عامل اصلي مهاجرت

در يادداشت شنبه درباره وعده جذب سرمايه‌گذاري آقاي رييسي نزد ايرانيان خارج از كشور نوشتم و توضيح دادم كه مقدمه لازمه آن انجام اقداماتي است كه سرمايه‌هاي موجود و كنوني از كشور خارج نشود و شاهدم بر وجود خروج سرمايه از كشور را قيمت غيرواقعي ارز دانستم. با قيمت موجود ارز، توليد ناخالص داخلي ايران از رقم حدود 500 تا 600 ميليارد دلار در سال به حدود 200 ميليارد كاهش يافته و اين قطعا نادرست است. تازه، اين گزارش بانك جهاني بر حسب دلار 22 هزار تومان محاسبه شده است، اگر با دلار 27 هزار تومان محاسبه شود، معادل 20 درصد ديگر نيز كمتر خواهد شد!  در اين يادداشت وارد موضوع دوم و مهم‌تر ديگر، يعني خروج نيروي انساني مي‌شويم. بسياري از نيروهاي كارشناسي كشور كه سرمايه‌هاي زيادي براي تربيت آنان هزينه شده است، به راحتي جذب اقتصاد كشورهاي ديگر مي‌شوند. چندي پيش با مدير يكي از استارت‌آپ‌هاي مشهور كشور صحبت مي‌كردم، به‌رغم اينكه پرداخت حقوق و دستمزدهاي آن شركت به نسبت قابل توجه بود، ولي مي‌گفت كه سالانه تا حدود 30 درصد نيروهايش را به دليل مهاجرت از كشور از دست مي‌دهد. پرسيدم كه آيا خودشان دنبال مهاجرت در كشور ديگر هستند؟ گفت لزوما خير، بلكه خيلي راحت در حالي كه مشغول كار هستند، يك ايميل دريافت مي‌كنند كه شغلي را در فلان كشور با امتيازات مشخص و انجام همه امور مرتبط با حرفه او پيشنهاد مي‌كنند. اين شناسايي‌ها را از طريق دوستان و همكاراني كه قبلا رفته‌اند، يا از طريق «لينك‌دين» و سايت‌هاي مشابه، پيدا مي‌كنند. هنگامي كه فرد مواجه با اين پيشنهاد مي‌شود به ارقام حقوق پيشنهادي و نيز شرايط اجتماعي و سياسي مبدا و مقصد كه نگاه مي‌كند، به راحتي پيشنهاد را مي‌پذيرد. شايد تاكنون مواجه با اين موارد نشده‌ايد، ولي واقعيت اين است كه اگر نيرويي را بپسندند، تمام هزينه انتقال حتي بردن اثاث منزل را به بهترين شكل تقبل مي‌كنند. نكته مهم‌تر اينكه مدير آن استارت‌آپ توضيح داد كه تعدادي هم كه نمي‌روند به دليل رضايت از اينجا نيست، بلكه محدوديت‌هاي خانوادگي يا تعلقات ديگري دارند كه از اين پيشنهادها استقبال نمي‌كنند.  كافي است كه دستمزدها و شرايط اجتماعي و فرهنگي ايران را با كشور پيشنهاد‌دهنده مقايسه كنيم تا با منطق اين رفتار همدلي كنيم. 
براي بسياري از اين افراد حداكثر حقوقي كه در ايران به دست مي‌آورند زير هزار دلار است (البته اين رقم بالايي است) ولي در آنجا تا 4 يا 5 هزار دلار هم پيشنهاد مي‌شود. همان‌طوركه گفته شد گام اول براي ورود سرمايه خارجي، حفظ سرمايه داخلي است. هم سرمايه مادي و از آن مهم‌تر سرمايه انساني. اگر دولت ايران نتواند شرايطي را ايجاد كند كه نيروي انساني تحصيل‌كرده آن در داخل كشور حفظ شود، چگونه مي‌خواهد كه گامي به سوي توسعه و پيشرفت بردارد؟ 
جمعيت ايرانيان مهاجر در 3 سال گذشته بيش از دو برابر شده است. نكته مهم اينكه 30 درصد آنان را متخصصان تشكيل مي‌دهند. بقيه نيز كمابيش افراد حرفه‌اي هستند و كاركنان مشاغل ساده فقط حدود 7 درصد كل مهاجران ايراني را تشكيل مي‌دهد. بالاي 50 درصد آنان كه به اروپا رفته‌اند، داراي تحصيلات دانشگاهي هستند، 60 درصد ايرانيان حاضر در امريكا در مشاغل خوب از جمله در مشاغل مديريتي، كسب و كار و علوم و هنر فعال هستند. درباره نظر سنجي‌ها وگرايش افراد به مهاجرت از كشور هم بهتر است فعلا چيزي نگويم.
در هر حال در كنار اقدامات براي ورود سرمايه و جلوگيري از خروج آن بايد كوشيد كه مانع مهاجرت و خروج نيروي انساني متخصص شد. توسعه و پيشرفت بدون وجود و مشاركت‌ چنين نيرويي ممكن نيست. عوامل خروج آنان فقط پايين بودن دستمزد نيست، بلكه احساس بي‌توجهي به آنان بيش از هر چيز ديگري عذاب‌دهنده است. مي‌توانيم مديران اصلي كشور را در قواي حكومتي در سطح معاون وزير و بالاتر ليست كنيم، بعد ببينيم كه چند درصد جوانان و كارآفرينان و متخصصان اين كشور با آنان احساس مشترك دارند و آنان را نمايندگان واقعي خود مي‌دانند. به نظر من كمتر از ده درصد. تا هنگامي كه اين شكاف حل نشود، مشكل فرار سرمايه مالي و مهاجرت نيروي انساني نيز حل نخواهد شد.