قربانی بی‌تدبیری

ما استاد بلامنازع فرصت سوزی هستیم.روزی نیست که این مهم را به اثبات نرسانیم.این دولت و آن دولت و یا این جناح و آن جناح هم ندارد کلا به یک اپیدمی تبدیل شده که در کلان و خرد همواره یک پشت پا بزنیم به فرصت‌هایی که برای مان مهیا شده است.
نمونه آخر این موضوع برمی گردد به جدال دیروز تیم ملی فوتبال کشورمان با تیم ملی فوتبال کره جنوبی.برای منی که یک بیننده ساده بودم فضای سرد ورزشگاه به دلیل غیبت تماشاگران حس بدی منتقل می‌کرد چه رسد به فوتبالیست‌های کشورمان که قرار بود مچ غول فوتبال شرق آسیا را بخوابانند.دل مان هم خوش بود که روی کاغذ میزبان هستیم ولی چه سود که گویی این بازی مهم در یکی از محلات تهران در حال برگزاری است؛اینقدر سوت و کور!
حتما تیم فنی کره و بازیکنان این تیم چقدر در دل شان قند آب شده که ایران نتوانسته از تماشاگران‌اش میزبانی کند.و در مقابل چقدر دست اندرکاران فنی وبازیکنان تیم ملی کشورمان غصه دار شدند بابت این بی‌کفایتی و بی‌مسئولیتی.
بهرحال منهای بحث‌های مدیریتی و فنی آیا واقعا از منظر شرعی حقوق‌های چند ده میلیونی که از جیب مردم خارج می‌شود و در جیب مدیران و مسئولان وزارتخانه ورزش و فدراسیون فوتبال می‌رود صحیح است؟مگر غیر از این است که این آقایان ماه به ماه حساب شان چند ده برابر یک کارگر شارژ می‌شود تا یکسری اقدامات روتین را انجام دهند؟آیا یک نامه نگاری ساده با کنفدراسیون فوتبال آسیا اقدام خارق العاده و عجیبی بوده که این‌ها از پس آن برنیامده اند؟به واقع در تشکیلات عریض و طویل وزارتخانه ورزش و فدراسیون فوتبال یک شخص پیدا نشده که در قبال حقوقی که از بیت المال می‌گیرد احساس وظیفه نماید؟


الحمدلله که انتظار مردم از مسئولان به کف رسیده؛یعنی دیگر از مدیران کشورمان انتظارات عجیب و غریبی ندارند.سطح انتظارات به همان کارهای روتین و جاری رسیده.در واقع همینکه آب،برق،گاز و نانی بر سر سفره باشد و تلاشی نشود برای قطع اینترنت، دیگر انتظاری وجود ندارد.لیکن آقایان از پس همین هم گویا برنمی‌آیند.
قابل کتمان نیست اگر دیروز ورزشگاه آزادی میزبان جوانان کشورمان بود یوزپلنگ‌های ایرانی اینگونه از میدان خارج نمی‌شدند.این توقف را به پای مسئولان بنویسید نه بازیکنان مستعد و خوش نام کشورمان.آنان قربانی شدند.