بازگشت سیاست خارجی ونزوئلایی

آرمان‌ملی - امید کاجیان:  امضای قرارداد بزرگ نفتی ایران و ونزوئلا آن‌هم در عصر تحریم‌های هر دو طرف. این خبری بود که از سوی رویترز به نقل از ۵ منبع آگاه منتشر شد. اینکه ‌قرارداد بزرگ نفتی میان ایران و ونزوئلا به‌رغم تحریم‌های آمریکا شکل گرفته و نخستین محموله قرار است این هفته ارسال شود. این قرارداد، یک قرارداد سواپ میان نفت سنگین ونزوئلا و میعانات گازی ایران است که کاراکاس می‌تواند از آن برای بهبود کیفیت نفت‌خام همانند قیرش استفاده کند. منابع آگاه گفتند در فاز نخست، قرارداد ۶ ماهه است اما می‌تواند تمدید شود. این در حالی است که گفته می‌شود توافق سواپ میان ونزوئلا و ایران به عنوان نقض احتمالی تحریم‌ها از طرف مقامات دولت آمریکا در ماه‌های اخیر رصد می‌شود و آنها می‌خواهند ببینند که از نظر عملی تا کجا دو طرف پیش خواهند رفت. اما پیدا کردن دوستی اینچنین پرریسک به نام ونزوئلا موضوع جدیدی برای ایرانیان نیست. ایرانی‌ها در اوج تحریم‌ها خاطرات زیادی با ونزوئلا و البته رهبر مرحومش هوگو چاوز دارند. دولت‌های نهم و دهم و رویکرد ایران به ونزوئلا به‌ویژه در حوزه اقتصادی و تبادلاتی از این دست را کسی از یاد نبرده. آن وقت‌ها اما زبان انتقاد بیشتر می‌چرخید و آن رویکرد دولت ایران از سوی گروه‌های زیادی مورد شماتت قرار می‌گرفت. اکنون شنیدن این قرارداد بزرگ نفتی ضمن اینکه تداعی‌کننده همان سیاست‌های دولت نهم و دهم در آن روزگار است و بار دیگر دولت سیزدهم را شبیه یا ادامه‌دهنده آن راه معرفی می کند، اما این سوال را مطرح می‌سازد که آیا در چنین شرایطی از سر‌گیری نزدیکی بیش از حد با ونزوئلا ، مسیر منطق است؟ به‌خصوص که به نظر می‌آید این مسیر از سوی خودی‌های جریان راست نیز با اما و اگر روبه‌رو است. به عنوان مثال باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین می‌گوید: «به آقای رئیسی گفتم هر وزیری که مسئول می‌کنید بگویید پول نداریم، اگر می‌توانی خلق ثروت کنید، بسم‌ا... وگرنه کاری پیش نمی‌رود.» حال باید از دولت آقای‌رئیسی پرسید که آیا با چنین ونزوئلایی که اقتصادش به مراتب وخیم‌تر از ایران و در واقع در فروپاشی کامل است می‌توان خلق ثروت کرد؟ یا اساسا با این اوضاع چگونه می‌خواهید به فکر ثروت‌سازی برای ایران باشید‌؟ زمانی که اعلام شد در ونزوئلا حداقل حقوق به «هفت میلیون بولیوار»رسید اما همچنان به دلیل تورم افسارگسیخته امکان خرید یک کیلوگرم گوشت با این رقم وجود ندارد، نباید با نگاهی ژرف‌تر به تبادلات اقتصادی با این کشور اندیشید؟ هفت میلیون بولیواری که معادل تنها ۲.۵ دلار آمریکا بود(!) اقتصاد ونزوئلا از هشت سال پیش تاکنون در وضعیت رکود به‌سر می‌برد. این کشور آمریکای‌جنوبی همچنین از چهار سال پیش تاکنون با ابرتورم‌های عجیبی دست‌وپنجه نرم می‌کند. نرخ تورم در ونزوئلا در سال ۲۰۲۰ به ۳۰۰۰ درصد رسید. بولیوار، پول ونزوئلا چنان بی‌ارزش شد که خریداران به‌جای شمردن اسکناس‌ها، آن را وزن می‌کنند. ذخایر ارزی این کشور تقریباً تمام شده و عنوان بدترین اقتصاد تاریخ دنیا و یا حداقل نیمکره‌غربی را از آن خود کرده است. اما به نظر می‌آید که ایران طبق ادامه همان رفتارهای عجیب خود در دولت‌های نهم و دهم، روی ونزوئلا بر مبنای همان نیات احتمالا سیاسی و ایدئولوژی تاکید می‌ورزد، بی‌آنکه به این مساله  توجه داشته باشد که این وضعیت بنا نیست عایدی برای کشور داشته باشد. موضع‌گیری مقامات فعلی‌مان نسبت به FATF و مخالفت‌های با آن را هم نباید از یاد برد. موضعی که در کنار تداوم تحریم‌ها و بلاتکلیفی در مذاکرات احیای برجام، این سوال را ایجاد می‌کند که وقتی قرار نیست با توجه به عدم پذیرش FATF و البته باقی ماندن تحریم‌ها، تبادلات بانکی صورت گیرد، این تعاملات و توافقات آن‌هم با کشوری ورشکسته و تحریم‌تر از ایران چه ثروتی برای کشورمان ایجاد خواهد کرد؟ جز ریسک بهانه دادن به آمریکا برای نقض تحریم‌ها؟
 تجربیات تلخ قبلی
از سویی دیگر تجربیات گذشته نشان می‌دهد که در این نوع تبادلات اساسا ایران به پاره‌ای از خواسته‌هایش نمی‌رسد. همین الان سرنوشت صادرات به عراق و تمرکز اقتصادی برآن کشور، مگر چقدر از خواسته‌های ایران را برآورده کرده به جز انبوهی از طلب‌های پرداخت نشده؟ و یا بدعهدی‌های مکرر عراقی‌ها؟ فروردین امسال بود که عضو هیات‌مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق اظهار داشت: «عراقی‌ها با بهانه‌های مختلف مانند تحریم بودن بانک‌های ایرانی سعی کردند که از پرداخت پول به ایران اجتناب کنند.» سید‌حمید حسینی آن زمان در مورد آخرین وضعیت پول‌های بلوکه شده ایران در عراق اظهار کرد: «وقتی آمریکایی‌ها به یک کشور معافیت می‌دهند، مشکلی برای پرداخت پول ندارند. یعنی با اعطای معافیت حتما باید سازوکار پولی را نیز هماهنگ کنند و اجازه دهند تا پول پرداخت شود. اما عراقی‌ها با بهانه‌های مختلف مانند تحریم بودن بانک‌های ایرانی سعی کردند که از پرداخت پول اجتناب کنند. پول برق را، چون می‌توانیم در قبال آن دینار دریافت کنیم بهتر پرداخت کرده‌اند، اما برای پول گاز هنوز اتفاق خاصی رخ نداده است.» خرداد امسال هم اعلام شد که عراق که یکی از مشتریان قدیمی برق و گاز ایران بوده، چند سالی است که پرداخت مطالباتش به ایران عقب افتاده و آن‌طور که انتظار می‌رفته عمل نکرده است، با این حال مذاکرات اخیر دو کشور روزنه‌های امیدی را برای دریافت مطالبات ایجاد کرده و باید دید که این بار عراق تا چه میزان در تحقق وعده خود جدی خواهد بود. این در حالی است که سال گذشته معاون تشکل‌ها و امور استان‌های اتاق ایران گفته بود دولت ایران 8 میلیارد دلار نزد بانک مرکزی عراق به امانت دارد. با همه اینها بارها کارشناسان گفته بودند که «هیچ‌کدام از کالاهای مورد نیاز ما تولید عراق نیست ولی اینکه تاجر عراقی بخرد و بعد به تاجر ایرانی بفروشد بخش بزرگی از پول از بین می‌رود. ما نباید این راه‌حل را از عراقی‌ها بپذیریم. ما اگر هیچ راهی نداریم، باید FATF را امضا کنیم.» اما امروز دوباره در کنار همه این سوابق، بار دیگر روی دیوار ونزوئلا یادگاری نوشته‌ایم، در حالی که پیش‌تر اقدامات دولت یادآور دوره مدیریت احمدی‌نژادی‌ها بود، از جمله اینکه بالای 50 درصد کابینه‌اش اکنون متشکل از کابینه یا مدیران دولت‌های نهم و دهم است و از سویی، هر بار چهره‌ها و مدیران بیشتری از آن دوران به سمت جدیدی می‌رسند و یا برخی اقدامات، بیانگر همان رفتارهای پوپولیستی و نمایشی آن دوره است. اما این اواخر یکی با انتصاب علی ‌باقری به عنوان معاون سیاسی وزیرخارجه و مواضع نسبت به برجام و حالا هم از سرگیری چنین روابط مبهمی با ونزوئلا بیش از همیشه قرابت دولت سیزدهم به دولت‌های نهم و دهم بیشتر می‌شود. چه در عرصه سیاست خارجه چه نوع نگاه اقتصادی‌.