روزنامه شرق
1400/07/06
دولت آینده آلمان و رابطه برلین - تهران
دولت آینده آلمان و رابطه برلین - تهران علی ماجدی مناسب است قبل از تشکیل دولت ائتلافی آلمان، در دو یا سه سناریو به دو نکته مهم پرداخته شود. اولین نکته آن است که کلیه افراد واجد شرایط برای رأیدادن، دو رأی خواهند داشت؛ یک رأی به یک نفر از کاندیداهای مجلس بوندستاگ و رأی دیگر به یکی از احزاب نظیر سیدییو یا اسپیدی، دموکراتمسیحی یا سوسیالدموکرات. نکته دوم این است که تعداد نمایندگان مجلس برخلاف اکثر قریب به اتفاق کشورها عدد ثابتی بهطور مثال ۵۰۰ یا ۵۵۰ نفر و... نیست، بلکه با توجه به درصد آرا، تعداد کل نمایندگان متغیر است. تعداد فعلی نمایندگان بوندستاگ ۵۹۸ نفر است. با عنایت به نتایج انتخابات و نزدیکبودن آرای دو حزب بزرگ دموکراتمسیحی و سوسیالدموکرات، پیشبینی اولیه آن است که ممکن است تعداد کل نمایندگان مجلس آینده به بیش از ۷۰۰ نفر بالغ شود. مضاف بر آنکه هر حزبی کمتر از پنج درصد آرای کل را داشته باشد، نمیتواند افرادی در مجلس داشته باشد و در انتخابات اخیر حزب چپ که کل آرای آن حدود پنج درصد است، احتمال حذف در مجلس آینده را خواهد داشت؛ مگر آنکه با چند نفر از افراد مستقل ائتلاف کند. بدون مناسبت نیست که اشاره شود رهبری حزب چپ را یک ایرانی دورگه به نام زهرا واگنشت بر عهده دارد.حزب دموکراتمسیحی با رهبری خانم آنگلا مرکل در چهار دوره اخیر یعنی ۱۶ سال، حائز اکثریت نسبی در انتخابات بوده و با تشکیل دولتهای ائتلافی، صدراعظم آلمان در ۱۶ سال گذشته بوده است. با نگاهی کوتاه به دولتهای تشکیلشده بعد از جنگ جهانی دوم، در آلمان غربی و نیز پس از فروریختن دیوار برلین و یکیشدن دو آلمان شرقی و غربی در ابتدای دهه ۹۰، به استثنای یک دوره، همواره دولتهای آلمان دولت ائتلافی بودند. تشکیل دولتهای ائتلافی همواره زمانبر بوده است؛ زیرا احزاب ائتلافی میبایست به یک چارچوب نوشتاری نائل شده و بر سر آن توافق کنند. در این چارچوب مسائل مهم سیاسی اعم از داخلی و خارجی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی مشخص میشود؛ بنابراین توافق روی این کلیات زمانبر بوده و نیز تقسیم پستهای وزارت و تا حدودی معاونان وزرا که از نمایندگان بوندستاگ انتخاب خواهند شد، چانهزنی خود را میان احزاب به دنبال خواهد داشت.
دولت فعلی آلمان در دوره اخیر به نام ائتلاف بزرگ با رهبریت حزب سیاسیو و سیدییو یعنی دموکراتمسیحی و سوسیالمسیحی ایالات بایرن و سوسیالدموکرات تشکیل شده بود. در دولت آینده بیشترین شانس برای تشکیل دولت ائتلافی با حزبی است که اکثریت را داشته؛ یعنی حزب اسپیدی سوسیالدموکرات به رهبری اولاف شولتس و این مهم است که نامبرده بهصراحت اعلام کرده که ائتلاف بزرگ را نظیر دو دوره قبل تشکیل نخواهد داد و احزاب دموکراتمسیحی و سوسیالمسیحی هم آمادگی ندارند که بدون آنکه صدراعظم آلمان از میان آنان باشد به این ائتلاف بپیوندند؛ بنابراین دولت آتی که شانس اول را خواهد داشت، با صدراعظمی اولاف شولتس از حزب اسپیدی و احزاب سوسیالدموکرات، سبزها و حزب افتیپی یا حزب لیبرالدموکرات است؛ یعنی ائتلافی سهحزبی که توافق بر سر چارچوبهای اصلی مدتها زمانبر خواهد بود؛ بهویژه آنکه حزب لیبرالدموکرات ترجیح میدهد با حزب دموکراتمسیحی ائتلاف کند تا سوسیالدموکرات. اما نظرات حزب سبزها که سومین آرا را در انتخابات با بیش از ۱۴ درصد دارد، به حزب سوسیالدموکرات نزدیکتر است. نکته شایان توجه آن است که در هر دو حزب سبزها و لیبرالدموکرات، در بخش سیاست خارجی رهبری را دو ایرانی بر عهده دارند به نامهای آقایان امید نوریپور و بیژن جیرسرایی. نکته مهم در این ائتلاف، قدرت چانهزنی بالای این دو حزب، یعنی سبزها و دموکرات آزاد با حزب اکثریت آرا یعنی سوسیالدموکراتهاست؛ زیرا این دو حزب میتوانند با حزب دموکراتمسیحی و سوسیالمسیحی که حزب حاکم فعلی است نیز دولت ائتلافی تشکیل دهند؛ بنابراین قدرت چانهزنی آنان نسبتا درخور توجه است. اکنون میتوانیم به چارچوبهای سیاست خارجی ائتلاف احزاب سوسیالدموکرات، سبزها و لیبرالدموکرات بپردازیم. به صورت کلی، استراتژی سیاست خارجی آلمان فارغ از هرگونه ائتلافی، تقویت اتحادیه اروپا و حفظ آن است که ریشه آن در دو اصل است. رشد قدرت آلمان در پناه اتحادیه اروپا که چالش کمتری هم در اروپا داشته و هم در جهان، به خاطر دو جنگ جهانی اول و دوم و نیز اقتصاد برتر این کشور در مجموعه اتحادیه که در پناه یورو قدرت صادراتی خود را میتواند حفظ کند و آن را ارتقا دهد.
در مرحله بعد، روابط فراآتلانتیکی با آمریکاست. سیاستمداران آلمانی اغلب بهصراحت اعلام میکنند که مهمترین شریک آمریکا در اروپا بعد از انگلستان، آلمان است. بااینحال، پیروی از سیاستهای آمریکا در مقایسه دو حزب دموکراتمسیحی و سوسیالدموکرات تا حدودی متفاوت است. به عبارت دیگر دموکراتمسیحیها پذیرش بیشتری نسبت به سوسیالدموکراتها در سیاست خارجی دارند. این موضوع را میتوان بهخوبی در زمانی که سوسیالدموکراتها به رهبری شرودر در قدرت بودند مشاهده کرد؛ زیرا با وجود فشار آمریکا، در ائتلاف جنگی علیه عراق شرکت نکردند و نسبت به روابط دوجانبه با ایران منعطف عمل کرده و خواهان روابط بهتری نسبت به دموکراتمسیحیها هستند. نشانه دیگر آن است که در زمان دولت اصلاحات، جناب آقای سیدمحمد خاتمی، ریاست محترم جمهوری کشورمان از هر سه کشور فرانسه، ایتالیا و آلمان دیدار داشت، اما در زمان ریاستجمهوری جناب روحانی، ایشان فقط موفق به دیدار دو کشور فرانسه و ایتالیا شد. در آن زمان که اینجانب بهعنوان سفیر ایران در آلمان خدمت میکردم، علیرغم آنکه چندین بار این سفر برنامهریزی شد، اما تیم خانم مرکل بهویژه مشاور سیاست ایشان، مانعی برای این دیدار شد. درحالیکه در آن زمان آقای اشتاین مایر که وزیر امور خارجه وقت بود و اکنون پست ریاستجمهوری را بر عهده دارد، بسیار علاقهمند بود که این سفر صورت پذیرد. بر این اساس در حال حاضر اگر آقای اولاف شولتس موفق به تشکیل دولت ائتلافی شود، با عنایت به این مهم که آقای اشتاین مایر که خود زمانی رهبری حزب سوسیالدموکرات را بر عهده داشته و اکنون ریاستجمهوری آلمان است، میتوان به گسترش نسبی روابط دوجانبه با آلمان امیدوار بود. البته ناگفته نماند که این گسترش منوط به احیای برجام و پذیرش FATF از طرف کشورمان خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
پایان عصر پدران معنوی
سهمیه یاران قالیباف تکمیل شد
در سوگ عالمی برجسته
مجاهدت خاندان پیامبر پس از عاشورا موجب ماندگاری قیام کربلا شد
آموزشوپرورش از واژه «ولی» رفع ابهام کرد
پرتغال خونی!
طلوع ستاره اقبال «اولاف شولتس»
«اسرار گنج دره جنی» در قیاس با کتاب، موفق نیست
دستمال سرخها
وارونهنویسی تاریخ چرا؟
هادوی؛ چهرهای خوشنام و کمحاشیه
گمشدن «خیر عمومی»!
رئیسی، خوشاقبال یا خوشرزق!
دولت آینده آلمان و رابطه برلین - تهران
ايرادهاي پيامرساني ضعيف بين تهران-واشنگتن