امضای نابغه زیر طومار زندگی!

امید مافی‪-‬ آن شب در پاریس چه خبر بود؟ سرود بلند را در دیگ جوشان چه کسی خواند و پرندگان به ساق‌های کدام ساحر اعتماد کردند؟
حیرت‌آور بود. زندگی بین آن همه گلوله، سراغ اعجاز پسر روزاریو را گرفت تا شلیک بی‌تکرار لئوی تمام نشدنی برای رد شدن پاریسی‌ها از چهار راه اندوه و تشویش کافی باشد.
نجات‌دهنده از نیوکمپ به پارک دو پرنس آمده بود تا زیر سنگینی گام‌ها به رخوت توپچی‌های پی اس جی پایان دهد و به جهانیان ثابت کند که گاه یک ستاره بی‌افول می‌تواند به تنهایی جهان پر از تب ناله‌های جنگ و جدال و جفا را روشن نگه دارد.
لئو در واپسین سال‌های بازیگری‌اش هماغوشی فوتبال و زندگی را به یادمان آورد، وقتی از کمند سیم خاردارهای منچستر سیتی گریخت و در پلک بهم زدنی گواردیولای کبیر را به زخمیِ روز مبادا بدل کرد.


آن شب پاریس تا صبح نخوابید و ایفل مبهوت هنر خداوندگار مخمل سبز چراغ‌هایش را روشن کرد. همو که صدای قلب یک ورزشگاه تب‌آلود و میلیاردها بیننده تلویزیونی را شنید و با معجزه خود چشمان گیتی را با اشک غسل داد.
انگار در روزگار حاکمیت اندوه و حرمان، دنیا بیش از هر چیز به گلادیاتورهایی چون مسی نیاز دارد. جنگجویانی که یک تنه تب لحظه‌های بیم و درماندگی را پایین بیاورند و روزهای کرونا زده را درمان کنند تا آینه از فریاد شادی‌شان بشکند و هر تکه‌اش به آیه‌ای حیاتبخش تبدیل شود.
حالا که پله در سواحل ریو با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند و مارادونا در گورستان سبز آن سوی بوینس آیرس خفته است، تنها لئو می‌تواند دست خدا را به گونه‌ای دیگر نشانمان دهد و بی‌اعتنا به بغض جهانِ غرقه در دلتنگی، شور و شیدایی را به ارمغان بیاورد.
آن شب رود سن به عاشقی سر به هوا بدل شد و کاخ ورسای یاد تمام پادشاهان کهن فرانسه را زنده کرد، وقتی پادشاه مسی تاجگذاری کرد و در کسری از ثانیه خط هافبک و دیوار بلند دفاعی سیتی را به‌هم ریخت و بعد از یک دویی تماشایی با کیلیان امباپه، آن‌چنان دهشتناک توپ را به کنج دروازه ادرسون چسباند که برای یک لحظه پاشنه پرآشوب عشق، بوسه باران شد.
حالا خوشبختی امضای نابغه آرژانتینی را زیر تمام طومارها نشانده و کبوتران بر گنبد زندگی نام مردی را هجی می‌کنند که قادر است در اوج تلخکامی قلب‌ها را خراش دهد و جایی ورای تمام دوران‌ها بدرخشد و به ستاره‌ای رویین تن بدل گردد. فرشته‌ای ابدی که انگار از آسمان هفتم آمده تا قصه گوی هزار و یک شب در بستر سکوت و تنهایی باشد.