند دولت احمدی‌نژاد نبود و عنوان می‌کرد وضعیت یارانه هارا تغییر خواهــد داد. با این‌ وجود در هشت سال گذشتــه این اتفاق رخ داد. دولت چگونه می‌تواند وضعیت یارانه‌ها را تغییر بدهد، بدون اینکه به اقشار ضعیف جامعه آسیب وارد شود؟ 
واقعیت این است که یارانه‌ها به بخش‌هایی از جامعه پرداخت می‌شود که هیچ‌گونه نیازی به آن ندارند. اگر ما میزان بنزینی که باقیمت لیتری1500 تومان به مردم ارائه می‌دهیم از60 لیتر به30 لیتر کاهش بدهیم و قیمت بنزین آزاد را به شکلی افزایش بدهیم که بتواند دولت را از پرداخت یارانه رها کند و درعین‌حال برای دولت درآمدزایی نیز داشته باشد. هیچ دلیلی وجود ندارد که در کشورهای اروپایی و یا حتی ترکیه و عربستان در حد استانداردهای جهانی باشد اما قیمت بنزین در ایران حتی از300 سی‌سی آب‌معدنی نیز کمتر باشد.این وضعیت را نمی‌توان تا همیشه ادامه داد. دیر یا زود ما باید قوانین حاکم بر علم اقتصاد را بپذیریم و اصلاحات اقتصادی در کشور صورت بگیرد. به همین دلیل در شرایط کنونی همه ما باید به دولت کمک کنیم که نسبت به این اصلاحات اقدام کند. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که دولت‌های ما پس از انقلاب روش‌های اشتباهی را در رابطه با تولید به کار گرفته‌اند. قبل از انقلاب قیمت انرژی به‌صورت برق و گاز طبیعی که به کارخانه‌ها و واحدهای صنعتی داده می‌شد تقریبأ یک‌سوم قیمتی بود که به بخش خانگی داده می‌شد. این وضعیت در کشورهای صنعتی نیز وجود دارد. در آمریکا میانگین هر سنت گاز طبیعی تحویلی به واحدهای صنعتی به‌صورت میانگین به هشت سنت است اما در بخش خانگی سه برابر این قیمت است.هدف نیز این است که به این وسیله از بخش تولید حمایت کنند. دادن یارانه به بخش تولید که سبب ایجاد اشتغال، افزایش تولید و افزایش سرمایه‌گذاری در ادبیات علم اقتصاد به‌عنوان رانت شناخته نمی‌شود. در سیاست‌هایی که در دولت دوازدهم رخ داد ما شاهد بودیم که دولت به‌صورت ناگهانی قیمت برق را برای واحدهای صنعتی مانند سیمان، فولاد و آلومینیوم را به‌یک‌باره هشت برابر کرد. به‌صورت طبیعی این شوک بزرگ به بازار وارد کرد و قیمت سیمان و فولاد را در بازار افزایش داد. اگر دولت سیزدهم قصد دارد اصلاحات اقتصادی دارد باید بخش تولید را موردحمایت قراربدهد. در شرایط کنونی که با افزایش قیمت برق و گاز طبیعی هزینه انرژی برای تولید هر تن فولاد در ایران از2/9درصد به15 درصد افزایش پیداکرده ما شاهد هستیم که در دو کشور عربستان و قطر هزینه انرژی برای تولید فولاد در عربستان هشت درصد و در قطر تنها چهار درصد است.ما باسیاست‌هایی که در پیش‌گرفته‌ایم درواقع در حال زدن تیشه به ریشه‌های تولید در کشور هستیم.به همین دلیل در سیاست اقتصادی باید حمایت از بخش تولید را در دستور کار قرارداد که به دنبال خود افزایش میزان عرضه را به دنبال خواهد داشت. افزایش عرضه نیز به معنای کاهش نرخ تورم و کنترل قیمت‌ها خواهد بود. 
 تیم اقتصــادی دولــت از افرادی تشکیل‌شده که دارای دیــدگاه‌های متفاوت اقتصادی هستند. چگونه می‌توان این تیم را مدیریت کرد به شکلی  که از تشتت آراء جلوگیری شود؟ 
اگر قرار است کاری انجام نشود، آن را به چند نفر واگذار می‌کنند و اگر قصد داشته باشند کار انجام شود آن را به یک نفر واگذار می‌کنند تا با تمرکز آن را به نتیجه برساند. یکی از انتقاداتی که به دولت وارد است این است که افرادی را در تیم اقتصادی خود به‌عنوان معاون، مشاور و... قرار داده است که دارای سلایق متفاوت اقتصادی هستند. در چنین شرایطی امکان هیچ‌گونه اصلاحی وجود نخواهد داشت.اگر آقای رئیسی قصد دارد در اقتصاد کشور اصلاحات انجام بدهد، باید اختیارات ویژه به یک فرد بدهد و نه به گروهی که از ابتدا در یک تضاد فکری قرار دارند. با چیدمانی که آقای رئیسی در تیم اقتصادی خود ایجاد کرده، نمی‌توان نسبت به اصلاحات اقتصادی در آینده چندان امیدوار بود. در چنین شرایطی تورم همچنان روند افزایشی خواهد داشت و سفره مردم کوچک‌تر خواهد شد.