حسنه دهر

سیدمحمدامین علیدوست: روز گذشته، ششم ربیع‌الاول، سالگرد عروج ملکوتی عارف عظیم‌الشأن، اسوه توحید، آیت‌الله‌العظمی میرزا علی آقای قاضی(ره) بود. بزرگمردی که رهبر حکیم انقلاب از وی به عنوان یکی از حسنات دهر یاد کردند. ایشان خردادماه 91 در دیدار اعضای ستاد کنگره بزرگداشت آیت‌الله‌العظمی قاضی(ره) درباره شخصیت این عارف برجسته فرمودند: «مرحوم آقای قاضی - میرزا علی آقای قاضی - یکی از حسنات دهر است؛ یعنی واقعا شخصیت برجسته‌ علمی و عملی مرحوم آقای قاضی، حالا اگر نگوییم بی‌نظیر، حقا در بین بزرگان کم‌نظیر است». ایشان در ادامه فرمودند: «مهم‌ترین مساله در این باب، این است که ما در بین سلسله‌ علمی، فقهی و حکمی خودمان در حوزه‌های علمیه - در این صراط مستقیم - یک گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم که می‌تواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد - علمای بزرگ و کوچک - هم برای آحاد مردم و هم برای جوان‌ها؛ می‌توانند واقعا الگو باشند. اینها کسانی هستند که به پایبندی به ظواهر اکتفا نکردند، در طریق معرفت و طریق سلوک و طریق توحید تلاش کردند، مجاهدت کردند، کار کردند و به مقامات عالیه رسیدند و مهم این است که این حرکت عظیم سلوکی و ریاضتی را نه با طرق من‌درآوردی و تخیلی - مثل بعضی سلسله‌ها و دکان‌های تصوف و عرفان و مانند اینها - بلکه صرفا از طریق شرع مقدس آن هم با خبرویت بالا، به دست آوردند». حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ علی بهجت، فرزند آیت‌الله‌العظمی بهجت نقل می‌کند: به همین سادگی و از بس این ساده است، کسی باور نمی‌کند؛ پدرم می‌فرمود: آقای قاضی در اواخر عمر به این نتیجه رسید و گفت: «ترک معصیت و نماز اول وقت برای رسیدن به مقامات عالیه کافی است». پدرم می‌فرمود: من این نظریه استاد را جرأت نکردم برای همکلاسی‌های خودم نقل کنم؛ به دلیل اینکه با برنامه‌های 40-30 ساله استاد منافات داشت. چیزی نگفتم تا اینکه حرف، خود به خود پراکنده شد و من نیز گفتم: بله! من این موضوع را از ایشان شنیدم. ۲ بار هم شنیدم. پدرم خودشان نیز از همین راه رفته بودند.  در دورانی که بسیاری از استادنماها بساط کاسبی به نام عرفان و معنویت گشوده‌اند، این توصیه آیت‌الله‌العظمی قاضی که راوی آن آیت‌الله‌العظمی بهجت است بسیار راهگشاست. راه خدا، راه پرپیچ و خمی نیست، راهی نیست که مخفی باشد، قرآن که راهنمای بشریت است به «مبین» بودن ستوده شده، یعنی آشکار و واضح بودن. راه خدا، یک کلمه است، تقوا، که به روایت آیت‌الله قاضی ۲ چیز سازنده آن است: نماز اول وقت و ترک معصیت، همین، به همین سادگی و روشنی.  در اینجا خالی از لطف نیست به چند روایت از سیره و زندگی مرحوم آیت‌الله قاضی اشاره کنیم.   * کمک به مردم یکی از اعلام نجف می‌گفت: روزی به دکان سبزی‌فروشی رفته بودم؛ دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است ولی برخلاف معمول، کاهوهای پلاسیده و دارای برگ‌های خشن و بزرگ را برمی‌دارد. من مرحوم قاضی را کاملا زیر نظر داشتم تا اینکه وی کاهوها را به صاحب دکان داد و وزن کرد و مرحوم قاضی آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آن وقت طلبه جوان بودم و مرحوم قاضی، مرد مسن و پیرمردی بود، به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا! من سؤالی دارم؛ شما به عکس همه، چرا این کاهوهای غیرمطلوب را سوا کردید؟ مرحوم قاضی فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده، شخص بی‌بضاعت و فقیری است و من گاه‌گاهی به او مساعدت می‌کنم. نمی‌خواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم تا اولا عزت و شرف و آبروی او از بین نرود و ثانیا خدای ناخواسته به مجانی گرفتن عادت نکند و در کسب نیز ضعیف نشود؛ برای ما نیز فرقی ندارد که کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها. من می‌دانستم که اینها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکان خود را می‌بندد، به بیرون خواهد ریخت لذا برای اینکه او ضرر نکند، مبادرت به خریدن آنها کردم.    * اگر دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان در مجلس اول ملاقات مرحوم علامه طباطبایی با استاد اخلاقی خود مرحوم آقاسیدعلی قاضی، مرحوم قاضی به ایشان فرموده بود: فرزندم! اگر دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت هم می‌خواهی نماز شب بخوان.  در روایت هم آمده است: «هر کس نماز شب بخواند و در روز بگوید گرسنه هستم یا غذا و روزی ندارم، او را تکذیب کنید».   * صفات اخلاقی آقابزرگ که سال‌ها با سیدعلی قاضی دوستی و مراوده داشته، وی را با صفاتی چون استقامت، کرامت و شرافت ستوده است. سیدعلی قاضی استقامت در‌ طلب خداوند را عامل درک اسم اعظم و لایق اسرار ربوبی شدن می‌دانست. وی در عین فقر و ساده‌زیستی، با ریاضت‌‌های سخت و غیرشرعی مخالف بود و اعتقاد داشت سالک باید به جسم هم رسیدگی کند، زیرا جسم مرکب روح است، از این ‌رو به وضع ظاهری خود اهمیت می‌داد و معمولا عطر می‌زد و لباس سفید و تمیز می‌پوشید و به حسن‌ خلق و نیکوکاری سفارش می‌کرد.