وارونه‌نویسی تاریخ چرا؟

وارونه‌نویسی تاریخ چرا؟ جاوید قربان‌اوغلی امسال گرامیداشت هفته دفاع مقدس یک غایب بزرگ داشت: «هاشمی‌رفسنجانی». موضوعی که با واکنش بسیاری از شخصیت‌های سیاسی کشور روبه‌رو شد. صدای اعتراض به این تحریف بزرگ تاریخ و نمایش وارونه و کاریکاتوری تاریخ در روزنامه‌های مکتوب ‌‌یا فضای مجازی به‌وضوح خطاب به برنامه‌ریزان و گردانندگان بیان شد. هرچند جریانی خاص چند‌سالی است پروژه «هاشمی‌زدایی» را در کشور به راه انداخته و این جریان مستمرا با تخریب این شخصیت گران‌قدر از طریق اشاعه دروغ و تحریف ادامه دارد‌ ولی حذف کامل «جانشین فرمانده کل قوای مسلح» از تاریخ دفاع مقدس، موضوعی بود که صدای اعتراض «خودی‌ها» را نیز در پی داشت. باور حذف نام شخصیتی که علاوه بر نقش و مسئولیت‌های بزرگ در تمام مراحل قبل و بعد از انقلاب، با حکم «امام خمینی» فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، بسیار سخت و غیرقابل‌قبول است. بی‌تردید هاشمی از نادرترین شخصیت‌هایی است که نام و آوازه او مرزهای ملی را درنوردیده و جایگاه ویژه‌ای را در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برخاسته از آن به خود اختصاص داده است. اغراق نیست اگر گفته شود برگی از تاریخ نهضت امام از سال 1342 تا زمان پیروزی، جنگ تحمیلی تا ارتحال بنیان‌گذار نظام را نمی‌توان پیدا کرد که نام هاشمی در آن نباشد. برای توصیف نقش برجسته هاشمی در تمامی مراحل تصمیم‌سازی و اجرائی انقلاب و کشور نیازی به ارائه مدرک و سند نیست. در بحرانی‌ترین روزهای پیش از پیروزی از جانب امام مأموریت می‌یابد که بحران اعتصاب کارکنان نفت را مدیریت کند. پس از روزهای خونین 22 بهمن از اعضای اصلی اداره کشور در «شورای انقلاب» است. 16 سال مسئولیت مجلس، هشت سال ریاست قوه‌ مجریه، ریاست مجلس خبرگان رهبری، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و... از دیگر مسئولیت‌های هاشمی در کلیدی‌ترین مناصب کشوری است. به‌راستی هاشمی چه کرده بود که برخی از مرده او نیز هراسناک‌اند و تیرهای خود را با تلاش‌های هرچند ناکام برای حذف نام هاشمی از تاریخ انقلاب و هشت سال دفاع مقدس روانه می‌کنند. طرفه آنکه این اقدامات در‌ حالی در جریان است که عبارت معروف امام «بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است» در حادثه ترور و بیان صریح رهبری «هیچ‌کس برای من هاشمی نمی‌شود» از حافظه نسل اول انقلاب زدوده نشده و نام هاشمی در هر کوی و برزنی ورد زبان‌هاست. به بیان بهتر همچنان که نام هرکس در شناسنامه‌اش ثبت‌و‌ضبط شده و نمی‌توان آن را پاک کرد، نام هاشمی با نهضت امام، انقلاب، نظام و دفاع مقدس آن‌چنان در هم ‌تنیده که جدایی آن فقط در ذهن‌های «بدخواهان»ی خلجان می‌کند که وصف‌شان در بیان امام آمده است. هاشمی چند ویژگی منحصربه‌فرد داشت که در عرصه سیاسی ایران او را از دیگر سیاست‌مداران عصر خود متمایز می‌کند.
1- نقش و تأثیر بی‌بدیل در تحولات سیاسی کشور از آغاز نهضت امام خمینی. هاشمی همواره یاری وفادار و مشاوری امین برای امام و خلف او آیت‌الله خامنه‌ای بود. جایگاه هاشمی نزد امام (ره) و نسبت او با نهضت و انقلاب را باید از کسانی سؤال کرد که در زمان داغ و درفش و تبعید و زندان در کنار امام و همراه و همگام او بودند. علی‌محمد بشارتی که در دوره اول مجلس عضو هیئت‌رئیسه و کارپرداز مجلس بود، تعریف می‌کرد پس از ترور هاشمی خانه‌ای را برای سکونت هاشمی در جوار ساختمان مجلس آماده کردیم. هدف از این کار بالابردن سطح حفاظت به دلیل تردد همه‌روزه برای حضور در مجلس بود. احمد‌آقا تلفن کرد و گفت امام پس از اطلاع از این موضوع‌ گفت: «هاشمی همین‌جا و پیش خود من بماند». رابطه امام با هاشمی نیازی به توصیف این‌گونه ندارد؛ کمااینکه بیان و کلام هاشمی نیاز به سند ندارد، او خود سند انقلاب بود.
2- هاشمی سیاست‌مدار دوران بحران بود. در تمام فرازهای بحرانی انقلاب و پس‌ازآن حضوری تأثیرگذار داشت. صفحات زرین روزنوشت‌های او که معتبرترین سند برای تاریخ‌نگاری انقلاب است، نمایانگر نقش این سیاستمدار نامدار در عبور کم‌هزینه از گردنه‌های نفس‌گیر در مقاطع مختلف انقلاب و جنگ تحمیلی است. 
در تاریخ معاصر شخصیت‌های نادری را می‌توان یافت که در بحرانی‌ترین شرایط با نقش‌آفرینی تأثیرگذار خود، کشتی توفان‌زده کشور را به ساحل امن هدایت کرده است.
3- واقع‌بینی و میهن‌پرستی از عناصر اصلی سیاست‌ورزی هاشمی و خمیر‌مایه وجودی او بود. عشق به کشور و آرزوی ساختن ایرانی آباد و سربلند و الگو برای مسلمانان جهان از دغدغه‌های اصلی زندگی پرثمر هاشمی بود. در عرصه سیاست‌ورزی با حفظ آرمان‌هایی که خود به خاطر آن سال‌های طولانی رنج مبارزه و زندان را به جان خرید که صد‌هزار فیش و 20 جلد کتاب ارزشمند کلید فهم قرآن یکی از ثمرات آن است، هاشمی سیاست‌مداری واقع‌گرا بود. جهان را به‌خوبی می‌شناخت و درک درستی از مؤلفه‌های قدرت در عرصه بین‌المللی داشت. در کنار تلاش برای بهبود روابط با غرب و کاهش تنش با آمریکا، سنگ بنای روابط با شرق (روسیه و چین) را هاشمی گذاشت. گفته‌اند سیاست‌مداران را می‌توان از روی اولین الگویی که در جوانی انتخاب کرده، شناخت. الگوی هاشمی در جوانی امیرکبیر بود و در جایی گفته است «اگر در زمان ناصری به جای امیرکبیر یک مجتهد روشنفکر صدراعظم می‌شد، همان کارهایی را می‌کرد که امیرکبیر کرد».
4- هاشمی در سیاست‌ورزی شخصیتی چند‌بعدی داشت و تجسم واقعی سیاست‌مداری زیرک و با‌هوش بود. دقیق و گزیده سخن می‌گفت. با ذکاوت، هدفمند و معطوف به نتیجه‌ای که در پی آن بود، مذاکره را اداره می‌کرد. در صورت نیاز صریح بود، درعین‌حال به مقتضای شرایط با ابهام و چند‌‌پهلو سخن می‌گفت. به یاد دارم در مذاکره‌ای حساس بارئیس یک کشور در زمان جنگ تحمیلی، صبورانه و خردمندانه به گزافه‌گویی او گوش داد و با عبارتی تأثیرگذار فضای مذاکره را به‌ سویی که در‌پی آن بود، عوض کرد. در سیاست داخلی معروف است که از چپ‌ترین چپ تا تند ترین راست، نمی‌توان فردی را یافت که پیش هاشمی رفته و دلخور و ناراضی از جلسه بیرون آمده باشد. قدرت اقناع هنر و ارزش یک سیاست‌مدار است. هاشمی انعطاف و انطباق‌پذیری کم‌نظیری در شرایط شفاف، مه‌آلود یا تیره سیاسی داشت.


5- وفاداری به آرمان‌ها و فداکاری برای نظام از دیگر ویژگی‌های هاشمی بود. سیاست‌مداری با این پیشینه و سابقه بی‌بدیل‌، در انتخابات 84 از یک حریف گمنام شکست می‌خورد، در انتخابات مجلس ششم سی‌ام می‌شود، ریاست خبرگان را به فرد دیگری واگذار می‌کند، کرسی امامت نماز‌جمعه را که قریب به سه دهه در آن حضور داشت، از دست می‌دهد و مهم‌تر از همه شخصیتی با این سوابق در انتخابات 92 امکان حضور نمی‌یابد؛ اما هیچ‌یک از تلاطم‌های سیاسی‌ او را در هیچ مقطعی از ایفای مسئولیت بازنمی‌دارد. هاشمی انقلاب را پاره‌ای از وجود خود می‌دانست. او در عرصه عمل ثابت کرده بود برای حفظ این گوهر گران‌بها آماده است همه‌چیز خود را بدهد. یکی از مشکلات سال‌های اخیر کافی بود تا اراده‌های دیگر سیاست‌پیشگان را در هم بشکند؛ اما او همچنان در کنار انقلاب، امام و رهبری ماند. هاشمی با تحمل همه این مسائل و حتی تحمل توهین به خانواده خود نشان داده بود که اولویت تغییرناپذیر او انقلاب، نظام سیاسی منبعث از آن و آینده اش در اندیشه این مرد بزرگ بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد.
تلاش برای حذف نام چنین شخصیتی بزرگ‌ترین ظلم به تاریخ، امام، ایران و رهبری است. به هوش باشید که حافظه تاریخی نسل اول و دوم انقلاب چنین تحریفی را برنمی‌تابد.